یکی از تابلوهایی که روی دیوار خانهموزه شریعتی نصب شده، عقدنامه او و همسرش پوران شریعترضوی است که مهریه 16هزار تومانی را نشان میدهد. جالب اینکه پوران شریعترضوی در ذیل آن نوشته که وصول شد.
شریعتی در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدرش محمدتقی شریعتی مردی پارسا و عالم علوم نقلی و عقلی بود. وی در دانشسرای مقدماتی مشهد تحصیل کرد، آموزگار شد و درسال 34 به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد رفت، با پوران شریعترضوی ازدواج کرد و به دلیل ممتاز بودن در رشته ادبیات برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد و در رشتههای علوم انسانی تحصیل کرد.
وی آثار زیادی خلق کرد و در حوزههای سیاسی و اجتماعی مبارزات فراوانی انجام داد، مقالات زیادی در نشریات داخلی و خارجی نوشت و حتی در فرانسه هم مورد آزار قرار گرفت و به زندان افتاد. درسال 43 به ایران آمد و اینجا هم به زندان منتقل شد و پس از آزادی در مشهد به تدریس پرداخت تا اینکه سال 48 به حسینیهارشاد آمد و مسئول امور فرهنگی شد و همینجا به تحلیل و سخنرانی و تدریس پرداخت که باز هم به زندان افتاد و زندگی سختی گذراند. پس از آزادی باز هم توسط ساواک به زندان افتاد و درنهایت در 29 خرداد 56 دار فانی را وداع گفت.
خانه موزه علی شریعتی
این خانه 350 متری درسال ۱۳۵۲ به پیشنهاد یکی از دوستان خانواده و از سوی پوران شریعت رضوی به قیمت 350هزار تومان خریداری شد. در آن دوران، دکتر شریعتی هم در پی ممانعت رژیم از فعالیت در حسینیه ارشاد در اختفا به سر میبرد و خانواده وی ـ همسر و چهار فرزندشان - در مشهد زندگی میکردند.
سوسن شریعتی میگوید: «زمان خرید این خانه، پدر در تهران و در منزل اقوام مخفی بود و خانواده در مشهد زندگی میکرد. پدر از سال 1350 و پس از محرومیت از تدریس در دانشکده مشهد، رسماً به تهران منتقل شد. تا زمان دستگیری درسال 52، گاهی در منزل اقوام و گهگاه در آپارتمانی روبهروی حسینیهارشاد زندگی میکرد، آپارتمانی که از سوی حسینیه ارشاد در اختیار وی قرار گرفته بود. فعالیت شریعتی در حسینیه ارشاد در این 2سال به شکل کاملاً حرفهای درآمده بود و فرصت رفت و آمد مدام به مشهد ممکن نبود، تا سال 52 که حسینیه بسته و خانواده به تهران منتقل شد. این خانه از سوی دوستی شناسایی شده بود. مادر در سفری کوتاه، به تهران آمد و آن را خرید. پس از فروش خانه مشهد به قیمت 180هزار تومان، به این خانه نقلمکان کردیم، اول تابستان بود.»
بنابراین اعضای خانواده شریعتی در تیر52 به این خانه اسبابکشی کردند که در آن زمان احسان 14 ساله، سوسن 11ساله، سارا ۱۰ ساله و مونا هم دو ساله بود. یک هفته پس از این جابهجایی، دکتر که به دلیل سخنرانیهای انقلابیاش از سوی ساواک تحت تعقیب و در منزل اقوام مخفی بود سری به این خانه میزند. شریعتی چند روز بعد بهدلیل دستگیری پدرش محمدتقی شریعتی و برادر همسرش رضا شریعترضوی، خود را به ساواک معرفی میکند. او به ۱۸ ماه زندان انفرادی محکوم میشود و تا آخر زمستان 53 را در زندان کمیته خرابکاری سر میکند.
سوسن شریعتی خاطره آن روز را اینگونه تعریف میکند: «عصر بود، آخرین روز زمستان. ما توی حیاط بازی میکردیم. در زدند. پدر بود. یک روز مانده به عید 54 از زندان آزاد شد. او پس از گذراندن 18 ماه دوران زندان و بازگشت به خانه، تا زمان هجرت خانهنشین شد. البته در این مدت در جلسات دورهای در خانه دوستان شرکت میکرد که حاصل آنها هم مجموعه آثار شماره دو با نام خودسازی انقلابی به چاپ رسید.»
شریعتی در همین خانه سخنانش را ضبط میکرد؛ سخنانی که بعدها در قصه حسن و محبوبه و دریغها و آرزوها به چاپ رسید. نامههایی به پسرش احسان، که از سال 55 به آمریکا میرود، نیز در همین دوره نوشته میشود. این نامهها بعدها در مجموعه آثاری با نام مخاطبهای آشنا به چاپ میرسد.
سوسن شریعتی دراینباره میگوید: «شطرنج سرگرمی مورد علاقه پدر بود که شبها با احسان در راهروی طبقه اول مینشستند و بازی میکردند.» بنابراین شریعتی تا روز 26 اردیبهشت 56، پیش از هجرت به لندن در اتاق طبقه دوم این خانه زندگی میکرد. پوران شریعترضوی و مونا، آخرین فرزند او تا سال 78 و دیگر فرزندان وی تا سال 61 در این خانه اقامت داشتند.
خانه دو طبقه شریعتی شامل یک حیاط سرسبز است و در طبقه اول آن یک دست مبلمان چرم، یک میز ناهارخوری میهمان و صندلیهای راحتی قرار دارد، به علاوه اتاقی که میگویند مخصوص مادرخانم شریعتی بوده و از بعد فوت دکتر، او تا پایان عمر در آن خانه بهسر میبرده است.
کارتپستالهای شریعتی به طرز زیبایی بر دیوارها خودنمایی میکند، این کارتپستالها خطاب به پوران از پاریس است و حتی مصدرهای ساده و مرکب دستور زبان او با عنوان «مصدرهای زندگی من» هم بر دیوارها آویخته شده است.
نکته جالب درباره وسایل خانه شریعتی این است که طبق گفته اطرافیان هیچ یک از لوازم منزل توسط خود او خریداری نشده و همسرش همه چیز را خریداری میکرده به استثنای یک کوزه سفالی که شریعتی در سفر به همدان آن را خریداری کرده بود و این نشان میدهد که مادیات و تجملات به هیچ عنوان در زندگی او نقش نداشته است.
طبقه دوم منزل شریعتی از چند اتاق تشکیل شده که یکی از این اتاقها به مطالعه او اختصاص داشته و حاوی کتابخانههایی دور تا دوری است که برخی از آنها صرفاً به کتب لاتین اختصاص دارد روی میز مطالعه استاد ماشین تحریر و کلامالله مجید خودنمایی میکند و روی فرش اتاق هم یک رختخواب و جانماز! هدیه مادربزرگ استاد شریعتی یک رادیو قدیمی بوده که مشخص نیست به چه مناسبتی به او هدیه شده است.