| الهه معتقدی | مددکار سالمندان|
سالمندان معادل 12درصد از جمعیت کل جهان را تشکیل دادهاند. طبق آمارهای سال 2013، 841میلیون سالمند در جهان زندگی میکنند. این گروه خواستههایی دارند که حتی میتوان گفت از خواستههای گذشته آنان و بازههای دیگری که در آن زندگی کردهاند، برجستهتر است.
ما نمیتوانیم به خواستههای آنان گوش فراندهیم. سالمندان با همه آنکه از کارافتاده تلقی میشوند و در نگاه عموم دیگر نمیتوان روی آنها حساب باز کرد، دارای قابلیتهای بسیاری برای ارایهکردن هستند؛ آنها دوست دارند که همچنان اعضای فعال و محترم جامعه باقی بمانند و همانند سالهای گذشته که در مدرسه به دانشآموزان خود درس میدادند یا مشغول انتقال دانش و تجربه خود به دیگران بودهاند، مثمرثمر واقع شوند.
سالمندان نیازمند اقدامات جدی برای حفظ قوای فیزیکی و روحیه خود هستند. از یک طرف دیگر هم ما باید اقداماتی در جهت داشتن سالمندان سالم در آینده انجام دهیم و با طرح برنامههای مختلف، از آسیبهایی که در انتظار آنهاست جلوگیری کنیم. آنها نگرانیهایی دارند که باید از برطرف شدن یکیکشان اطمینان حاصل شود. برای ایجاد فرصت جهت مشارکت جوانان و سالمندان در توسعه منافع آنها نیاز به تغییر در 3 حوزه بهطور خاص، ضروری به شمار میرود: در درجه اول، نیازی فوری برای تضمین امنیت درآمد و دسترسی به خدمات اجتماعی و بهداشتی ضروری برای سالمندان احساس میشود. این مساله نیازمند به تعهد سیاسی و برنامهریزی قوی برای اجرای اصلاحات لازم است. دوم اینکه باید بپذیریم سرمایهگذاری روی جوانان امروز بهترین راه بهبود حیات نسلهای سالمند آینده است اما این مساله باید با استخدام منعطف، یادگیری مادامالعمر و ایجاد فرصت برای توانمندسازی و تشویق نسل سالمند امروز جهت حضور در بازار کار ترکیب شود. حل مشکلات سالمندان نیازمند آن است که دولتها، جامعهمدنی، جوامعمحلی، خانوادهها و از همه مهمتر خود سالمندان مشارکت داشته باشند؛ در این صورت است که آنها میتوانند با احترام و کرامتی که لیاقتشان است، روزگار بگذرانند و در نتیجه، آینده بهتری در انتظار افراد جامعه باشد. درحالحاضر 6میلیون سالمند- افراد بالای 60 سال- در کشور شناسایی شده؛ گفتنی است که یکمیلیون نفر از آنها در تهران زندگی میکنند. چنانچه در مدت کوتاهی برنامهای منسجم برای بهبود وضع و کیفیت زندگی سالمندان اجرا نشود، باید منتظر بروز مشکلات زیادی در آینده نزدیک باشیم.
فعلا کشور ما جزو کشورهای جوان در دنیا شناخته شده است، ولی جمعیت ما به سرعت به میانسالی نزدیک میشود و در اندک زمان دارای کشوری میانسال با تعداد سالمندان زیاد خواهیم بود. خوشبختانه در کشور ما همگام با جامعه جهانی و بنا بر یکسری از سنتها و مسائل عرفی مقدمات و مقررات خاصی جهت حمایت این قشر جامعه در دست اقدام است. از سال 78 نگاه به سالمند با قوانینی خاص مورد توجه قرار گرفت و درسال 80 با برگزاری اولین کنگره سالمندی در دانشگاه توانبخشی توجه بیشتری به این مسأله به عمل آمد. اما نکتهای که درمورد کار با سالمندان به چشم میخورد و حضور و فعالیت خیریهها در این زمینه را با مشکل روبهرو میکند، این است که نگاههای مردمی و دولتی به این خیریهها مثل یک خیریه که مربوط به رفع بیماری میشود، نیست.
مردم آنقدرها که شایسته است، کمک داوطلبانهای در این زمینه انجام نمیدهند و فکر میکنند که دولت به تنهایی پیگیر مسائل مربوط به این قشر است و نیازی به توجه آنها نیست.
بزرگترین مشکل سالمندان و گروههایی که با این محوریت فعالیت میکنند، همین عدم توجه مردمی است؛ یعنی مردم ترجیح میدهند نیروی مادی و معنوی خود را در یک انجمن که مربوط به بیماران صعبالعلاج است صرف کنند تا انجمنی که به سالمندان کمک میکند. مورد دیگر هم این است که این خیریهها از فقر مالی رنج میبرند. البته فضای فیزیکی شهرها بهویژه شهرهای پرجمعیت هم متناسب با عبور و مرور سالمندان تعبیه نشده و آنها نمیتوانند با حفظ استقلال خود در شهر حضور پیدا کنند و بخواهند از یک گوشه به طرف دیگر بروند؛ با این وضع سالمندان نمیتوانند بدون نیاز به کمک دیگران در جامعه حضور مستمر و فعال داشته باشند.