شماره ۵۸۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۱ خرداد
صفحه را ببند
این شرح بی نهایت

شيعیان ما جز با فروتنى و خاكسارى و امانتدارى و بسيارى ياد خدا
شناخته نمى‌شوند.                                  امام باقر (ع)

ملامت بیکران
چه شود به چهره زرد من، نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من، به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را، تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را، که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقد و گر ستم، بوَد آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون، ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیاله ما که خون، به دل شکسته ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
تو که هاتف از برش این زمان، رَوی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی
هاتف   اصفهانی


تعداد بازدید :  184