شماره ۵۹۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۷ خرداد
صفحه را ببند
«همدلی ملی» در تشییع پیکر 270 شهید دوران دفاع مقدس
...بسی افسون کند غواص دریا

الناز محمدی| گفته بودند خدا کند هیچ مادری به مراسم نیاید و دستش را باز نکند برای در آغوش گرفتن؛ که دست‌ها بسته‌اند، که مجالی نیست برای در آغوش گرفتن. مادر و پدر و خواهر و برادر و همه اما دیروز آمده بودند؛ میدان بهارستان، ساعت چهار، تشییع 270 شهید جنگ که حکایت 175 نفر آنها، در یک ماهی که گذشت، متفاوت‌تر از همیشه بود. 175 غواص عملیات کربلای چهار که آن سه شب سرد زمستانی‌ سال ۶۵ که خون بود و آتش بود و گلوله، آنها را از ایران گرفت و حالا بعد از ۲۹سال، ماموران کمیته تفحص شهدا، آنها را پیدا کرده و از مرز شلمچه به وطنشان باز گردانده‌اند؛ البته نه آن‌طور که همیشه شهدای دیگر را می‌آوردند؛ این‌بار 175 غواص، دست‌بسته به وطن بازگشتند و دیروز، درحالی‌که هنوز نام و نشانشان مشخص نیست و خانواده‌هایشان منتظرند تا ببینند بعد از 29سال، فرزندان شهیدشان را می‌شود بین این 175 نفر پیدا کرد و به خاک سپرد یا نه، در میان جمعیت زیادی که تهرانی‌ها نظیرش را کمتر به یاد دارند، به سمت معراج شهدا بدرقه شدند.
میدان بهارستان تهران و خیابان‌های اطراف آن دیروز، مثل هیچ روزی نبودند. ساعت هرچه به 4، زمانی که برای شروع مراسم تشییع این شهدا اعلام کرده بودند، نزدیک‌تر می‌شد، این متروی تهران بود که از جمعیت زیادی از مردم پر و خالی می‌شد و این خیابانهای اطراف میدان بهارستان بودند که در آنها جای سوزن انداختن نبود. گفته بودند، مراسم ساعت چهار شروع می‌شود اما جمعیت آن‌قدر زیاد بود که تا ساعت هفت هم کاروان شهدا به میدان بهارستان نرسید و مردم با موج جمعیت، به این طرف و آن طرف هدایت می‌شدند. پلاکاردهایی که دیروز مردم دستشان گرفته بودند هم کمی با هم فرق می‌کرد؛ عده‌ای جزو «دلواپسان» بودند که با پرچم‌های زردشان و پلاکاردهایشان می‌گفتند «تن به ذلت هسته‌ای نمی‌دهند» و عده‌ای روی پلاکاردهایشان اینطور نوشته بودند: «می‌شود با دستِ بسته، سربلند بیرون آمد.» و «دست بسته شهدا، باز هم گره از مشکلات گشود.»، و «با احترام، با تمام وجودم، با تمام احساس و عاطفه‌ام سلام می‌کنم به 175 غواص شهید.»
اما غیر از مردم عادی، دیروز میدان بهارستان، میزبان تعداد زیادی از سیاستمداران، هنرمندان، اعضای شورای شهر، نمایندگان مجلس و ... بود. محمد علی باشه آهنگر، مجتبی راعی، رضا میرکریمی، جمال شورجه، همایون اسعدیان، فرشته طائرپور، کمال تبریزی، مازیار میری، ناصر عنصری، مرتضی شایسته، ابراهیم مختاری، محمد اطیابی، حسن پورشیرازی، منوچهر شاهسواری، اکبر نبوی، محسن خان‌جهانی، محمدرضا موئینی، کامران ملکی، حمیدی مقدم و... از هنرمندانی بودند که دیروز و بعد از اطلاعیه‌ای که یک روز قبل برای حضورشان در این مراسم صادر شده بود، خودشان را به مراسم تشییع شهدا رسانده بودند.
