شماره ۵۹۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۷ خرداد
صفحه را ببند
تالار وحدت را به مراسم‌های عقد و عروسی کرایه بدهیم

آروند دشت‌آرای کارگردان تئاتر

این صحبت آقای بهرام جمالی، مدیرعامل محترم بنیاد رودکی که گفته‌اند ما برای حضور یک نمایش در تالار وحدت فقط به «کیفیت» تکیه نمی‌کنیم، برایم بسیار عجیب است. اگر کیفیت برای یک مدیر هنری مهم نیست، پس چه چیزی مهم است؟! او با این سخن دارد می‌گوید: «برای من فرهنگ و هنر اهمیتی ندارد.» امیدوارم آقای جمالی واقعا چنین حرفی نزده باشد، چراکه شنیدن این حرف از دهان یک مدیر فرهنگی که قرار است با بودجه دولت (بیت‌المال) به اعتلای فرهنگ کمک کند، بسیار تأسف‌برانگیز است.
اگر دوستان چنین تصوری دارند و فقط هدف‌شان کسب درآمد است. من پیشنهاد بهتری برایشان دارم، چطور است که از این به بعد تالار وحدت را به مراسم‌های عقد و عروسی اختصاص دهند. درآمد حاصل از این کار بسیار بهتر و بالاتر است. حتی خود من حاضرم عروسی‌ام را در این تالار بگیرم.
اصلا نمی‌توانم متوجه رفتاری که دوستان با تالارهایی نظیر وحدت، حافظ و... دارند، بشوم. اگر ما در کشوری زندگی می‌کردیم که چهل تالار نظیر تالار وحدت داشتیم آ‌ن وقت اگر یکی از مدیران تصمیم می‌گرفت در یکی از آنها کار اقتصادی انجام دهد تا خرج تالار دربیاید، منطقی بود. اما ما که بیشتر از یک تالار وحدت در ایران نداریم؛ مرکزی که به صورت نیمه خصوصی اداره می‌شود. بنابراین کارهایی که در این تالار روی صحنه می‌رود باید بر مبنای تولید و کیفیت کارشناسی شوند، وگرنه هویت آن از بین می‌رود. البته همیشه کارهای هنری هستند که توجیه اقتصادی داشته باشند؛ اما این بدان معنی نیست که جلوی اجرای کارهای فرهنگی و هنری را که نیاز است اجرا شوند و آنچنان به لحاظ اقتصادی پیشرونده نیستند، بگیریم.
متاسفانه مدتی است که اصل هنر، تئاتر و موسیقی درحال تبدیل شدن به یک جریان اقتصاد محور هستند و تولید فرهنگی با فرآیند تولید اقتصادی اشتباه گرفته می‌شود. درحالی‌که کار تهیه‌کننده حمایت از ایده هنرمند است، به این معنی که کار او را به مخاطبانی که پتانسیل‌اش را دارند نزدیک کند. من معتقدم، هر اثر هنری می‌تواند مشتری خودش را داشته باشد، به شرط آن‌که برای آن بازاریابی درستی انجام شود. اما دوستان به جای کمک گرفتن از کسانی که چنین دانشی را دارند، کیفیت را کنار می‌گذارند.
واقعا فکر می‌کنم سوء تفاهمی وجود دارد. اگر قرار باشد سالن‌های دولتی هم همان گوشی را ببرند که سالن‌های خصوصی می‌برند و حمایتی نکنند، پس هنرمندان چطور در این وضع به کارشان ادامه دهند؟ این واقعا فاجعه است و زنگ خطر بزرگی برای ما (اهالی تئاتر) است. ما در شرایط بحرانی تئاتر قرار داریم. اگر این اتفاق ادامه پیدا کند در چند ‌سال آینده تئاتر ما تبدیل به یک تئاتر تجارت‌زده، پوشالی، بدون زهر، خالی از دغدغه اجتماعی و بحث جدی می‌شود و بعد از چندی چیزی از آن باقی نمی‌ماند.
اگر تئاتری‌ها واقعا یک سیستم دقیق داشته‌باشند، اجازه نمی‌دهند با آنها چنین برخوردی شود. فکر می‌کنم همه هنرمندان این عرصه باید در برابر این حرف موضع‌گیری کنند. ما باید از مدیرعامل بنیاد رودکی پاسخ بخواهیم که چرا چنین سیاستی را مدنظر دارند؟ باید بخواهیم این سیاست را تغییر دهند! ما باید از آقای مرادخانی بخواهیم در برابر این حرف پاسخگو باشند.
واقعا کیفیت چیست؟! اگر قرار باشد تئاتر هم دنباله‌روی سیاست‌های تلویزیون شود، مخاطبانش را همانند تلویزیون از دست می‌دهد. مگر این نیست که تلویزیون برنامه‌هایی با درجه کیفی سه و چهار تولید می‌کند تا فقط مردم را سرگرم کند و به همین دلیل است که حالا مخاطبانش را از دست داده‌است؟! اگر تئاتر هم چنین روندی را در پیش گیرد، برای تئاتر هم این اتفاق می‌افتد. این اتفاق نه به رشد ما کمک می‌کند و نه اتفاق فرهنگی به اتفاق‌های فرهنگی ما اضافه می‌کند.


تعداد بازدید :  164