شماره ۵۸۶ | ۱۳۹۴ شنبه ۲۳ خرداد
صفحه را ببند
خاطرات معصومه ابتکار از شکار غیرمجاز شیوخ عرب در بوشهر
داوطلبان مبارزه با شکار « هوبره»

کتاب «خوشه‌های شهریور» حاوی خاطرات معصومه ابتکار طی 8‌سال ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست در دولت‌های هفتم و هشتم است که در اردیبهشت ‌سال 1388 منتشر شد. این کتاب 36 فصل دارد و فصل 10 آن با عنوان «شکار هوبره و شیوخ عرب» به روندی پرداخته که به تهیه و تصویب آیین‌نامه شکار منجر شد، که بخشی از این فصل که مربوط به بوشهر ابعاد این موضوع را روشن‌تر می‌کند:
... ساعت 9 شب بالاخره آقاي مهندس کاظم سپهرفر مديركل محيط‌زيست خوزستان با دفتر تماس گرفت. ساعت‌ها بود كه به دنبال تماس تلفني با او بوديم. ولي مديركل را كه همراه محيط‌بانان در بيابان‌هاي جنوب در تعقيب شكارچيان هوبره بود، نمی‌يافتيم.
با صدايي خسته از آن سوي سيم می‌گفت: «مگر به اين سادگي است؟ اعيان عرب با ماشين‌هاي آخرين سيستم می‌تازند و می‌روند. ولي ما بايد هر چند كيلومتر يك بار ماشين‌هایمان را از ميان گل و لاي با هل دادن و سلام و صلوات بيرون بكشيم. البته امشب كه بساط شكارشان به هم ريخت. فردا ببینیم چه می‌شود.»
«هوبره» نماد مقاومت سازمان شده بود و هر جا كه نام اين پرنده به گوش می‌رسيد، همان جا و همان لحظه، مكان و زمان تنش و كشمكش بود. تقاضاهاي مكرر و مصرانه شيوخ ثروتمند عرب براي شكار هوبره توسط بازهاي شكاري تربيت شده از هر سو بر سر و روي سازمان می‌باريد.
هوبره پرنده مهاجر زيبايي است كه قدرت دفاعي عجيبي دارد و در جنگ و ستيزي تمام‌عيار و ديدني با باز شكاري يا مغلوب می‌شود و يا نجات می‌يابد. در حالي كه اين پرندگان جزو گونه‌هاي در معرض تهديد بوده و در ليست سايتيز قرار دارند و ممنوعيت شكار آنها در مقررات داخلي و بين‌المللي محرز است. سايتيز، كنوانسيون تجارت بين‌المللي گونه‌هاي در معرض تهديد است كه ايران جزو متعاهدين آن به‌شمار می‌آيد و ملزم به رعايت ضوابط آن است.
اشتياق شيوخ عرب سبب گرمی بازار غیرقانونی قاچاق پرنده‌های شکاری مانند «باز» از ساليان گذشته در ایران شده بود. شيوخ، متقاضي شكار هوبره در استان‌هاي بوشهر، خوزستان، فارس و كرمان بودند و در اثر اين تقاضا و بازار به وجود آمده، شبكه مافيايي عظيمي براي حمايت از اين نوع شكار در بين افراد محلي و حتي برخي مسئولان شكل گرفته بود. از دلايل اين امر پولي بود كه عرب‌ها حاضر بودند در قبال كسب مجوز شكار خرج كنند و بنابراين با دادن وعده‌هايي مثل ساختن درمانگاه و غيره، برخي از مسئولان را مجاب می‌كردند. اصطلاح «باز و بسته» از همين جا رايج شده بود. به اين معني كه «باز» شكاري می‌گيرند و «بسته»‌هاي دلار می‌دهند.
 البته تقابل با اين روند، كار آساني نبود. در اين زمينه، اداره كل نظارت و بازرسي سازمان و مديركل آن آقاي ابوالفضل تهراني، بيشترين بار را بر دوش كشيد. در يكي دو‌سال نخست، نمی‌شد چند هفته‌ای بگذرد و آقاي تهراني با گزارشي از ورود يا فشارهاي شيوخ عرب براي شكار هوبره مراجعه نكند.
هرگاه صبح اول وقت می‌رسيدم و آقاي تهراني را در دفترم منتظر می‌ديديم، تا آخر خط را می‌خواندم. او خبر آورده بود كه ديشب محيط‌بانان از استان كرمان يا خوزستان یا بوشهر گزارش داده‌اند كه متخلفاني را با تعداي تله صيد باز و يا تعدادي پرنده شكاري دستگير كرده‌اند و الان هم درحال تشكيل پرونده براي دستگاه قضايي هستند. حداكثر هر دو سه هفته يك بار منتظر بودم تا مدیرکل نظارت و بازرسی با پرونده هوبره‌اش وارد اتاق شود و زنگ آغاز ماجراي جديدي از كش و قوس تهران و استان و دستگاه‌هاي ذي‌ربط را به صدا درآورد.
در اين ميان نام شيخ بابتين، از نام‌هاي آشناي قصه‌هاي هوبره بود. بابتين از ثروتمندان كويت و بسيار علاقه‌مند به اين نوع شكار به شمار می‌رفت و اگر آقاي تهراني لحظه‌ای غفلت می‌كرد، خبر می‌رسيد كه او يا پيش‌قراولانش در استان خوزستان ديده شده‌اند.
