| امیرحسین سیهجانی | عضو فعال سازمان جوانان هلال احمر حاضر در طرح حیاتدوباره (اهدایعضو) |
گاهیاوقات سوالاتی وجود دارد که نوع پاسخ به آنها، نسبت آدمی را با محیط اطرافش مشخص میکند. آیا تاکنون به این سوالات برخوردهاید؟ آیا به آنها پاسخ دادهاید؟ این نوع سوالات کم نیستند. مثلا بهنظر شما چيزي بالاتر از فداكاري وجود دارد؟ انواعش را ميدانيد؟ يك روز صحبت جنگ است و بايد بروي تا از ميهنت دفاع كني، روز ديگر نوبت كار و ساختن است و روزي هم علاوهبر اين دو بايد از آنچه خود داري به ديگران ببخشي تا جامعه سرپا بماند. اهداي عضو براي بسياري از افرادی که با پرسش مرتبط با آن، برخورد کرده و به آن پاسخ مثبت دادهاند، تعريفي از آن نوع که گفته شد، دارد. دين و اخلاق به انسان ميگويد، همنوعت را دوست بدار و اگر ميتواني برايش كاري انجام بده. اهداي عضو و جهتگیری مثبت و منفی نسبت به آن، وضع ما را با جامعه پیرامونی، مشخص میکند. این یک واقعیت است فردي كه مرگ مغزي ميشود، زندگي خود را از دست داده اما اگر پيش از آن اتفاق تلخ آمادگي خود را براي اهداي اعضايش اعلام كرده باشد، ميتواند كمك كند تا ديگري زنده بماند. اهداي عضو فرصت دوبارهاي است كه هركدام از ما ميتوانيم به ديگري بدهيم يا خودمان آن را بهدست بياوريم.
من در جشن نفس شركت كردهام. در آنجا يكي از زيباترين صحنهها ديدن چهره كساني بود كه اعضاي بدن عزيزشان را اهدا كرده بودند. رضايتي كه از آن چهرهها ميباريد، بدون شك هر بينندهاي را به فكر واميداشت. اهداي عضو يك عشقورزي تمامعيار است. وقتي بناست از اين عالم خاكي رختببنديم و بهسراي ديگر برويم، چقدر زيباست رفتن ما خشك و خالي نباشد و براي هموطن و حتي همنوعي ادامه زندگي را در پي داشته باشد. يكي از وسايلي كه باعث آشنايي من با اين كار زيبا شد، اينترنت بود. از اين طريق با بيمارستان مسيحدانشوري و برنامههايي كه در حوزه اهداي عضو انجام ميدهد، آشنا شدم و براي صدور كارت اهداي عضو اقدام كردم. تا امروز چندبار در برنامههاي آن مركز شركت كردهام و هر بار از بار پيشين خشنودتر شدم كه من هم در بين داوطلبان اهداي عضو حضور دارم. به همين خاطر، اميدوارم اهداي عضو در جامعه ما تبديل به يك فرهنگ شود. امروز مردم ما با اين بحث زيبا آشنايي چنداني ندارند. عدهاي بر اين باور هستند كه وقتي عزيزشان از دست ميرود، بايد جسم او را سالم و دستنخورده دفن كنند. كمرنگكردن اين باور و جانشينكردن مفهوم زيباي اهدا نيازمند زمان و البته كار جدي از سوي رسانههاست. ما بايد براي جاانداختن اين مفهوم در جامعه خويش، به فكر پيريزي يك بستر مناسب باشيم و با استفاده از تبليغات و برگزاري همايشها، آشنايي مردم با اين مقوله را افزايش دهيم. مگر خود من و بسياري از دوستانم از چه طريقي با اين مقوله آشنا شدند؟
از نظر من، اهداي عضو از دو بعد اخلاقي و ديني قابل بررسي است. وقتي من بهعنوان يك فرد معتقد به مفاهيم ديني، كار خيري انجام ميدهم، هم با فراغبال و آسودگي بيشتري از اين دنيا رخت برميبندم و هم براي همنوعم زندگي به ارمغان ميآورم. اين موضوع انگيزهاي قوي براي افراد مذهبي بهحساب ميآيد. از سوي ديگر نوعدوستي و اخلاق ايجاب ميكند ما يكي از پويندگان اين مسير باشيم. كمك به ديگري، اصلي است كه نميتوان آن را از مقوله اخلاق جدا كرد. كساني كه اعضای بدن عزیزانشان را به بیمارانی میبخشند، او را نميشناسند و فقط بهخاطر حس انساندوستی و نجات جان یک انسان دیگر این کار را انجام میدهند. به نظر من عبادت و بندگی، عشق ورزیدن، توجه به عواطف و حس انساندوستی سه ضلع مثلثي هستند که انسان را به درجات عالی ميرساند.