شماره ۵۸۶ | ۱۳۹۴ شنبه ۲۳ خرداد
صفحه را ببند
گزارش «شهروند» از مراسم گشایش خیریه خانه امید بی‌کران
در فکر یک سقفم

|  امیر ‌هاتفی‌نیا  |   روزنامه نگار   |

پنجشنبه است، ساعت 8 شب؛ در سالن همایش‌های سازمان مدیریت بحران شهر تهران جمع شده‌ایم؛ برای چه؟ برای افتتاح یک خیریه؛ کدام خیریه؟ «خانه امید بی‌کران»؛ خیریه‌ای که می‌خواهد پُل افراد توانمند و نیازمند باشد. «جمع» دارد کامل می‌شود؛ جمعی که ورزشکارِ پیشکسوت دارد، هنرمند دارد، مددجو دارد، مددکار دارد، مدیر دارد، تاجر دارد، رئیس و اعضای صنف پلاستیک و نایلون را هم دارد.
افراد توانمند در کنار افراد نیازمند
آدم‌های شرکت‌کننده در مراسمِ افتتاحیه بعد از گذشتن از راهرویی که میز مرکز «سرای احسان» (مرکز نگهداری از توان‌یابان ذهنی) در آن مستقر شده، به سالن برگزاری مراسم می‌رسند و با صحبت‌های «احمد صادقی» رئیس سازمان پيشگيری و مديريت بحران شهر تهران همراه می‌شوند:  «خانواده‌های کم برخوردار زیادی در سطح شهر تهران زندگی می‌کنند؛ اگر 3 خانواده برخوردار اراده کنند و یک خانواده غیربرخوردار را تحت پوشش قرار دهند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.» صادقی که لحن و شیوه صحبت کردنش مثل وقت‌هایی است که دارد از یک بحران طبیعی مثل زلزله صحبت می‌کند، ادامه می‌دهد: «در جامعه ما رسم است که بزرگان دورهم جمع می‌شوند و با دغدغه کمک به افراد بی‌بضاعت فعالیت می‌کنند. قرار دادن افراد برخوردار در کنار افراد کم‌برخوردار کار سختی نیست و می‌شود این مسأله را به خوبی مدیریت کرد.» آقای صادقی که از برگزاری مراسم افتتاح خیریه «خانه امید بی‌کران» ابراز خوشحالی می‌کند، در ادامه می‌گوید: «شهرداری تهران آمادگی دارد تا در کنار سازمان‌های مردم‌نهاد باشد و هر چه امکانات دارد برای انجام فعالیت‌های انسان دوستانه در اختیار آنها بگذارد.»
اهدای تابلوی مُعرق توان‌یاب مجتمع رعد
صحبت‌های آقای صادقی تمام می‌شود؛ مجری مراسم اعلام می‌کند که «حالا به پاس زحمات بی‌دریغ دکتر صادقی که از مدیران کارآمد هم به حساب می‌آیند، آیدا عزیزی از توان‌یابان مجتمع آموزشی-نیکوکاری رعد یک تابلوی معرق به ایشان هدیه می‌کند؛ تشویق کنین لطفا.» خانم عزیزی همراه با مردی که ویلچرِ او را به حرکت درمی‌آورد، در ردیف ابتدایی سالن حاضر می‌شود و تابلوی اثر دست‌های خود را به آقای صادقی هدیه می‌کند. آقای صادقی با لبخندی که به لب دارد تابلو را می‌گیرد و روی صندلی ردیف ابتدایی سالن می‌نشیند و خانم عزیزی هم با مردی که ویلچرِ او را همراهی می‌کند به انتهای سالن می‌آید.
اجرای گروه کُرِ توان یابان ذهنی سرای احسان
13 نفرند؛ 8خانم و 5 آقا. خانم‌ها روسری صورتی سَر کرده‌اند و مانتوهایی سفید دارند؛ آرام گام برمی‌دارند و سمت و سوی نگاه‌هایشان کف سالن را می‌پاید. مردها هم لباس‌های الیافی به تن کرده‌اند و موهای سر خود را تراشیده‌اند؛ نه، تصحیح می‌کنم:  «موهای سرشان –بی‌اختیار- تراشیده شده.» آنها اعضای گروه کُر سرای احسان هستند؛ مرکزی که طبق بروشوری که در سالن پخش شده، «وظیفه نگهداری و توانمندسازی بیماران روانی مزمن را برعهده دارد.» بیماران روانی مزمن یا به قول ما «توان‌یابان ذهنی»! مرکز سرای احسان که زیر نظر موسسه خیریه «حمایت از آسیب‌دیدگان اجتماعی» فعالیت می‌کند، درحال حاضر میزبان بیش از 450 مددجو است؛ مددجویانی که زندگی‌شان میزبان میهمان ناخوانده‌ای به نام «اسکیزوفرن» شده. 13مددجوی سرای احسان 3 سرود اجرا می‌کنند؛ سرود دوم تک‌خوان آقا دارد و سرود سوم هم با ریتم شادِ خود، حاضرانِ در سالن را مشتاق به همراهی با دست می‌کند.
تنها با خدا معامله کنید
نوبت به سخنرانی حجت‌الاسلام‌والمسلمین «احمد حاتمیان» مدیرکل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی می‌رسد. او با ذکر آیات قرآن و روایت‌های مختلف به ویژگی‌های شایسته انسان می‌پردازد و از تقویت آنها با انجام کارهای انساندوستانه می‌گوید.
