شماره ۵۸۶ | ۱۳۹۴ شنبه ۲۳ خرداد
صفحه را ببند
بسترهای دروغ را باید از میان برد نه دروغگو را

آرمین  منتظری

زمانی نه چندان دور جریانی سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفت. مدت زمانی نه چندان کوتاه پس از تکیه زدن این جریان بر صندلی قدرت، آرام‌آرام، زمزمه‌هایی در محافل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور شکل گرفت که حاکی از بیان آمار و ارقام خلاف واقع، از سوی مقامات قوه اجرایی کشور بود. این شکوه‌ها و گلایه‌ها ادامه یافت. تکذیب‌های مقامات رسمی کشور علیه یکدیگر متعدد شد و روزبه‌روز نیز بر حجم‌شان افزوده شد. رفته رفته شرایطی ایجاد شد که بازار شایعه و دروغ در عرصه فضای سیاسی کشور داغ شد و راه و رسم صداقت همراه با صراحت سکه. کار به جایی کشید که برخی از تحلیلگران سیاسی و اقتصادی صراحتا مطرح می‌کردند که نمی‌توانند به آمارهای برخی از مراجع رسمی کشور اعتماد کنند. نتیجه چنین روندی، سلب آرامش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روانی از جامعه بود. در نتیجه ما طی هشت‌سال رفته رفته با جامعه‌ای روبه‌رو شدیم که دیگر توانایی اعتماد کردن نداشت و همین
 عدم‌توانایی برای اعتماد کردن موجب سلب آرامش روانی‌اش شد. گویی تک‌تک مردم نیز به مانند برخی نهادهای رسمی کشور جزیره‌ای عمل می‌کردند. چرا که هیچ‌کس نمی‌توانست به دیگری اعتماد کند.
اما حالا وضعیت‌مان چطور است؟ بگذارید با استفاده از یک تجربه به این سوال پاسخ دهم. چندی است که در چند گروه شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر، تلگرام و واتس‌آپ حضور دارم. گروه‌ها را بسته به افرادی که در آن هستند می‌‌توان به گروه‌های فامیلی، شغلی و فرهنگی تقسیم‌بندی کرد. در این گروه‌ها بارها و بارها مشاهده کرده‌ام که مطالب کذب، ادعاهای بی‌سند و مدرک و شایعات زرد در نقش واقعیات متقن، به راحتی دست به دست می‌شوند. از این گروه در گروه دیگر به اشتراک گذاشته می‌شوند و حتی اعضای گروه درباره‌شان بحث می‌کنند و موضوع را به‌عنوان یک واقعیت متقن و موثق مورد کنکاش قرار می‌دهند. کنکاشی که باید در ابتدا درخصوص اصل موضوع و صحت و سقم آن صورت بگیرد. چند باری در این گروه‌ها نسبت به این اقدام اعتراض و حتی اسنادی را در رد دروغ و شایعه مطرح شده ارایه کردم. اما به تدریج دیدم که گویی گوش شنوندگان علاقه‌ای به شنیدن چنین اعتراضاتی ندارد. گویی گوش‌ها به شنیدن دروغ و شایعه بیشتر عادت کرده است. احساس کردم دروغ و شایعه بیشتر موجب سرگرمی است. جالب این‌جا است که هر زمان که با استدلال و ارایه شواهد تذکر دادم که موضوع مطرح شده از اساس دروغ است، برخی ناراحت شده و طوری رفتار کردند که گویی من رفتاری مخل موجودیت گروه از خود بروز می‌دهم. این‌جا بود که به عمق فاجعه پی بردم. متاسفانه در جامعه ما شایعه‌پراکنی و دروغ در حال تبدیل شدن به جزیی ثابت از زندگی ما است و اگر کسی بخواهد این جزء ثابت را بردارد و جابه‌جایش کند، با واکنش مواجه شده و رانده می‌شود.
حال با در نظر گرفتن چنین وضعیتی، آیا بروز پدیده دروغ‌گویی در میان برخی مسئولان، خیلی عجیب است؟ اگر آب را بر بستر خاکی خشک و تشنه بریزید روان نخواهد شد و خاک تشنه بلافاصله آن را خواهد بلعید. وقتی جامعه تشنه شایعات باشد، وقتی جامعه احساس مسئولیت نکند و با نخستین اطلاعات دریافتی، بدون این‌که صحت و سقم اطلاعات را بررسی کند، دست به قضاوت بزند، وقتی جامعه به قضاوت عجولانه علاقه‌مند باشد، بستر کاملا برای شایعه‌ و دروغ فراهم است. شایعه‌ساز و دروغگو نیز بر روی همین بستر مناسب شنا خواهد کرد و اهداف خود را پیش خواهد برد. امروز خوشبختانه جامعه در معرض دروغ شنیدن از دولتمردان قرار ندارد اما بسترها هنوز برچیده نشده است و مباد روزی که فردی بخواهد بار دیگر از این بسترها سوءاستفاده کند.


تعداد بازدید :  146