شماره ۵۸۹ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۶ خرداد
صفحه را ببند
مجموعه عکس استفانی سینکلر
ازدواج زودهنگام دختران

استفانی سینکلر (متولد ۱۹۷۳) عکاس خبری اهل آمریکاست. سینکلر از دانشگاه فلوریدا با مدرک لیسانس روزنامه‌نگاری و همچنین رشته فرعی عکاسی فاین‌آرت فارغ‌التحصیل شد و پس از فارغ‌التحصیلی درصدد کار در مجله شیکاگوتریبون برآمد که او را برای پوشش خبری آغاز جنگ عراق به آن‌جا اعزام کرد.
در‌ سال ۲۰۰۳، وقتی این بانوی عکاس در افغانستان درحال کار روی پروژه «خودکشی» بود، با مقوله ازدواج زودهنگام دختران مواجه شد. تمام قربانیانی که می‌دید، در سنین خیلی پایین ازدواج کرده بودند. اغلب آنها دخترانی بودند حدودا 9 ساله با شوهرانی بسیار مسن‌تر از خودشان و این آغاز مجموعه‌ای جدید شد تحت عنوان «بیش از اندازه کوچک برای ازدواج».
این مجموعه به بررسی چگونگی وادار شدن دختران نابالغ به ازدواج اجباری در بیش از ۵۰کشور جهان می‌پردازد و حاصل هشت‌سال کار در کشورهایی چون افغانستان، نپال، اتیوپی، هند و یمن است. گفتنی است مجموعه پیش‌رو برنده جایزه‌های جهانی چون ورلد پرس، پولیتزر و چندین جایزه دیگر شده است. در ادامه به بررسی چندین عکس از مجموعه یاد شده و همچنین روایت های عکاس از زندگی این کودکان می‌پردازیم:
«وقتی او را دیدم، قایم شدم. از دیدنش متنفر بودم.» «تاهانی» (دخترک صورتی‌پوش) روزهای اول ازدواج با «ماجد» را به یاد می‌آورد؛ وقتی که او
 ۶ ساله و شوهرش ۲۵ ساله بود.
 عروس کوچک برای ثبت این پرتره با همکلاسی پیشین خود، «غادا» (که او نیز عروسی کوچک است) در محوطه خانه کوهستانی‌شان در «حجه» (واقع در یمن) آماده شد.پس از برگزاری جشن در کنار زنان فامیل، طی مراسمی «سیدابا» و «غلیا» دو نوعروس یمنی، پوشانده شده و به‌سوی زندگی جدید با شوهرانشان بدرقه می‌شوند.
 یک فعال اجتماعی در صنعا (پایتخت یمن) می‌گوید: «بعضی از دختران روستایی به مقوله ازدواج همچون ناجی می‌نگرند که آنها را از کنترل‌های خانواده‌هایشان نجات می‌دهد.»
عروسان روستایی یمنی ، ساکت و خجالتی بودند تا این‌که سر صحبت به تحصیلات کشید. اکثر دخترانی که بین سنین ۱۴ تا ۱۶ ازدواج کرده‌اند، هرگز به مدرسه نرفته‌اند اما همگی هنوز هم آرزوی تحصیل دارند.
 آسیه مادری است ۱۴ ساله و دارای دو فرزند. درحالی‌که دختر ۲ ساله‌اش بازی می‌کند، او دختربچه‌اش را در خانه شست‌وشو می‌دهد. آسیه در اثر زایمان همچنان بیمار و رنجور است اما هیچ سواد و دسترسی به اطلاعاتی در جهت چگونگی مراقبت از خود ندارد.
 اما در این میان هستند دخترانی که مبارزه
می کنند و به ازدواج زودهنگام خود پایان می دهند. «نجود علی» یکی از این دختران است. 10 ساله بود که از آزارهای شوهر بسیار مسن‌تر از خودش، فرار کرد و با تاکسی خود را به دادگاه صنعا رساند.
 عمل جسورانه نجود علی و مبارزه حقوقی منحصربه‌فرد حاصل از آن، نجود را به یک شیرزن بین‌المللی در طرفداری از حقوق زنان تبدیل کرد. او طلاق گرفت و به خانه پدری‌اش بازگشت و درحال حاضر دوباره به مدرسه می‌رود.
در روایتی دیگر، «مالالای کاکار» پلیس قندهاری، مردی را دستگیر کرده که مکررا همسر ۱۵ ساله‌اش را با چاقو زخمی کرده است؛ چراکه زن از دستور او سرپیچی کرده. وقتی از کاکار پرسیدم «با آن مرد چه برخوردی شد؟» پاسخ داد: «هیچ؛ این‌جا مردها پادشاهند.» کاکار بعدها توسط طالبان کشته شد.
یکی دیگر از این کودکان «راجانی»  است. پاسی پس از نیمه‌شب، «راجانی» دخترک ۵ ساله از بستر خواب بیرون و توسط عمویش به سوی جشن عروسی‌اش بدوش کشیده می‌شود. نکاح کودکان در هند غیرقانونی است؛ از این‌رو اغلب مراسمات غیرقانونی در ساعات محدودی از بامداد برگزار می‌شوند. کشاورزی می‌گفت: «اینگونه مراسم‌ها رازی می‌شود که اهالی روستا آن را حفظ می‌کنند.»
«راجانی» و دامادش با وجود آن‌که در مقابل آتش مقدس پیمان ازدواج می‌بندند، به سختی به همدیگر نگاه می‌کنند. طبق سنت، عروس کوچک تا سن بلوغ باید در خانه بماند تا در آن زمان طی جشن دوم عروس و داماد رسما ازدواج کنند.
«سوریتا»نیز قربانی ازدواج زودهنگام است.هرچند ازدواج زودهنگام در روستای کوچک او «نپالی» امری عادی است اما «سوریتا» ‌۱۶ ساله هنگامی‌که زیر چتر عروسی سنتی و ارابه، به سمت روستای شوهرش بدوش کشیده می‌شود، در اعتراض به ترک خانه پدریش شیون می‌کند که البته اعتراضش بی فایده است.
درجایی دیگر و روایتی دیگر زنان فامیل عروس آینده درحال تهیه غذا و چای برای میهمانان روز نامزدی «روشن» ۸ ساله و «سعید» ۵۵ ساله هستند. مادر روشن که از این ازدواج ناراضی است، می‌گوید: «ما دخترمان را می‌فروشیم‌، زیرا غذای کافی برای تغذیه بقیه فرزندانمان نداریم!»
بی بی عایشه هم روایت خود را دارد. او
می گوید «من دختری بودم که در ازای اشتباه دیگری مبادله شده بودم، به همین خاطر همسرم همیشه در جست‌وجوی بهانه‌ای برای آزار من بود.» وقتی عایشه 16 ساله بود، توسط پدرش مطابق رسمی معروف به «بد دادن»، به‌عنوان تاوان قتلی که یکی از بستگانش مرتکب شده بود، به نامزدی یک جنگجوی طالبانی درآمد. عایشه در 16 سالگی ازدواج می‌کند و در معرض سوء‌استفاده خانواده شوهرش قرار می‌گیرد.در ۱۸ سالگی از شکنجه‌های آنها می‌گریزد اما توسط پلیس دستگیر می‌شود و سپس به خانواده‌اش بازگردانده می‌شود. شوهر، پدرشوهر و سه تن دیگر از خانواده شوهرش او را به کوهستان می‌برند، بینی و گوش‌های او را می‌برند و او را به حال خود وامی‌گذارند تا بمیرد.


تعداد بازدید :  356