شماره ۵۸۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۱ خرداد
صفحه را ببند
تاب‌آوری روانی و آمادگی آگاهانه ملی در سوانح

یحیی  بازیاری‌زاده معاون بهداشت، درمان و توانبخشی هلال‌احمر هرمزگان

قرار داشتن کشورمان در زمره 10 کشور نخست سانحه‌خیز جهان و استعداد وقوع دوسوم بلایای متعارف جهانی در پهنه آن مشخصه مهمی است که ضرورت اولویت‌دهی به مقوله پیشگیری و در وهله بعد، آمادگی به‌عنوان دو مرحله آغازین چرخه مدیریت بحران را اجتناب‌ناپذیر می کند. به عبارت دیگر، گذار از ساختار پاسخ سالار فعلی به ساختار پیشگیری و آمادگی‌محور، از اقتضائات بنیادین تناسب‌یافتن ساختار مدیریت سوانح کشور با واقعیات یادشده جامعه ایران است که علی‌الاصول می‌بایست در ساختارهای قانونی و اداری تجلی یابد. در این نوشتار اما در پی واکاوی ساختار مدیریت سوانح کشور نبوده بلکه وجه مهمی از آمادگی ملی برای مواجهه کارآمد با سوانح متعدد محتمل‌الوقوع و پیامدهای زیانبار آن را می‌خواهیم مورد توجه قرار دهیم. پیامدهای روانی یکی از وجوه مهم وقوع سوانح بوده که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از وجوه آمادگی برای مواجهه با سوانح، آمادگی‌های روانشناختی است. آسیب‌های ناشی از سوانح بسته به شدت آنها، می‌توانند پیوستاری از پیامدهای روانی از اندوه از دست دادن عزیزان و سرپناه گرفتن تا پیامدهای گذرای تغییر موقت در روند زندگی و بحران تطابق با شرایط جدید پس از وقوع سوانح را موجب شوند. واکنش‌های روانی در اشخاص مختلف نیز بسته به ساخت شخصیتی و پارامترهای مختلف وراثتی و محیطی متفاوت هستند. لازمه طی‌شدن سریع‌تر و کم‌عارضه‌تر دوران پس از وقوع سوانح تا بازگشت به روند طبیعی نزدیک و شبیه به قبل از وقوع سوانح، برخورداری شهروندان از سلامت و تعادل نسبی روانی است. بنا بر این آمادگی روانی برای مواجهه موثر با سوانح عبارت از برخورداری از یک توان روانی نسبی برای تحمل فشار روانی ناشی از سوانح است. از این توان در ادبیات روانشناسی با عنوان تاب‌آوری روانی یاد می‌شود. به عبارت دیگر تاب‌آوری روانی عبارت از میزان تاب‌آوردن فرد در برابر فشارهای روانی بوده که این شاخصه روانی نیز می‌تواند در افراد مختلف متفاوت باشد. در شرایط بالاتربودن تاب‌آوری روانی شهروندان در برابر پیامدهای روانی سوانح، آنان دوران گذار پس از وقوع سوانح تا بازگشت به زندگی طبیعی شبیه و نزدیک به شرایط قبل از وقوع سوانح را سریع‌تر و کم‌عارضه‌تر می‌توانند سپري كنند. پرسشی که در این میان اهمیت می‌یابد این است که آیا تاب‌آوری روانی یعنی آستانه شکنندگی روانی شهروندان در مقابل فشارهای روانی ناشی از سوانح، قابل ارتقا است؟ خوشبختانه خبر خوب این است که به‌رغم تاثر ابعادی از این مشخصه از پارامترهای وراثتی، تاب‌آوری روانی برآیندی از مواجهه‌های تجربی فرد در وقایع پیشین زندگی است. به عبارت دیگر چنانچه فرد توانسته باشد وقایع ناگوار پیشین زندگی‌اش را تاب آورده و از آنها عبور كرده و روندی رو ‌به ‌رشد را سپری کرده باشد، تاب‌آوری روانی نسبی وی در وقایع بعدی فرار و قابل پیش‌بینی است. از این منظر می‌توان پیش‌سازهای تاب‌آوری روانی را قابل آموزش و تمرین دانست و مبتنی بر این نگاه می‌توان با انگاره تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها به سختی‌های ریز و درشت زندگی با دیده فرصت‌هایی برای تمرین و ارتقاي تاب‌آوری نگریست. از این رهاورد، شهروندان می‌توانند در فرآیند زندگی خویش با دیده تمرین به استقبال برخی شرایط دشوارتر از روند معمول زندگی خویش رفته و تحمل شرایط دشوار در ابعاد مختلف را در خزانه تجربی خویش برای
