| بابک مهدیزاده | روزنامه نگار |
خشکسالی، کمبود آب و آتشسوزی
براساس پیشبینیهای فائو، کرمانشاه با سرعت بیشتری به سمت خشکسالی میرود. سال 2030 آغاز خشکسالی کرمانشاه است. هماکنون هم کرمانشاه با این پدیده دست به گریبان است اما معلوم نیست 15 سال دیگر چه جهنمی خواهد بود که اکنون را خشکسالی نمینامند و 15 سال بعد را آغاز خشکسالی میدانند. اما آیا در ایران فکری برای 15 سال بعد شده است؟ 15 سال بعد پیشکش، برای سال بعد چه برنامهای تدوین شده است؟
هماکنون کرمانشاه یکی از 4 استان خشک کشور است. سال به سال از حجم بارانش کم میشود. ریزگردها زیادتر میشوند و آب، این مایه حیات، دستنیافتنیتر. رودخانههای فصلی خشک شدهاند، چشمهسارها و سرابها سطحشان پایین آمده است، آبهای زیرزمینی هم به اعماق زمین رفتهاند. ذخیره آبی پشت سدهای متعدد کرمانشاه هم دردی را علاج نمیکند. مدیرعامل آب منطقهای کرمانشاه خوشحال است که هنوز 200میلیون متر مکعب آب در پشت سدهای ششگانه کرمانشاه باقی است اما نمیگوید که چه راه چارهای برای تابستان و سالهای بعد دارد و فقط به ابراز امیدواری بسنده میکند که شهروندان امسال با قطع آب در ایام داغ تابستان مواجه نشوند. انگار این مردم هستند که همیشه باید صرفهجویی کنند. کسی انگار به فکر 7هزار سوراخ ریز و درشت بر پیکر بیدفاع دشتهای استان نیست که برای کشاورزی، با مجوز و بیمجوز، احداث شدهاند و دارند شیره حیات این سرزمین را میمکند تا بلکه محصولاتی تولید کنند که ارزانتر از قیمت آب در بازار به فروش میرود. آقای مدیر آب منطقهای دست به دامن آقای مدیر کشاورزی استان شده و از او خواسته که اگر تنها 20درصد در مصرف آب کشاورزی صرفهجویی شود، مشکل کمآبی استان حل میشود؛ مشکلی که بخش عمدهاش به دلیل مصرف بیش از 90درصد آب استان در بخش کشاورزی است.
کرمانشاه آنقدر گرفتار کم آبی است که مدیرعامل شرکت آبفار این استان خبر از آبرسانی 270 روستای استان توسط تانکرهای سیار میدهد و میگوید: «سرانه مصرف آب در روستاهای استان کرمانشاه 161 لیتر در شبانهروز است این در حالی است که 30درصد آب در نواحی روستایی هدررفت دارد» و در ادامه از روستاییان میخواهد که در مصرف آب صرفهجویی کنند. مدیرکل حفاظت محیطزیست استان کرمانشاه از فعالسازی 14 اکیپ در 14 شهرستان کرمانشاه برای مقابله با خشکسالی در استان کرمانشاه خبر میدهد و میگوید: لکههای خشکسالی در این استان مشاهده شده است.
این خشکسالی مربوط به امسال و پارسال نیست. در سال 91 هم خشکسالی در کرمانشاه موجب شده بود 250هزار تن گندم تولیدی این استان از بین برود. براساس آمار ارایه شده رئیس جهاد کشاورزی وقت کرمانشاه، خشکسالی در آن سال منجر به 10 تا 70درصد خسارت به گندمزارهای دیم و از بین رفتن 60درصد این محصول در مناطق گرمسیری کرمانشاه شده بود. خشکسالی برای استان یک بحران است. پس پربیراه نیست که مدیرکل مدیریت بحران کرمانشاه خبر از اختصاص اعتبار 400 میلیاردی برای صیانت از منابع آبی استان بدهد.
حسین باباجانی به تسنیم گفته بود که با توجه به خشکسالیهایی که در چند سال اخیر رخ داده، منابع آب زیرزمینی کاهش یافته که آثار کمبود آبهای زیرزمینی مشهود است. سیاستهای حمایتی مدنظر او نیز شامل دو بخش بوده که در یک بخش به کشاورزانی که وامی دریافت کرده و بر اثر خشکسالی و خسارات وارده توانایی بازپرداخت وام را نداشتهاند، به مدت سه سال استمهال اعطا شده است و همچنین خسارت دیرکرد پرداخت به کشاورزان تعلق نگرفته و کشاورزان در صورتی که محصولات باغی و زراعی خود را بیمه کرده باشند از طریق این سیاستها و بیمهها برای جبران خسارتها تلاش شده است. او از تالاب هشیلان و سراب نیلوفر بهعنوان دو منطقهای که بیش از همه از خشکسالی و کمآبی خسارت دیدند، نام برد.