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس اما تنها سخنران مراسم تشییع 270 شهید جنگ بود. او گفت که با دسته بسته هم تسلیم نخواهیم شد: «غواص‌ها شجاع‌ترین افراد ما در جنگ بودند و تنبیه متجاوز مهم‌ترین درسی بود که آنها به دشمن دادند. »
او گفت: «غواصان شهید، صدای شهدا را به گوش جوانان رساندند. با انتشار خبرهای مربوط به شهدای غواص یک‌بار دیگر بوی شهادت ایران اسلامی را در بر گرفت و بار دیگر صدای شهدا به گوش جوانان رسید. جوانانی که حتی دفاع مقدس را ندیده بودند چه حضوراً، چه در فضای مجازی و چه در کوچه‌ها ثابت کردند که پیروان راستین شهدا هستند. در شرایط و فضای بین‌المللی امروز و درحالی‌که دولتمردان ما درحال مذاکره هستند نیاز به جوشش و خروش ملت ایران احساس می‌شد و باید از سوی ملت ایران به دشمنان پیام داده می‌شد و این اقدام بسیار معنادار است.
رضایی ادامه داد: «در این شرایط لازم بود یک بار دیگر از سوی شهدا یک قیام و فریاد الله‌اکبری در ملت ایران بلند شود تا دشمنان فکر نکنند می‌توانند به حیات ننگینشان ادامه دهند. غواصان اساسی‌ترین ماموریت خط شکنی را برعهده داشتند، آنها یک ساعت قبل از این‌که ماموریت شروع شود در تاریکی شب به سمت سنگرها حرکت کردند. غواصان وقتی به کار گرفته شدند که به این نتیجه رسیدیم که باید جنگ را به رودخانه بکشانیم، بنابراین ناچار شدیم به نیروی جدید به نام غواصان مجهز شویم. در عملیات‌های والفجر هشت، کربلای هشت، عملیات خیبر و بدر غواصان مهم‌ترین سنگر دفاعی دشمن را باید له می‌کردند و از بین می‌بردند تا تیربارهای دشمن خاموش شود و رزمندگان عملیات را انجام دهند.»
دبیر مجمع تشخیص مصلحت گفت: «اخیرا گفتند که شهدا در عملیات شکست خورده‌ای حضور داشتند؛ اگر کربلای چهار شکست خورد چرا بزرگترین عملیات بعد از آن شکل گرفت. کسانی که انقلاب را تحریف و شایعه سازی می‌کنند می‌خواهند راه مقاومت، راه ولایت، راه امام، راه پیروزی و راه شهدا را با تبلیغات کور کنند. امروز همه اعتراف کردند که ایران لنگرگاه منطقه است، چرا با این کشور و مردم که می‌توانند به اسلام و منطقه کمک کنند دشمنی می‌کنید. شهدا برای اولین‌بار زنجیره شکست‌های تاریخی را پاره کردند، برای نخستین‌بار سرزمین‌های اشغالی را آزاد کردند. سیاستمداران، رزمندگان و بسیجیان ما پای مسیر شهدا ایستاده‌اند. مسیر شهدا پرچم داری به نام ولایت دارد که مثل لنگری کل انسجام ایران را نشان داده است. ملت ایران بیش از گذشته اقتدار یک ملت مستقل را به نمایش می‌گذارد.»
عباس جدیدی، کشتی‌گیر آزادکار سابق و عضو شورای شهر هم در میان جمعیت بود. او درگفت‌وگوبا«شهروند» تشییع پیکر این شهدای غواص را متفاوت با سایر مراسم تشییع شهدا، توصیف کرد: «بالاخره چون اینها دست‌هایشان بسته بود که شهید شدند، اینها پهلوان‌های دست بسته بودند، به نامردی آنها را زدند، پهلوانان واقعی اینها هستند. آنها با دست‌های بسته برای ما قهرمانی آوردند، حالا ما باید ببینیم چطور می‌توانیم با دست‌های باز، راه این پهلوانان دست بسته را ادامه دهیم، اینها برای ما الگو و اسوه هستند و نمونه مردانگی و جوانمردی و پهلوانان مظلومی هستند، به خاطر مظلومیت شان و به خاطر نامردی که در حق‌شان شد، مراسم تشییع شان با سایر شهدا متفاوت است.» او معتقد است: «شهدا برای پیر و جوان، چپ و راست، خرد و کلان و برای همه اقشار جامعه مورد احترام هستند، شهدا تاریخ مملکت ما هستند، شهدا برای تمام اقشار عزیز و بزرگوار و مقدس اند، اینها هویت ما و مملکت‌مان هستند، اگر ما الان این سلامتی و استقلال و آزادی و برو و بیاها را داریم همه از صدقه سر این شهداست. مملکت ما به یمن خون این شهداست که پابرجاست، همه اقشار جامعه مدیون و بدهکار این شهدا هستند.»
