شماره ۳۵۹ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۳۰ مرداد
صفحه را ببند
به «آرامش» نداشته مردم فکر می‌کنم

مریم نشیبا  گوینده رادیو و تلویزیون

امروز به چی فکر می‌کنم؟ این سوالی است که در برابر آن قرار گرفته‌ام، سوالی که پاسخی به مراتب سخت‌تر از دیگر سوال‌ها‌ دارد و جوابی در خور می‌خواهد! اما در هر حال، باید بگویم نمی‌توانم فکر نکنم؛ هیچ‌گاه، هیچ زمانی، ذهنم خالی از تفکر نمی‌شود. دایما به نتیجه خواسته‌هایم فکر می‌کنم و این‌که آیا می‌توانم زنده بمانم و تحقق خواسته‌هایم را (نه آرزوهایم! زیرا آرزو از نگاه من، امیال دست‌نیافتنی است) به چشم ببینم. این دغدغه هر روز و امروز من است.
امروز به این فکر کردم که همه ما در پیشگاه خداوند، رفوزه‌ایم؛ میوه شب را در بازار روز می‌فروشیم؛ به شیر، آب می‌بندیم و معتقدم که تمام مشکلات ما از همین رفتارهاست.
به چی فکر می‌کنم؟ به این فکر می‌کنم که وقتی خودم را به جای بچه‌های‌کار می‌گذارم، از خودم می‌پرسم، کی نوبت من می‌شود؟ پس کی قرار است چرخ این دنیا برای من بچرخد؟ چقدر باید دود و خیابان و شلوغی را تحمل کنم؟ چقدر زیر آفتاب داغ و سرمای زمستان، کار کنم؟ چقدر باید نگاه‌های با اکراه مردم را تحمل کنم؟ اینها تفکرات نه امروز، که تفکرات هر روز من است. به این فکر می‌کنم که چه زمانی صلح در دنیا حاکم می‌شود؟ آیا می‌شود که همه کودکان در دنیا از رفاهی نسبی برخوردار شوند؟ امروز و هر روز به بچه‌های غزه و کودکان در هر جای دیگر دنیا فکر می‌کنم؛ به این می‌اندیشم چطور عده‌ای می‌توانند انسان‌ها را بکشند؟ کودکان، زنان و مردان را به خاک و خون بکشند؟ درنهایت پستی و بی‌شرم، رفتاری با انسان می‌کنند که هیچ حیوانی نمی‌کند. به این فکر می‌کنم آیا روزی می‌رسد که همه انسان‌ها یکدیگر را دوست داشته باشند؟ می‌دانم که دوست داشتن انسان‌ها، نقطه پایانی است بر تمامی رنج‌ها.
چندی پیش در برنامه «رادیو شفاهی»، آقای دکتر رجبلو و آقای دکتر گلبن با من مصاحبه کردند و از گذشته 40 ساله‌ام پرسیدند.  از «شب بخیر کوچولو»، «گلبانگ» و... قرار است که این برنامه، از اول پاییز از رادیو پخش شود. در این برنامه، سراغ مجری‌های رادیو، هنرمندان، صداپیشگان، گویندگان و همه افرادی که در رادیو کار کرده‌اند و می‌کنند، می‌روند و از گذشته کاری و ورودشان به رادیو می‌پرسند و به نوعی یک اتوبیوگرافی است. این اتفاق، کمی ذهنم را معطوف گذشته‌کاری‌ام کرد. این‌که از میان 2‌هزار نفر، برای ورود به رادیو، 5 نفر برگزیده شدند و من هم جزو آن 5 نفر بودم. گرچه هنوز برنامه شب بخیر کوچولو و گلبانگ ادامه دارند و مردم در تماس‌های تلفنی‌شان به برنامه گلبانگ، بسیار به من و عوامل برنامه لطف دارند. آهنگ و ترانه برای مردم بهانه است؛ آنها می‌خواهند تا نیم ساعت در روز، آرامش داشته باشند؛ والا همه کسانی که با برنامه تماس می‌گیرند و درخواست پخش ترانه‌ای را دارند، می‌توانند با سی‌دی یا رایانه‌شان هم به آهنگ‌هایی که دوست دارند، گوش بدهند. گرچه نیم ساعت، زمان بسیار کمی است و بارها تلاش کرده‌ایم تا زمان برنامه را افزایش دهیم، اما به هر دلیلی، مخالفت شده است و این اتفاق نیفتاده اما مردم این برنامه را دوست دارند چون برای دقایقی، آنها را آرام می‌کند. آرامش، نیاز امروز جامعه ما و همه جوامع دنیاست. من امروز به «آرامش» نداشته مردم در تمام دنیا، فکر می‌کردم. ای‌کاش آرامش در دنیای ما وجود داشت. من امروز به «آرامش» فکر می‌کردم.


تعداد بازدید :  285