شماره ۵۹۲ | ۱۳۹۴ شنبه ۳۰ خرداد
صفحه را ببند
فقر قابلیتی خانواده و راه‌چاره

دیدگاه سنتی به فقر اصولا آن را بر مبنای «عدم کفایت درآمدی» فرد یا خانوار مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. به‌صورتی‌که برای خانوار با تعداد افراد مشخص یک حداقل میزان درآمد را جهت تأمین حداقل نیازهای معیشت آنان مشخص می‌کند. در نتیجه خانوارهایی که کل درآمدشان از این میزان کمتر بوده، فقیر محسوب می‌شوند. این نگرش، فقر را براساس سطوح مختلف عدم‌کفایت درآمد جهت تأمین حداقل کالری موردنیاز روزانه، عدم‌کفایت درآمد جهت تأمین حداقل نیازهای معیشتی و همچنین عدم‌کفایت درآمد در حد متوسط درآمد سرانه در جامعه به ترتیب به «فقر شدید»، «فقر مطلق» و «فقر نسبی» طبقه‌بندی می‌کند.
از این‌رو نگرشی که فقر و محرومیت افراد را به‌منزله عدم‌برخورداری از درآمد کافی می‌دانست، برقراری هرگونه نظام رفاهی به‌خصوص در حوزه تأمین اجتماعی را در پیوند با تأمین صرف این حداقل‌ها تصور می‌کرد.
درحالی‌که در رویکردی جامع‌تر به فقر تحت‌عنوان «رویکرد قابلیتی» که در اوایل دهه 1980 توسط آمارتیا سن (Amartya Sen)- برنده جایزه نوبل اقتصاد‌ سال 1998- مطرح شد، فقر به‌منزله محرومیت از قابلیت درنظر گرفته می‌شود. در این معنا ملاک تشخیص فقر و محرومیت، دستیابی به کارکردهایی در زندگی است که برای افراد مطلوب و ارزشمند است. ازجمله این کارکردها تغذیه کافی، برخورداری از خدمات بهداشتی، دسترسی به آموزش‌وپرورش، مشارکت در تصمیمات گروهی و... است. مجموع این کارکردها قابلیت افراد را تشکیل می‌دهند. هدف رویکرد قابلیتی به فقر، انکار درآمد پایین به‌عنوان یکی از عوامل دخیل در فقر نیست، بلکه این رویکرد بدین موضوع می‌پردازد که صرف برخورداری از درآمد کافی و متعارف جهت تأمین مایحتاج زندگی نمی‌تواند تعیین‌کننده عدم محرومیت افراد تلقی شود، بلکه توانایی یا عدم توانایی تبدیل این درآمد به قابلیت است که می‌تواند محرومیت یا عدم محرومیت افراد را مشخص سازد.
مرتضی نظری، پژوهشگر آموزش‌وپرورش و توسعه‌انسانی، نوشته‌ای دارد با عنوان تغییر مفهوم فقر؛ فقر قابلیتی. او تأکید می‌کند که در ادبیات جدید توسعه، فقیر به کسی گفته می‌شود که از قدرت انتخاب کمتر و محدودتری در زندگی برخوردار است.
فقیر به شكل ساده و در معناي جديد کسی است که
- دچار بی‌سوادی و تبعیض‌های جنسیتی است و به بهداشت و تغذیه سالم دسترسی ندارد.
- نمی‌تواند از لذت مطالعه بهره‌مند باشد و علاوه‌بر نگرانی از نداری، نگرانی‌های به‌مراتب بزرگتری همچون ترس از آینده با او همراه است.
- این فرد شاید پول و درآمد کافی هم داشته باشد اما از حضور در فعالیت‌های اجتماعی شرم دارد یا عرصه مشارکت اجتماعی بر او تنگ است.
اگرچه درآمد پایین، یکی از اضلاع فقر قابلیتی محسوب می‌شود اما هرگز گویای همه ابعاد آن نیست. داشتن درآمد، رافع همه نیازها نیست. چیره‌شدن بر نارسایی‌های زندگی پیچیده امروز صرفا با درآمد بيشتر ممكن نيست چه‌بسا با داشتن پول نتواند این نیازها را برطرف کند.
دولت‌ها و ساختارهای اقتصادی و سیاسی که برای نجات شهروندان خود از چنگال فقر، توجه و تمرکز خود را بر افزایش سطح درآمدی مردم معطوف کرده‌اند، کار اساسی به پیش نبرده‌اند چراکه زمینه تولید فقر را نشانه نرفته‌اند. چه‌بسا کشورهای نفتی که توانسته‌اند بر فقر درآمدی عموم اقشار غلبه کنند اما فقر قابلیتی همچنان سایه سیاه خود را بر سپهر جامعه و زندگی مردم گسترانده است.
- شهروندی که حق اظهارنظر ندارد، فقیر است.
- کسی که قادر به دفاع از حق خود نیست، فقیر است.
- شهروندی که از دسترسی آزاد به اطلاعات محروم باشد، فقیر است.
- شهروندی که به‌دلیل جنسیت خود از حقوق برابر اجتماعی محروم می‌ماند، فقیر است.
و اما عریان‌ترین جلوه «فقر قابلیتی» این است که فرزندانی که در طبقه محروم جامعه متولد می‌شوند، از فرصت‌های اجتماعی همسالان خود در طبقات متوسط و مرفه محروم باشند.


تعداد بازدید :  317