تبلیغ در شبکه‌های مجازی، حضور چند هزار نفری جوانان
این‌بار شبکه‌های مجازی، کار خودشان را کردند. تعداد زیادی پوستر و شعر و متن که در هفته گذشته برای دعوت جوان‌های تهرانی برای شرکتشان در مراسم تشییع 175 شهید غواص، در فیس‌بوک و اینستاگرام و تلگرام رد و بد می‌شد، کار خودشان را کردند. این بار جوانانی از نسل‌های سوم و چهارم بعد از انقلاب، چهره‌هایی که حضورشان کمتر در مراسم‌های تشییع بعد از انقلاب دیده شده بود، به این مراسم آمدند و دلیل آمدنشان بیشتر، یک موضوع بود: آنها را مظلومانه و دست بسته، به گورهای دسته‌جمعی انداخته و زنده به گور کرده‌اند.
«فاطمه افصحی»، 17ساله یکی از جوانانی بود که دیروز در آفتاب گرم خرداد تهران به بدرقه شهدای کربلای چهار آمده بود. «فاطمه» به «شهروند» گفت که نمی‌خواسته به این مراسم بیاید ولی بعد نظرش عوض شده است: «من نمی‌خواستم که امروز به بهارستان بیایم. از پل حافظ می‌گذشتم که دیدم جمعیت به این سمت روان است و من همراه با آنها به بهارستان کشانده شدم. ولی وقتی به این‌جا رسیدم و جمعیت را دیدم، دلم لرزید. از همه خیابانها جمعیت به این سمت بهارستان می‌آمد و من دلم نیامد که مسیرم را به سمت خانه مان عوض کنم. من تا به حال به مراسم تشییع شهدا نیامده بودم. دوستان من با عقیده‌های مختلف، هوای شهدا و رزمنده‌ها را دارند. من فکر می‌کنم این شهدا، بزرگ‌مردانی بودند. ورود این غواصان روی من خیلی اثر گذاشت. من روی واتس اپ خبر دست بسته بودن این شهدا را دیدم، همانجا اشکم جاری شد. آنها خیلی مظلوم بودند و فکر می‌کنم که باید بیشتر از اینها قدرشان را بدانیم.»
«پرتو»، 23 ساله هم دلیل آمدنش را اینطور توضیح داد: «من اهل خوزستانم و جنگ را از نزدیک دیده‌ام. پسرعموهایم هم شهید شده اند. حضور ما بیشتر نمادین است. ما می‌خواهیم نشان دهیم که به یاد شهدا هستیم و قدرشان را می‌دانیم. ممکن است به تیپ و قیافه من نیاید که به ارزشهای این چنینی پایبند باشم؛ راستش را بخواهید تابه‌حال هم برای تشییع شهدا نرفته بودم. به هرحال ما در همه سال‌های بعد از جنگ، تشییع کم ندیده‌ایم، ولی انگار این‌بار با همیشه فرق دارد. من فکر می‌کنم آرمانهای این بچه‌ها چیز دیگری بود و با حرف‌های کسانی که حالا از این آرمانها دم می‌زنند ولی کار دیگری می‌کنند، فرق داشت. در این سال‌ها تعداد زیادی از جوانان دهه شصتی و هفتادی را دیده‌ام که چندان عِرقی به شهدا نداشته‌اند و حالا این برای من تعجب‌آور است که در این سه هفته‌ای که از ورود این شهدا به ایران می‌گذرد، در فضای مجازی با این حجم درباره آنها محتوا تولید شده است. من فکر می‌کنم همه برخوردهایی که در سال‌های گذشته با جوانان داشتند، هنوز باعث نشده است که فاصله‌ای میان شهدا و جوانان افتاده باشد.»
