هوشنگ ماهرویان نویسنده و پژوهشگر
جامعه بشری امروز، صرفنظر از جغرافیای آن، نیازمند اتخاذ رویهای دیگر است. رویهای که بتواند فضای موجود و دردهای ایجاد شده را تا حدی التیام بخشد. التیام از دردی که در اثر بیتوجهی به یکدیگر و بیتوجهی انسانها به انسانیت به وجود آمده است. باید رویهای نهادینه شود که انسان بتواند در فضایی بدون دغدغه به دیگران هم بیندیشد. بشر امروز باید اندیشههای انساندوستانه را احیا کند.
آنچه که جامعه امروز برای نهادینهکردن اندیشههای انساندوستانه نیاز دارد، بیشتر از هر حرف و توصیهای، ایجاد فضایی مناسب است که رحمت و بخشش در آن به چشم بیاید. این وظیفه مهم را روشنفکران، مطبوعات و رسانهها باید برعهده بگیرند و باید نشان دهند که فراتر از هر نژاد و طبقه میتوان اندیشههای انساندوستانه را درون افراد نهادینه کرد. متاسفانه کشور ما در منطقهای از دنیا قرار گرفته است که دایما مردمان آن با جنگ و خشونت درگیر هستند. گروههای افراطی هر لحظه از یک نقطه خاورمیانه فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند و خشونت شدت مییابد. در چنین حالتی ممکن است خشونت تسری پیدا کرده و به کشور ما هم برسد. حال وظیفه ما بهعنوان کشوری که خشونت آن را احاطه کرده چه چیزی است؟ پاسخ تاحدودی روشن است. ما باید با فضاسازی مناسب و با نشان دادن رابطه زیبای انسان با خداوند، افراد را به رواداری و مهربانی با یکدیگر تشویق کنیم. من به یاد دارم بعد از پیروزی انقلاب بازجویی که خیلی از ما را در ساواک شکنجه میکرد، دادگاهی کردند. از ما هم خواستند که در دادگاه باشیم و هر تقاضایی داشتیم بیان کنیم. واقعیت این است که من همانسال قبول نکردم در دادگاه حضور پیدا کنم. با خودم میگفتم چه دلیلی دارد آدمی که دم مرگ است و تا چند روز دیگر اعدام میشود را تحقیر کنم. مثل انقلاب آفریقا که با روی
کار آمدن ماندلا، وی همه را بخشید. همین هم باعث شد که ژوهانسبورگ پیشرفت کند. یعنی عقیدهای که ماندلا یک زمانی روی آن پافشاری کرد توانست فضای شهر را تغییر دهد و افراد را به سمت مهربانی ببرد. باید از این الگو استفاده کرد. امروز حتما شما هم شاهد این موضوع هستید که در منطقه چه تفسیرهای غیرانسانی از دین میشود. اینکه اسلام را یک دین خشن میدانند که میگوید باید به بدترین شکل از افراد انتقام گرفت چیزی است که افراطیها آن را نشر میدهند. ما باید جلوی این تفسیرهای ضددینی بایستیم البته نه با خشونت بلکه با مهربانی به سبک گاندی که کینه را از هر طبقه و نژادی میگرفت و همه انسانها را به یک چشم میدید. ما روشنفکران و رسانهها باید این اندیشهها را در همه جا گسترش دهیم و نگذاریم یک خشونت طبقاتی که حاصل فاصله طبقاتی بین افراد است و منجر به کینه میشود شدت بگیرد. در صورتیکه چنین تفکری بسط داده شود ما دیگر نمیتوانیم دنبال یک فضاسازی مهربانانه باشیم و توقع داشته باشیم که اندیشههای انساندوستانه را رواج دهیم.
جامعه بستری است که از آن چنین اندیشههایی تجلی پیدا میکند و بدونشک جامعهای که در آن افراد نسبت به هم بغض و کینه دارند سد محکمی خواهد بود برای اینکه اجازه ندهد ما با هم مهربانتر باشیم.