نرگس زاهد
شاید در سینمای ایران کمتر فیلمی ساخته شده باشد که حرف از دنیای زنان و فضایی که با آن در جامعه دست و پنجه نرم میکنند زده باشد اما همان چند فیلم هم کافی است که در ذهنمان ماندگار شود. فیلم آینههای روبهرو جزو همان فیلمهایی است که در ذهنمان جا خوش میکند. این فیلم قدرتمند است و در تکتک پلانهایش شهامتی پنهان است که بیننده را هر لحظه کنجکاو و کنجکاوتر میکند. فیلم از دغدغه و معضلی حرف میزند که در جامعه همیشه در لایه پنهانی قرار داشته و هرگاه که نهان میشود با آن به صورت امری تابو برخورد میشود. در سینمای ایران در مورد افراد دو جنسیتی و زندگیشان فیلمی با این ساختار و چیدمان نداشتهایم. شخصیتها از دل مردم بیرون آمدهاند و مندرآوردی نیستند. آنها دارای اندیشه و هویت مشخصی هستند که کمتر در آثار ایرانی با چنین پرسوناژهایی روبهرو هستیم. دو شخصیت اصلی فیلم آدینه و رعنا آنقدر از هم دورند که گویی کارگردان آنها را کنار هم قرار داده تا در یک نقطه از زندگیشان تاثیری مهم و حیاتی بر یکدیگر بگذارند، تاثیری که مسیر زندگی شان را تغییر میدهد. رعنا زنی سنتی و به دور از روزمرگیهای امروزی و آدینه دختری که میان زن بودن و نبودنش و برای اثبات خویش گویی با جهان پیش رو میجنگد تا مهر هویت خویش را پیش چشم اطرافیانش بزند. شخصیتهای اصلی فیلم سوار بر ماشین زمان برای اثبات خودیت خویش، زنانه زیستن یا بهتر بگویم چیزی که چیستی و موجودیت آنها را معنا میبخشد با هم روبهرو میشوند. آنها در این سفر اکتشاف گونه که استعارهای از سفر انسان در درون و بیرون خویش است، یکدیگر را کشف میکنند و بیننده شاهد این تحول ماهوی میشود، ضمنا این خود درامی اجتماعی را پدید میآورد. آینههای روبهرو به کارگردانی نگار آذربایجانی و تهیهکنندگی فرشته طائرپور فیلمی است با ساختار درست و هوشمند که آن را به یک نمایش قدرتمند و باشهامت بدل میکند. فیلم بر موضوعی تمرکز میکند که با روال رایج آثار تولیدی در ایران فاصله دارد. بازیها دلنشین و روان است و قدرت تاثیرگذاری فراوانی بر مخاطبان خود دارد، بدان گونه که گاه بینندگان را میخنداند و گاهی نیز میگریاند. دو شخصیتی که از نظر موقعیت اجتماعی هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند، آنقدر دلنشین در کنار هم قرار میگیرند که گویی برای تکمیل یکدیگر خلق شدهاند. در آن نمایی که رعنا و آدینه سوار بر ماشین در جاده همسفر شدهاند، هر یک از تجارب خویش داستانی میگویند به گونهای که یک درام پرهیجان در همان نما درحال تولد است و آنقدر تاثیرش بر تماشاگر زیاد است که بیننده را همراه با موقعیت و شرایط آنها میکند و اجازه فکر کردن را از آنها میگیرد. این پلان بازتولید همان سفر کشفگونه انسانی است که در آثار بسیاری از عرفا و آثار ادبی ایران تولید شده است؛ آنجا که عطار گفته است: خود راه بگویدت که چون باید رفت
این روزها فیلم آینههای روبهرو درحالی بر پرده 30 سینما در فرانسه است که در کشور تولیدکننده اثر از این مزیت بهرهمند نبوده است و این جای تأمل دارد.
اما همانگونه که بزرگان دنیای سینما معتقدند، فیلم توانمند دیده میشود و تأثیرش را میگذارد.
فیلم آینههای روبهرو با تمام شخصیتهایش به مانند بذری است که در ذهن بیننده رشد میکند و در سالیان دراز تأثیرش را خواهد گذاشت.