 روز مبادا نظیر ایام وقوع سوانح غیرمترقبه پس‌انداز کند. در حقیقت شهروندانی که پس‌انداز تجربه شرایط مشابه در خزانه تجربی آنها بیشتر باشد در روزهای سخت سانحه تاب‌آورترند. به‌طور مثال یکی از محرومیت‌هایی که می‌تواند پس از وقوع سوانح، فشار روانی آفریده و سلامت روان شهروندان را به چالش‌ طلبد، محرومیت‌های زیستی ناشی از، از دست دادن روند تغذیه مطلوب و طبیعی همیشگی خانوار و وابستگی به جیره‌های غذایی و نیز سرپناه اضطراری نظیر چادر است. شهروندانی که به موجب تمرین‌های خودخواسته، تحمل این شرایط دشوار در خزانه تجربی آنها پس‌انداز شده به دلیل تطابق‌های مربوطه، از کسانی که از این پس‌انداز تجربی محرومند در شرایط دشوار و محرومیت‌های دوران سوانح، تاب‌آورتر بوده و راحت‌تر از بقیه دشواری‌های این دوران را پشت‌سر توانند گذاشت.  علاوه بر تمرین و تجربه ارادی و آگاهانه شرایط دشوار، معنویت و همدلی با دردمندان دو عامل مهم دیگر در ارتقاي تاب‌آوری شهروندان در شرایط دشوار پس از وقوع سوانح هستند. انسان‌هایی که معنویت بیشتری در زندگی آنها نمود دارد، شکنندگی روانی شان در برابر دشواری‌ها کمتر و تاب‌آوری آنان بیشتر از کسانی است که معنویت کمتری در زندگی‌شان نمود دارد. همدلی با سایر قربانیان و بازماندگان سوانح به معنای توان درک دنیا از دریچه نگاه و احساس آنها نیز یک فاکتور قوی در ارتقاي تاب‌آوری شهروندان به حساب می‌آید. در این راستا مبتنی بر آموزه‌های روانشناسی اجتماعی، یکی از دلایل تاب‌آوری روانی بخش قابل توجهی از سانحه‌دیدگان در روزهای نخست سانحه، یک نوع احساس جمعی است مبنی بر این‌که سانحه همگانی است و هر فرد، افراد زیادی را هم‌شرایط خویش می‌یابد و بنابراین یک فضای همدلانه عمومی مانع از در هم شکستن روانی می‌شود. این عامل اما به مرور زمان هر چه که از لحظه‌های اولیه وقوع سانحه می‌گذرد، کمرنگ‌تر می‌شود. فهم دقیق این مسائل از منظر روانشناسی جوامع سانحه‌دیده، برای انجام به‌موقع و بهینه مداخلات روانشناختی حایز اهمیت تعیین‌کننده‌ای خواهد بود. در برخی مواقع مداخلات نابهنگام، زمینه تشدید پیامدهای روانی در شهروندان جوامع سانحه‌دیده را موجب خواهد شد. بنابراین آماده‌سازی شهروندان از طریق ارایه آموزش‌های روانشناختی پیشگیرانه ازجمله آموزش مهارت‌های مرتبط با سلامت روان می‌تواند از طریق پیشگیری از افول تاب‌آوری روانی زمینه ارتقاي آن را فراهم آورده و بدین ترتیب شهروندان بهتر و سریع‌تر بتوانند دوران گذار پس از وقوع سوانح را پشت سر گذاشته و به زندگی عادی و طبیعی خویش رهنمون شوند. تحقق این امر اما مستلزم برنامه‌ریزی‌های مدونی است که ما را از تصمیم‌گیری‌های ناکامل و سلیقه‌ای موردی و مقطعی وارهانده و به یک نگاه بلندمدت پایدار رهنمون شود. واحد بهداشت روان تیم‌های بهداشت و درمان اضطراری معاونت بهداشت و درمان در جمعیت هلال‌احمر که برای پاسخ به نیاز خدمات سطح یک بهداشتی و درمانی در کنار واحدهای چهارگانه دیگر تشکیل شده ازجمله ساختارسازی‌های ارزنده‌ای است که با توسعه آن و خلق ساختارهای مشابه می‌توان به برون‌رفت از برخی ناکارآمدی‌های فعلی برآمده از فقدان ساختارهای هدفمند اندیشید. سلامت روان در سوانح اما آن‌قدر اهمیت دارد که نیازمند ساختار مستقلی مختص مداخلات روانی اضطراری برای پیشگیری از مزمن شدن و وخامت آثار روانی سوانح است. این ساختار می‌تواند و باید مبتنی بر مطالعه پیامدهای روانی و درس‌های آموخته از سوانح پیشین طراحی باشد و پس از یک دوره اجرای آزمایشی، در صورت کارآمدی و اثربخشی مناسب به‌عنوان یک واحد عملیاتی در ساختار دایمی نهادهای مرتبط با مدیریت سوانح ازجمله جمعیت هلال‌احمر تعریف و در شرایط آرامش و
اضطراری،کارکردی پیشگیرانه و مداخله‌محور یابد.


تعداد بازدید :  118