| بابک توتونچی | فعال مدنی |
عبادت جز خدمت خلق نیست
انسانهای بزرگ همواره در اندیشه دیگرانند و دل در گرو خدمت به مردم مینهند. خدمت به خلق موهبتی است که تنها جانهای عاشق و افراد فرهیخته لذت آن را درک میکنند.
زمانیکه ما برای دیگران کاری انجام دادهایم درواقع بهعنوان یک اتم موثر در اجتماع ظاهر میشویم که میتواند بر عملکرد سایر اتمها نیز تأثیر بسزایی داشته باشد. این همان دخالت در روند تغییر سرنوشت است. امری خطیر که مطابق حرکت شعوری افراد یک جامعه میتواند در شکلگیری وضع آتی آن ملت تاثیری چشمگیر داشته باشد.
انجام فعالیتهای خدمترسانی داوطلبانه در سطوح مختلف فردی و تشکلی، پرهیز از دولتیشدن (وابستگی به دولتها) و ایثارگری توأم با عشق بیچشمداشت از ملزومات مردمانی است که توانستهاند در آبادی و آبادانی مملکت خویش سهمی بسزا ایفا کرده و از جاده پرپیچوخم توسعه به پایداری شرایط رفاهی دست یابند و بیتردید تمامی بزرگان جنبشهای داوطلبانه مردمی در طول تاریخ بر این باور بودهاند که باید هم خویش را به این صفات آراست و هم دیگران را به این خیر بزرگ فراخواند.
اهتمام و عنایت خدمتگزاران به مردم، تا آنجاست که گاهیاوقات حاضر میشوند خود را در شرایط مخاطرهانگیزی قرار دهند تا تأثیر بیشتری از دانش، تجربه و اندوختههای ارزشمند خود را درمیان مردم به جای بگذارند. همچنانکه سعدی میفرماید؛
سعیم این است که در آتش اندیشه چو عود
خویشتنِ سوختهام تا به جهان بو برود
یعنی گاهیاوقات لازم است همچو عودی که در آتش انداخته میشود، اشخاص دلسوز اجتماع خود را به زحمت بیندازند و هزینههای متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را بر خود هموار کنند تا نفع بیشتری به خلق رسانند.
به عبارتی بهتر اینگونه باید گفت؛ انسان فرهیخته و متفاوت کسی است که تفاوتها را حس کند تا بتواند جهانی متفاوت بسازد. فرهنگ داوطلبی و روح متعالی «انجیاو»ای درواقع برخاسته از حس همدلی، همفکری و همدردی مشترک است که افراد جامعه را بههم پیوند عمیق همهجانبه میدهد. این موضوع به زیبایی در فرهنگ ما جا گرفته است، فرهنگ «یکگوهری» ایرانیان که حکایت از این دارد؛ بنی آدم اعضای یکدیگر و از یک گوهرند، از اینرو دردمندی بر غم و اندوه دیگران امری طبیعی است، زیرا آنگاه که عضوی از پیکر آدمی بهدرد میآید، برای عضوهای دیگر قراری نخواهد ماند.
درواقع آنانی را که در وجودشان روحیه سودمندی به حال دیگران به چشم نمیخورد، با سنگ خارا برابر هستند و حتی از آهن و سنگ (جمادات) نیز برای جامعه و کشور خود کمبهرهترند چراکه در آهن و سنگ منافعی است که در برخی آدمیان خبری از آن نیست:
اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین گوهر و سنگ خارا یکی است
غلط گفتم ای یار شایسته خوی
که نفعست در آهن و سنگ و روی
چنین آدمی مرده به ننگ را
که بر وی فضیلت بود سنگ را
سعدی
نکتهای قرآنی
در اینجا لازم است که اشارهای نیز به آموزههای قرآنی داشته باشیم هرچند که تعالیمی مشابه آن در تمامی کتب ادیان ابراهیمی همچنین اوستا و دستورات مانی، بودا و سایر بزرگان اخلاق نیز وجود دارد.
عنایت قرآنکریم بر توجه به دیگران، بهحدی است که انفاق و گرهگشایی از کار دیگران را از شرایط مهم بهرهجستن از روح هدایتگری قرآن میداند. چنانکه خداوند در آیههای 2 و 3 سورهبقره میفرماید:
آن کتاب [قرآن] که تردیدی در آن راه ندارد، مایه هدایت پرهیزکاران است.[پرهیزکاران] کسانی هستند که به غیب [یعنی آنچه از حس، پوشیده است] ایمان دارند و نماز بپا میدارند و از مواهبی که روزیشان دادیم، انفاق میکنند. بنابر این آیات، خداوند، آنهایی را هدایت میکند و کسانی را از شهد شیرین حقایق خود مینوشاند که در کنار ایمان به غیب و بپا داشتن نماز، اهل انفاق و در اندیشه احسان و خدمت به دیگران نیز باشند.
چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گِرهگشا میباش
حافظ
یا در جاییکه پیامبر اکرم صلیالله علیهوآله میفرماید:
«مردم، خانواده خدا هستند و محبوبترین انسانها نزد خدا، کسانی هستند که به خانواده خدا نفع و سود برسانند.»
و چه زیبا جناب صائبتبریزی اشاره دارد به این نکته که آنچه ما در فعالیتهای داوطلبانه برای حل معضلات اجتماع و گشایش گره از کار خلایق (اعم از انسان، حیوان و گیاه) میکنیم، حتی پس از مرگمان نیز برای ما (نسلهای بعدی ما) سودآور خواهد بود.
تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
که پس از مرگ تو را شمع مزاری باشد.
دلسوزی به حال آدمیان و توجه به گرفتاریهای آنان و دل در گرو خدمت داشتن، تا حدی که سرنوشتت را بتوانی رقمبزنی تنها در وجود بزرگانی نهفته است که به خودآگاهی و شناختی علمی از اجتماع دستیافته و هر آینه آماده ایثار باشند، در سرزمینهای دیگر نیز بزرگانی اینگونه بودهاند و دیگران را نیز بدان سفارش کردهاند.