شهروند| در اینکه شهرسازی ایران در بدیهیترین موضوعات دچار مشکل است، شکی نیست. بدیهیترین موضوع اینکه ساختوساز بهخصوص در کلانشهرها گرتهبرداری ناشیانهای است از مدلهای غیرایرانی که البته با نیازها و اقتضائات بومی نیز همخوانی ندارد. به عبارت دیگر مدل شهرسازی در ایران از اینجا مانده و از آنجا رانده است. البته تمام مشکلات به همین جا ختم نمیشود. یعنی علاوهبر اینکه شهرسازی در ایران به تدریج هویت خود را از دست داده بلکه بینظمی و درهم تنیدگی بیمنطق آن بیشتر در مسیر سلب آسایش شهروندانش حرکت میکند تا خدمترسانی به آنها. سروسامان دادن به این شرایط هم بهصورت خاص در مجموعه وظایف شهرداریها و وزارت راهوشهرسازی قرار دارد که متاسفانه فعالیت آنها هم چندان همخوانی با هم ندارد. بهنظر میرسد هرکدام از این دو متولی به مسیر خود میروند و دلخوشی هم از سیاستهای یکدیگر ندارند. درحال حاضر در رأس هرم وزارت راهوشهرسازی عباس آخوندی قرار گرفته که دانشآموخته همین رشته است و ایدههای جدیدی برای خروج از این شرایط دارد. او در این بخش بهتازگی نوشتاری را از طریق وزارتخانه متبوعش به رسانهها ارسال کرده که دیدگاههای او و این وزارتخانه را نشان میدهد. او در این اعلام دیدگاه که تاکنون در وزارتخانههای کشور و بین وزرای مشغول به کار (منهای روزهای نیازمند به رأی مجلس) سابقه نداشته اعلام کرده که امیدوار است با اجرای ایده ایرانشهر، امکان خرید و فروش حقوق مردم از شهرداریها سلب شود. چون در این اندیشه دیگر کالبد مهم نیست و خود مردم اهمیت مییابند. براساس ایده آخوندی اندیشه ایرانشهر مبتنیبر صفاتی است که در شاهنامه ذکر شده که یک ایرانشهر بر پایه خرد، عدالت و مفهوم هویت ملی بنا شده است.
چالشهای یک کلانشهر ایرانی
براساس ایده آخوندی که تاکنون به نقد کارشناسی هم گذاشته نشده است، شهرنشيني در ايران با سه مسأله بنيادين روبهروست که عبارتند از چالش قابل زندگي بودن كلانشهرها به ويژه تهران، چالش حركت و جابهجايي درونشهري و بينشهري و چالش كالايي شدن. چون به اعتقاد او بسياري از حقوق شهروندان توسط مديران دولتي و محلي قابل دادوستد است و شهروندان در بسياري از موارد مخير به انتخاب بين از دست دادن آزادگي خود و ادامه زندگي شدهاند.
وزیر راه و شهرسازی راهحل عبور از این چالشها را بازتعريف هويت و بازخواني انديشه ايرانشهر در روزگار معاصر میداند و مینویسد: فقط يك ايران براي زندگي خود و نسلهاي آينده داريم، پس باید آن را آراسته و حفاظت كنيم. حركت كلي پيشنهادي در این مسیر هم مشتمل بر سه بخش است. اول بازتعریف هويتي ايرانشهر معاصر و ايراني معاصر. دوم بازتعريف فرآيندي یعنی حكمروايي شايسته در سطحهاي ملي و محلي برمبناي پذيرش حق شهروندي و درنهایت بازتعريف ساختاري به معنای پذيرش مقياسهاي اجتماعات محلي در كنار مقياس يگانه ملي. براساس طرح ایرانشهر که کلیات زیبایی را به تصویر کشیده است، چالش قابل زندگیبودن کلانشهرها بهویژه تهران هم عبارت است از تخريب محيطزيست و عدم تعادل اكولوژيك، بدقوارگي شهري، نبود سرزندگي، دلنشيننبودن محيط، عدمحس تعلق. از سوی دیگر به اعتقاد شخص وزیر، در کلانشهرهای ایرانی منظر شهري عبوس است؛ به عبارت دیگر وقتي در شهر راه ميروي گويي ساختمانها روي تو سيلي ميزنند و تمام هويت تو را به سخره ميگيرند. چالش دیگر هم طردشدگي و بيعدالتي اجتماعی و استمرار و گسترش فقر و شكاف اجتماعي به اصطلاح در بالای شهر و پايين شهر است.