اسرافیل صالحی، فعال محیطزیست استان کرمانشاه نیز درباره خشکسالی کرمانشاه به «شهروند» میگوید: استفاده از چاههای غیرمجاز و بهرهوری بیش از اندازه از چاههای مجوزدار یکی از اصلیترین دلایل بروز بحران خشکسالی و کمآبی در استان کرمانشاه است. خشکسالی گونههای ارزشمند گون یا همان بنه را در چند سال اخیر به شدت نابود و خشک کرده است. انتظار ما از دولت این است که همانطور که رئیسجمهوری در سفرشان به ایلام برای مبارزه با خشکسالی درختهای بلوط، اعتباری تصویب کردند، برای جنگلهای کرمانشاه نیز چنین اعتباری درنظر بگیرند. خشکسالی اثر دیگری هم داشته است؛ آتشسوزیهای مکرر در جنگلهای کرمانشاه. صالحی در اینباره میگوید: «دامپروری در کرمانشاه کم شده است. وقتی دامداران دامهایشان را به مراتع نبرند مراتع بهخاطر کمآبی و خشکسالی و داغی هوا، خشک میشوند و مستعد آتشسوزی هستند. آن سالها که دامداران در مراتع حضور داشتند هم نمیگذاشتند مراتع خشک شود و هم اگر آتشسوزی انجام میشد خودشان زودتر از هرکس دیگری دست به کار میشدند و آتش را خاموش میکردند.»
وی میافزاید: «آتشسوزی دلایل دیگری هم دارد. بعضا عمدی است و بعضا غیرعمدی. البته وضع آتش سوزی در یکی، دو سال اخیر بهتر شده است اما سایه این وحشت همیشه بر سر طبیعت کرمانشاه گسترده است. خطرناکترین آتشسوزیها هم در مناطق صعبالعبور است؛ مناطقی که نمیتوان به آنجا رفت و اقدام به مهار آتش کرد. سازمان محیطزیست و منابع طبیعی هم که میگوید بودجه ندارند که هلیکوپتر آبپاش بخرند. مامورانشان هم که با پای پیاده و ماشین بروند آنقدر مناطق سخت و صعبالعبور است که نیرویشان تمام میشود و کاری از دستشان برنمیآید. به همین دلیل پیشنهاد ما این است که هوانیروز در این مواقع آمادهباش باشد. چون هم هلیکوپتر دارد هم خلبانهای مجرب و هم نیروهایش با وجب به وجب خاک این منطقه آشنا هستند.»
سوغات جاده
«جاده» این نشان توسعه همانند تیغ دو لبه است. اگر جایی را به جای دیگر وصل میکند در عین حال قطعکننده هم هست. جادهسازی بیرویه و بدون پشتوانه مطالعات اجتماعی و زیستمحیطی در جایجای کرمانشاه دیده میشود. از دامنه رشتهکوههای زاگرس تا قلهکوه. شاهو، زاگرس کرمانشاه، در اورامانات پر از زخم جادههاست. یا مراتع سرسبز پاوه که کمربندیهایش موجب بیخانمان شدن دامها شده است. جادههایی که با خود مسافر میآورند. مسافرانی که با خود زباله میآورند و زبالههایی که با خود مرگ میآفرینند. جنگلها تبر خورده، مراتع خشکیده و طبیعت پر از زباله و گیاهانی که آرامآرام میمیرند و دیگر سپری نیست برای ایستادن در مقابل ریزگردها. این آثار جاده است در کرمانشاه. جاده اثر دیگری هم دارد. ارتباط متقابل با زمینخواری و ویلاسازی. معلوم نیست اول جاده بوده که گردشگران و ثروتمندان را به مناطق بکر آورد و زمینها فروخته شد و دیوارها سبز شد یا اینکه اول این ثروتمندان بودند که به مناطق بکر برای ویلاسازی هجوم آوردند و جاده برایشان ساخته شد. هرچه بود طبیعت از بین رفت. این هجوم هر روز بیشتر و بیشتر هم میشود. مخصوصا در نقاط خوش آب و هوای کرمانشاه؛ روانسر، اورامانات، پاوه و جوانرود. وقتی جاده ساخته میشود، وقتی ویلا به جای درخت سبز میشود، وقتی مسافر هجوم میآورد کوچکترین شعلهای، آتش میافروزد. آتش که افروخته شود تر و خشک هم باهم میسوزد. اینها همگی از سوغات جاده است.
مناطق حفاظتشده بدون محیطبان
کرمانشاه یکی از استانهایی است که مناطق حفاظتشده زیادی دارد. منطقه حفاظتشده بیستون با وسعت 53800 هکتار با موقعیت کوهستانی و صخرهای، منطقه حفاظتشده بوزین مرخیل با وسعت 33هزار هکتار، منطقه حفاظتشده جنگلی قلاجه با 19هزار هکتار، پناهگاه حیاتوحش (ورمنجه) با وسعت 31250هکتار و اثر طبیعی ملی غار قوریقلعه در جاده کرمانشاه-پاوه در گیلان غرب با بیش از 50هزار هکتار با موقعیت جلگههای روستایی همه از مناطق بکری هستند که تحت قانون مناطق حفاظتشده قرار گرفتهاند. قانونی که طبق آن جابهجا شدن حتی یک برگ هم باید با مجوز باشد. در این مناطق گونههای ارزشمندی زیست میکنند که معروفترینشان گوزن زرد ایرانی است. همان گونه درحال انقراضی که به خاطر قامت کوتاهش به گوزن مینیاتوری یا شوکا معروف است. بزرگترین خطر در کمین این مناطق شکارچیان هستند. مناطقی که محیطبانان زیادی ندارند و به گفته اسرافیل صالحی، فعال محیطزیست این استان بهامان خدا رها شدهاند. آتشسوزی خطر دیگری است که این مناطق حفاظتشده را تهدید میکند. مخصوصا آتشسوزی در منطقه حفاظتشده بیستون. در کل مناطق حفاظتشده کرمانشاه نسبت به دیگر مناطق حفاظتشده کشور وضعشان بهتر است و بزرگترین مشکلشان را باید در نداشتن محیطبان دانست، به طوریکه منطقه حفاظتشده بوزین مرخیل با وسعت 33هزار هکتار حتی یک محیطبان هم ندارد.