| ماریو بارگاس یوسا|
دنیای بدون ادبیات، دنیای بیتمدن، بیبهره از حساسیت و ناپخته در سخن گفتن، جاهل و غریزی، خامکار در شور و شر عشق، این کابوسی که برای شما تصویر میکنم، مهمترین خصلتش، سازگاری و تن دادن انسان به قدرت است. از این حیث، این دنیا دنیایی مطلقا حیوانی است.
غرایز اصلی تعیینکننده رفتار روزانه میشوند و ویژگی عمده این زندگی مبارزه در راه بقا، ترس از ناشناختهها و ارضای نیازهای مادی است. جایی برای روح باقی نمیماند. در این دنیا یکنواختی خردکننده زندگی با ظلمت شوم بدبینی همراه خواهد شد، و با این احساس که زندگی انسانی همان است که باید باشد و همواره چنین خواهد بود،هیچ کس و
هیچ چیز قادر به تغییر آن نیست .
برشی از «چرا ادبیات»