مشکلات حملونقل
در حوزه حملونقل برون و درون شهری هم مشکلات شهری در ایران کم نیست که ازجمله آنها میتوان به نبود يكپارچگي عمودي - افقي و ميان بخشي در سيستم حملونقل، بيكاري و بيثباتي اقتصادي و عدمتناسب ساختار اقتصادي كلانشهرها اشاره کرد. در نهایت اینکه به اعتقاد آخوندی کلانشهرها در ایران با معضل کالایی شدن و از دست دادن هویت مواجه هستند. به عبارت دیگر در اصالت حقوق شهروندان تردید بهوجود آمده و در مقابل، این حق توسط مديران دولتي و محلي با سوداگران شهري داد و ستد میشود. از سوی دیگر حق انتخاب از شهروندان سلب شده و بدتر از هم آنکه ميراث معنوي و ميراث طبيعي شهروندان داد و ستد میشود که درنهایت نتیجهای ندارد جز هويتزدايي و تنگشدن دايره گوناگوني فرهنگي.
در فهرست انتقادهای وزیر راه و شهرسازی به کلانشهرها همچنین آمده است که حركت در شهر به كندي صورت ميگيرد بريدگي و موانع فراواني فراروي حركت كالا، سرمايه و انسان در شهر وجود دارد. همچنان كه جريان انديشه و نمادها نيز با ايستهاي پيدرپي روبهرو است. گفتوگوي اجتماعي با لكنت صورت ميگيرد. به این ترتیب به تدريج آزادگي ايرانشهري ما ناخودآگاه جاي خود را به كالايي غیربومی داده است. او در ایده ایرانشهر خود تأکید میکند که شهروندي به مفهوم حق داشتن، از هويت منبعث ميشود و هويت هم ناظر بر مفهوم سبك زندگي است.
اما چرا ایرانشهر؟
آخوندی معتقد است که ايران تنها كشوري است در منطقه که پيونددهنده سه قاره است و توانسته بر فراز تاريخ، بخش بزرگي از زبان و فرهنگ خود را حفظ كند. حال آن كه نه مصريان و نه روميان در شبه جزيره آناتولي موفق به اين امر نشدند. اين موضوع نشان از ارزشهاي ذاتي اين فرهنگ و قدرت سازگاري آن در دورههاي تاريخي متفاوت است. مسأله اصلي فردوسي در رنجي كه براي سرودن شاهنامه برده است، مشابه پرسش بنيادين ما ازكيستي ايرانيان است. در آن زمان نيز ايران روياروي جريان مسلط خلفاي عباسي و تاخت و تاز تركان ايلياتي بوده است. بنابراین پناه بردن به فرهنگ ايرانشهري مقوم ايران بوده است.
او درخصوص واهمه حذف هویت اسلامی در ایده ایرانشهر تأکید میکند: اين انديشه انتخاب طبيعي ايرانيان است و بدان حس تعلق دارند ضمن اینکه اين رويارويي واهي است. چون ايرانشهر فردوسي اسلام را هم در درون خود دارد. از سوی دیگر واقعیت این است که اساسا اديان فراتر از هويتهاي ملي و محلي هستند و نمیتوان آنها را به هيچ مكاني نسبت داد. هويت لايهلايه است و اديان يك لايه هويتي را شكل ميدهند و اين تقابل صحيح نيست بلكه عين سازگاري است.
ویژگیهای اندیشه ایرانشهری
به اعتقاد وزیر راه و شهرسازی انديشه ايرانشهري مقدس نيست و داراي نقاط روشن و تاريكي است. ايرانشهر فراتر از هويتهاي قومي است و ناظر بر وحدت در عين كثرت، با پذيرش هويتهاي متنوع و متكثر بدون حذف يا سركوب در چارچوب هويت ملي. یعنی پذيرش تنوع دين و مذهب، همچنانكه در قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده است در این میان البته باید بر ضرورت دوري از نژادگرايي هم تأکید کرد.
در اندیشه ایرانشهر مفهوم دولت هم نیاز به بازنگری دارد همانگونه که باید نظام ارتباط با شهروندان برمبناي پذيرش حق دسترسي آزاد شهروندان به اطلاعات هم مورد بازنگری قرار گیرد یعنی باید دولت پاسخگو بر اثر وجود شهروند پرسشگر بهوجود آيد.
براساس ایده ایرانشهر ضمن توجه به عدالت جغرافيايي و رفع عدم تعادلهاي منطقهای، باید بين طرحهاي جامع شهري و نظام كنترل ساختمان از طريق بهبود و ارتقاي نظاممهندسي ارتباط ایجاد شود. از سوی دیگر سرزمين ايران باید با مديريت حريمهاي شهري با محوريت شهرداريها پوشش داده شود.