مهدی بهلولی آموزگار
مسأله برمیگشت و برمیگردد بهنوعی اندیشه. اندیشهای که میگوید، یا باید از همه حقوق انسانی و حقوق بنیادین بشر، برخوردار باشم یا هیچکدام را نمیخواهم. گمان نمیکنم حتی بتوان آن را «آرمانگرایانه» دانست، دستکماش این است که بگوییم با نوعی آرمانگرایی بسیار تند و تیز و رادیکال روبهرو هستیم.
موضوع البته زمانی خیلی جدی میشود که فرد حاضر است همه زندگی خودش را با همین اندیشه هماهنگ و میزان کند و پیش ببرد و پای همهچیزش هم بایستد و همه هزینههایش را هم بهجان بخرد. خب! در برابر این اندیشه و این شخص، چه میتوان کرد؟ میتوان از نوعی خردمندی عملی دفاع کرد. خردی که هم به آرمان و هم به شرایط اجتماعی - و هم البته به خیلی چیزها و جنبههای دیگر زندگی- توجه دارد. اما در این میانه، دفاع از خردمندی عملی، میتواند دفاع از ستم، دانسته شود و بهویژه هنگامی که فضا خیلی تند میشود، دیگر کسی نمیتواند از آن آرمانگرایی تند و تیز حتی انتقاد کند. اما «دفاع از خردمندی عملی، دفاع از ستم دانسته میشود» یعنیچه؟ یعنی اینکه آرمانگرای رادیکال میشود قدیس و از هر سخن و رفتارش باید دفاع کرد.
در همه شرایط هم، چشم بسته باید، تنها و تنها، قدرت را محکوم کرد. اگر این کار را نکنی، بیگمان داری از ستم دفاع میکنی. باید سیاه و سپید ببینی، یک طرف سراسر سپید و یک طرف سراسر سیاه و بعد این پرسش به میان میآید که در این فضا، جایی برای آرامش و صلح برجای میماند یا نه؟ و حتی جایی برای رعایت انسانیت؟ آن اندیشهای که بدون درنظر گرفتن شرایط، تنها بر خواست خودش پای میفشارد، بر نوعی یقین استوار است که امکان هیچگونه خطا و هیچگونه سازشی را نمیدهد.
زندگی و آینده را از پیچیدگی و گشودگی میاندازد. زندگی انسانی را تنها به جنبههایی از آن فرومیکاهد و چشم بر دیگر جنبههایش میبندد. آینده را هم، سراسر روشن و پیشبینیپذیر میبیند. جنگ طبقات، جنگ خیر و شر، یا هر جنگ دیگری، میشود قانونمندی تاریخ و طبیعت و زندگی و به
هر رو، آینده از هماکنون آشکار میشود و در این میان، ناگفته پیداست که حق، سراسر به جانب کیست. اما زندگی پیچیدهتر از این حرفهاست و سازههای سازنده آینده و نوع ترکیب آنها، بیش از آنی است که پنداشته میشود.
آنکه مدعی است «قانون» آینده را دریافته، درواقع، میخواهد آن قانون را به حال و آینده، بار کند و در این میان، تا آن اندازه دلنگران «حقیقت» کشفشده خویش است که چندان جایی برای کمی خطا، کمی خردمندی عملی و بنابراین گفتوگو، صلح، آرامش و انسانیت
باز نگذارد.
اینکه در آینده آرامش و رعایت انسانیت، چیرگی بیشتری بیابد یا جنگ و کشت و کشتار، بستگی به رفتار و اندیشه ما دارد. خردمندی عملی، زمینهای میآفریند که احتمال چیرگی آرامش و رعایت انسانیت بر آینده، در آن بیشتر است تا آرمانگرایی رادیکال.