رابطه ما با محیطزیست چگونه باید باشد؟ چرا ما باید خودمان را در قبال محیط اطراف مسئول بدانیم؟ محیطی که خیلی از ما فکر میکنیم زنده نیست و تنها ماهیتی فیزیکی دارد. برخورد ما با محیطزیست و طبیعت، برخوردی دوسویه است. وقتی که با فعالیتهای نابجا، سلامت محیطزیست را به خطر انداختیم، باید در انتظار پاسخ سختی هم باشیم. گرمایش زمین، افزایش گازهای گلخانهای، کم شدن منابع آبی و ... همگی آسیبهایی جدی به دنبال خواهد داشت اما چگونه در برخورد با طبیعت اخلاقی برخورد کنیم؟ اخلاقی برخورد کردن با طبیعت یعنی چه؟
یکی از قدیمیترین شاخههای اخلاق کاربردی، اخلاق محیطزیست است. در اخلاق سنتی عموما انسان که موجودی مختار و دارای افعال و آثاری است، محور مسائل اخلاقی بوده است. لیکن تحولات اخیر و تاثیرگذاری فناوریهای جدید در تخریب سریع و ناجوانمردانه محیطزیست زمینه توجه را به جانب غیر از انسان اعم از حیوانات، کل موجودات زنده و مجموعههایی مانند جمعیت، جوامع گیاهی، اکوسیستمها، دریاچهها، جویبارها و کوهها کرده است. با این مقدمه روشن میشود که محیطزیست خود مفهومی نسبی و قیاسی است؛ بر این اساس همواره این سوال مطرح است که منظور از محیطزیست محیط زیست انسان، حیوانات یا چه کسی است؟ محیطزیست در این معنا تمام کرهزمین با همه موجودات، آبها و خاکها و کل زیست کره و حتی فراتر از آن را شامل میشود اما اخلاق محیطزیست شاخهای از اخلاق کاربردی است که به برخورد انسانها با عالم غیرانسان و عناصر غیرانسانی میپردازد. از اینرو آنچه مستقیما مورد توجه اخلاق محیطزیست قرار دارد، بررسی چگونگی رابطه عوامل انسانی آگاه و خودمختار با محیطزیست است. گفتنی است که اخلاق محیطزیست نهتنها به محیط طبیعی بلکه به محیط شهری نیز توجه دارد؛ توجه به تأثیرپذیری فیزیکی، ذهنی و روحی آدمی از طراحی و مصالح ساختمانهای ساختهشده نمونهای از این مسائل است.
عمدهترین مسائل اخلاق محیطزیست حول دو محور بحث میشوند: اول اینکه با تفکیک ارزش ذاتی از ابزاری چه نوع ارزشی را برای محیطزیست قایل شویم؟ زمانی یک چیز ذاتا خوب است که فی نفسه ارزشمند باشد و در صورتی به لحاظ ابزاری خوب است که گرچه لزوما از خوبی فی نفسه برخوردار نیست ولی به خوبی میانجامد و مثلا قطع عضو بدن هیچ خوبی ذاتی ندارد اما ممکن است به سلامتی و تندرستی بدن بینجامد. کسانی که ارزش محیطزیست را ذاتی میدانند بر این باورند که باید به دنبال تأسیس اصول اخلاقی جدیدی جدای از مکتبهای رایج اخلاق سنتی بود. از نظر این گروه، اصول اخلاقی سنتی بهشدت انسانمحور بوده و منافع محیطزیست را فدای منافع انسانی میکند. در محور دوم از نحوه اندیشیدن آدمی درخصوص رابطهاش با محیطزیست بحث میشود؛ آیا رابطه آدمی با طبیعت باید مانند رابطه شاگرد با استاد تنظیم شود که در این صورت باید با پیروی از طبیعت روش درست رفتارکردن را از خود طبیعت بیاموزیم؟ یا اینکه آدمی نیز باید خود را جزیی از طبیعت و نه تافته جدا بافته از آن بداند. در این صورت نباید خود را برتر از طبیعت بداند و به بهرهکشی از آن رو آورد.
در اسلام نیز به ارتباط درست انسان با محیطزیست تأکید بسیاری شده است. زمین میراث صالحان و انسان مامور عمران اوست.
در اخلاق اسلامی نیز دستورات و توصیههای فراوانی در حفاظت از محیطزیست و بهسازی آن آمده است. منع از اسراف و بهرهبرداری درست از منابع طبیعی، اجازه استفاده از زمین به شرط احیا، منع از قطع درختان میوهدار و منع از استفاده مواد سمی و آلودهکننده محیطزیست حتی در جنگ با کفار، نمونههایی از آن است.