«سیدرحیم مقیمی‌اصل»، رئیس اتحادیه مصنوعات پلاستیک و نایلون سخنران بعدی مراسم افتتاحیه است. او 56‌سال سن دارد، از تولیدکنندگان نایلون و نایلکس است و از ‌سال 1388 به‌عنوان ریاست هیات‌مدیره اتحادیه پلاستیک تهران انتخاب شده؛ مقیمی‌اصل چند روزی می‌شود که به عضویت در کمیسیون حقوقی اتاق اصناف هم درآمده. آقای مقیمی‌اصل که از اجرای سرود گروه کُرِ توان‌‎یابان ذهنی به‌شدت احساساتی شده و به قول خودش به دلیل فشار وارد شده بر قلب تا مرز سکته هم رفته، تنها با ذکر شعر و روایت‌های عارفانه صحبت‌های خود را انجام می‌دهد:  «اگر می‌خواهید معامله کنید، تنها با خدا معامله کنید، تنها سراغ خدا بروید.» مقیمی‌اصل در ادامه می‌گوید:  «صنف پلاستیک تهران سابقه کمک‌های خیرخواهانه زیادی دارد و فعالیت‌های انساندوستانه‌اش فقط به همین مورد خلاصه نمی‌شود. این صنف دستگاه‌های مختلفی برای درمان بیماران تهیه و در بیمارستان امام خمینی (ره) قرار داده است.»
بعضی‌ها حوصله انسان مستضعف را ندارند
رئیس هیأت‌مدیره «خانه امید بی‌کران» فرد دیگری است که برای ارایه سخنرانی پشت تریبون می‌رود. «ظاهر رستمی» مدیرکل سابق بهزیستی استان تهران که سابقه فعالیت در چند خیریه دیگر در چند شهر مختلف را در کارنامه خود دارد، ضمن خوش‌آمدگویی به میهمانان، خاطره‌ای از دوران فعالیت خود به‌عنوان مدیرکل بهزیستی استان تهران نقل می‌کند: «زمانی که در بهزیستی بودم، یکی از معاونان آمد و طرح تهیه جهیزیه برای 500 زوج ریخته شد. پول کافی نداشتیم؛ اما توانستیم تمام جهیزیه 500 زوج را با حرکت انساندوستانه یک فرد که 600‌میلیون در اختیار ما گذاشت، تهیه کنیم.» آقای رستمی در ادامه صحبت‌های خود با بهره‌گیری از آیات قرآن می‌گوید:  «من هرچند که مالی ندارم، اما آبروی خود را در راهِ کمک به مستضعفان می‌گذارم.» او در ادامه خطاب به حاضرانِ در مراسم می‌گوید:  «آدم‌هایی را می‌شناسم که در مادیات غرق هستند، اما اصلا خیالشان نیست؛ درود بر شما که امشب این‌جا جمع شده‌اید تا به مستمندان کمک کنید. بعضی‌ها حوصله انسان مستضعف را ندارند، حوصله بچه یتیم و معلول را ندارند؛ در صورتی که اگر به این نکته توجه کنند، خداوند رزق فراوان در سفره‌شان ایجاد می‌کند و چند برابر به آنها می‌دهد.»
فعالیت سایت «خانه امید بی‌کران»
ظاهر رستمی، رئیس هیأت‌مدیره خیریه تازه تأسیس «خانه امید بی‌کران» در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: «همراهی با مستضعفان، صمیمیت، سعادت، آمرزش گناهان، آرامش روحی، صداقت، محبوبیت، حُسن خلق و رافت و مهربانی به ارمغان می‌آورد.» به گفته آقای رستمی، اخبار فعالیت‌های «خانه امید بی‌کران» که از سازمان بهزیستی مجوز قانونی دریافت کرده، به‌زودی روی پایگاه اینترنتی این خیریه   omidebikaran.com قرار می‌گیرد و تمام هزینه‌های دریافتی و خرج شده‌اش هم اعلام خواهد شد. آقای رستمی با ذکر بخشی از وصیت‌نامه مصطفی چمران صحبت‌هایش را به پایان می‌رساند. «خدایا! تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم .خدایا! تو را شکر می‌کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم و به ارزش کیمیایی درد پی برم و ناخالصی‌های وجودم را در آتش درد بسوزانم.»
ایرانی‌ها
جنگ‌طلب نیستند
همه سخنرانان صحبت‌های خود را انجام داده‌اند و نوبتی هم که باشد، نوبتِ «محمدرضا طالقانی» پیشکسوت رشته کشتی یا به قول برخی «پهلوان پایتخت» است. طالقانی با تأکید بر خصلت‌های خوب ایرانیان، می‌گوید:  «مردم ایران اهل جنگ و خصم نیستند؛ هیچ کجا ندیده‌ام که ایرانیان به کسی تعدی کنند. آنها سلحشورند و تنها زمانی که احساس حق‌خوری کنند جلوی بیگانگان می‌ایستند.» او در ادامه می‌گوید:  «خوشحالم   عزیزانی هستند که بدون کمک گرفتن از دولتمردان هزینه می‌کنند و به آسیب‌دیدگان یاری می‌رسانند. مردمِ ما برای کمک کردن به همنوعان خود هیچ وقت کم نمی‌آورند و حتی به نیازمندان در کشورهای دیگر هم مددرسانی می‌کنند؛ چیزی که امروزه با ارسال کمک‌های بشردوستانه به کشور یمن شاهدِ آن هستیم.» مراسم به پایان می‌رسد؛ عقربه‌های ساعت از 10 گذشته‌اند؛ کم‌کم «21 خرداد 1394» هم به پایان می‌رسد؛ روزی که با نام «خانه امید بی‌کران» گره خورده است.


تعداد بازدید :  474