در ابتداي هر فصل شكار، طي مكاتبه‌ای با وزارت كشور و وزارت امور خارجه، موضوع ممنوعيت اين شكار و سياست سازمان مبني بر عدم اجازه و برخورد قاطع با متخلفان اعلام می‌شد. اما به نظر می‌رسيد اين روش چندان اثري ندارد.
يك‌بار که آقاي تهراني صبح اول وقت با پوشه هوبره‌اش وارد اتاق شد، خبر آورد يكي از وزراي مشاور كشور عمان بدون اجازه و هماهنگي با سازمان وارد استان بوشهر شده و ظاهرا تدارك مفصلي براي شكار هوبره ديده است. اين در حالي بود كه سازمان هيچ اطلاعي از موضوع نداشت. يعني همه كارها بدون اطلاع محيط زيست استان و ستاد صورت گرفته بود و به اصطلاح، ما در مقابل عمل انجام شده قرار داشتيم.
گفتم: به مديركل استان اطلاع دهيد که بايد برود و به وزير عماني بگوید اين كار فقط با مجوز سازمان امكان‌پذير است و چون اساسا شكار هوبره در كشور ما غيرقانوني است، پس حضور وي به اين منظور قابل توجيه نيست.
ساعات زيادي گذشت تا اطرافيان وزير مطمئن شدند محيط‌بانان اجازه شكار نخواهند داد. در اين مرحله خواستم تا تماس تلفني بين من و وزير را فراهم كنند. البته اين ماجرا از همان آغاز روز شروع شد و حدود ساعت 10 شب بود كه بالاخره میهمانان ناخوانده چاره‌ای جز برقراري تماس تلفني نديدند.
آقاي تهراني خبر داد كه وزير زبان انگليسي نمی‌داند و مديركل تشريفاتش در كنار او واسطه تماس است. گوشي را برداشتم و ضمن خوشامدگويي و اظهار اميدواري براي همكاري‌هاي متقابل در زمينه محيط‌زيست، یادآور شدم كه شكار در ايران فقط با مجوز سازمان امكان‌پذير است و در اين مورد خاص محدوديت و مقررات بسيار سخت‌گیرانه‌ای وجود دارد. به‌طوري كه اتباع ايراني به هيچ وجه اجازه چنين شكاري ندارند و از ايشان هم به‌عنوان يك وزير انتظار می‌رود از مقررات تبعيت كند. آقاي وزير هم تشكر كرد و توضیح داد كه مقامات محلي گفته‌اند تمام مجوزها دريافت شده است! بعد هم قول داد در چارچوب مقررات عمل كند.
در جلسه بعد هيأت دولت، گزارش اين واقعه را مطرح و تاكيد كردم كه فرمانداران و بخشداران نمی‌توانند مجوز شكار صادر كنند. حتي مديران استاني محيط‌زيست هم در اين زمينه اختيارات تام ندارند. آقاي رئیس‌جمهوری از قاطعيت سازمان حمايت كرده و قرار شد تذكرات لازم به مسئولان ذي‌ربط داده شود. ولي مسأله عميق‌تر از آن بود كه اين‌گونه حل شود. به همین دلیل حتی جلسه‌ای ویژه با شخص رئیس‌جمهوری در این مورد داشتیم.
در پايان تابستان و پاييز این ماجراها اوج می‌گرفت. از سوي ديگر تلاش‌هايي براي ساماندهي موضوع و ضابطه‌مند ساختن آن صورت می‌گرفت. اين تلاش‌ها به تهيه آيين‌نامه‌ای براي كنترل شكار شيوخ عرب انجاميد. براساس اين آيين‌نامه كه در هماهنگي دقيق بين سه دستگاه و نظارت و كنترل كامل سازمان تهيه شد، اعطاي مجوز فقط به مسئولان رده اول اين كشورها و به صورت بسيار محدود به‌عنوان يك باور ديپلماتيك مورد تصويب نهايي قرار گرفت. براساس اين آيين‌نامه می‌بايست كميته شكار در سازمان حفاظت محيط‌زيست شكل گيرد و شرايط سازمان طبق مفاد آيين‌نامه رعايت شود. در اين آيين‌نامه مشخص شد كه درخواست مجوز فقط توسط وزير امور خارجه براي موارد بسيار خاص و رده‌هاي اول حكومتي امكان‌پذير است. به اين ترتيب دولت مسأله‌ای كه بي‌حرمتي، آشفتگي و اعتراض مجامع داخلي و خارجي را به دنبال داشت ضابطه‌مند كرد. اگرچه گاه شاهد تكرار اين ماجراها بوديم.
به‌هرحال با هوشياري مامورين محيط‌زيست و هماهنگي‌ها در دولت تقريبا ظرف دو‌سال توانستيم اين پديده غيرقانوني را مهار كنيم. پديده‌ای كه وقت و انرژي زيادي از عوامل سازمان می‌گرفت و نه‌تنها به اعتبار بين‌المللي كشور،  بلكه به غرور ملي ايراني خدشه وارد می‌ساخت.


تعداد بازدید :  440