«احسان» 27ساله اما این اولین بارش نبود که به مراسم تشییع شهدا آمده بود: «من آمده‌ام که به سهم خودم به این شهدا خوش آمد بگویم. قبل از این هم برای تشییع شهدا رفته بودم ولی این بار، با همیشه فرق دارد. در یک ماه گذشته در فضای مجازی و در وایبر و واتس‌آپ، خبرها و متنهای زیادی دراین‌باره منتشر شد و همه ما را تحت‌تأثیر قرار داد. گفته شد که این 175 نفر دسته بسته بوده‌اند و زنده به گور شده‌اند و حالا بعد از این همه‌سال به کشورشان بازگشته‌اند.
«طوفان»، 30 ساله اما گفت که این اولین‌بار است که به مراسم تشییع می‌آید چرا این بار ماجرا فرق می‌کرد: «این دفعه خیلی ناراحت‌کننده و تاثیرگذار بود. چون آنها را دست بسته، زنده به گور کرده‌اند، این خیلی بد است. من غواصم و می‌دانم که زیر آب ماندن و خفه شدن خیلی دردناک است. مردم به این فکر نمی‌کنند که این بچه‌های شهدا یک عمر بی‌پدر بوده‌اند. عموی من هم شهید شده، مادرم همسر او بود و بعد از شهادتش با پدر من ازدواج کرد و من به دنیا آمده ام. من از نزدیک مشکلات خانواده‌های شهدا را لمس کرده ام.» «شکوفه»، 30 ساله هم درباره آمدنش به مراسم تشییع 270 شهید جنگ ایران و عراق که 175 نفر آنها غواص بودند و 100 نفر آنها گمنام، به «شهروند» گفت: «هرکس که در این مملکت زندگی می‌کند، وظیفه‌اش است که برای ادای احترام به این شهدا بیاید. ما دیدیم که در فضای مجازی اطلاع‌رسانی وسیعی دراین‌باره شد و بسیار خوب بود؛ به همین دلیل هم بود که امروز با این تعداد به مراسم تشییع آنها آمدند. چون ما جنگ را خودمان درک کردیم، با جوانان دهه 70 فرق داریم. ما زمان بمباران را یادمان است و بیشتر آن زمان را درک کرده‌ایم و به همین دلیل بیشتر قلبمان برای شهدا می‌تپد.» «محمد، 22ساله» هم برای دیدن تابوت این شهدا بی قرار بود و گریه می‌کرد درباره آمدنش اینطور گفت: «می گویند دست این شهدا را بسته‌اند و زنده به‌گور کرده اند. من کلا شهدا را دوست دارم. من جزو خانواده شهدا نیستم ولی با وجود سن و‌سال کمم و این‌که شاید به خیلی چیزها معتقد نباشم، به شهدا احترام خاصی می‌گذارم. من فکر می‌کنم اگر الان هم سن و سال‌های من به این مراسم آمده‌اند، بیشتر به خاطر این بوده که در فضای مجازی مانند فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های موبایلی این موضوع بازتاب خیلی زیادی پیدا کرد و ما را اینطوری دور هم جمع کرد. انگار این شبکه‌ها به ابزاری برای دور هم جمع کردن ما تبدیل شد. من دفعه اولم است که به مراسم تشییع شهدا می‌آیم. این دفعه خاص است، 175 نفر با هم مظلومانه به این روز گرفتار شدند. آنها هم اسیر شدند هم شهید. این دفعه هم تبلیغات تلویزیون بیشتر بود و هم بازتاب این موضوع در فضای مجازی باعث شد که من و دوستانم به فکر این بیفتیم که به این مراسم بیاییم. من با این‌که تا به حال به مراسم تشییع شهدا آمده بودم ولی این دفعه متوجه شدم که بسیار این مراسم بی‌نظم برگزار شد و هیچ برنامه‌ای برای آن نبود.»

 


تعداد بازدید :  348