| فرزانه صادقی تهرانی* |
تنها آموزش است که همگامی با عصر جدید یا عصر «نیمهعمر اطلاعات» را میسر میگرداند. آموزش، در همه اعصار از ابتدا تاکنون، شاهکلید موفقیت در تمامی جوامع بوده است. در هیچ عرصهای نمیتوان «دانایی» را که مهمترین شاخصه «توانایی» است، نادیده گرفت. انسانها و جوامع انسانى، همواره با قرارگرفتن در مسیر دانش و آموزش، به مقصد دانایی و توانایی رسیدهاند و عصر حاضر نیز که عصر فناورى اطلاعات و ارتباطات نامیده میشود، دانش و پس از آن توانش را در رفیعترین جایگاه خود قرار داده است. در گذشتهای نهچندان دور اکثریت کسانی که به دنبال دانش و یادگیری بودند، تنها هدفشان این بود که دوران تحصیل را از مقدماتی تا پیشرفته به پایان رسانند تا به سادگی وارد بازار کار شوند و تمام طول عمرشان را نیز صرف همان میکردند، زیرا در آن دوره، توسعه اطلاعات به کندی صورت میگرفت و عمر اطلاعات نیز در آن به چندین دهه میرسید اما امروزه تمامي اصول زیربنایی تغییر کرده است. اطلاعات به صورت نمایی رشد کرده و پیوسته رو به افزایش است که در بسیاری از زمینهها، دوره آن در قالب ماه و سال ارزیابی میشود. یکی از فاکتورهای موثر در این عصر، کوچک کردن «نیمه عمر اطلاعات» است. نیمه عمر اطلاعات، گستره زمانی است که از حصول اطلاعات تا قطعیشدن آن را پوشش میدهد. واژه نیمه، اکنون معنای 10سال قبل را ندارد. میزان اطلاعات جهان طی 10سال قبل دوبرابر شده است و شاید این رقم در آیندهای نهچندان دور به افزایش دوبرابری سالانه برسد. این کوچکشدن نیمه عمر اطلاعات، تمامی جوامع را به چالشهای بسیاری کشانده است و مسلما در بین جوامع توسعهیافته نیز آنهایی گوی رقابت را از سایرین میربایند که برای دانش روزآمد و توازن آن با توانش، بهای گزافی بپردازند.
پرواضح است که ساختار و تشکیلات دولتی در همه جوامع، مهمترین گامها را در این رابطه بر میدارند و به تبع، ملتی که همخوان با این گامها شود و خود را با برنامههای اجرایی دولتش همراه و همگام نماید، شهد این موفقیتها را نیز خواهد چشید. عصر کنونی، عصر داناییمحوری است و به عصر «نیمه عمر اطلاعات» مشهور است، یعنى دورانى که در کمتر از پنج سال، نیمى از اطلاعات بشرى منسوخ و اطلاعات و دانش جدید، جایگزین آن مىشود و به میزان اهمیت دانش، روشهاى ترویج آن نیز اشکال گوناگونی پیدا کرده و به بیان دیگر، لازمه دستیابى به جانمایه این عصر، علاوه بر توجه عمیق به دانش، بهرهگیرى از روشهاى نوین آموزشى است تا امکان روزآمدى را فراهم سازد. مطابق با همین پیشرفت، نقش آموزشمحوری و اهمیت آن، در سازمانهای مختلف، برجستهتر میشود و سازمانهایی که دانش و اطلاعات خود را با علوم روز منطبق میكنند، سازمانهای موفقی بوده و گوی رقابت را از سایرین میربایند. با تمام این توصیفات تکلیف جوامعی که در آن، ملت و دولت، در بسیاری از عرصهها، همگام نیستند یا بالاجبار تن به برخی همگامیها میدهند روشن است. هرگز نباید فراموش کرد که جوامع فعلی، دورانی را میگذرانند که در آن، دانش و تکنولوژی به کمک وسایل ارتباطجمعی، شبکههای اجتماعی یا عرضه در بازار، به سرعت درحال انتقال است اما کاربرد آن بستگی به نظر و صلاحدید سیاستگذارانش دارد و آنهایند که تعیین میکنند مردمشان از تکنولوژی روز چگونه بهره ببرند و دانش و توانش چگونه در آن همخوان شود؟ در عرصههای مختلف برای توسعه جامعه یا در خفا و برای گذراندن وقت و انرژی. بدترین شکل ممکن نیز همین است که توانش، یواشکی و پنهان از نظارت، زیر سقفها و به نادرست شکل گیرد. در چنین جوامعی همانطور که تکنولوژیاش مطابق با روز رشد میکند به همان سرعت هم شکاف نسلهایش بیشتر و عمیقتر میشود. به طوری که اکثر خانوادهها تکنولوژی روز را خریداری و در اختیار فرزندانشان قرار میدهند، درحالیکه کاربرد آن را نیز نمیدانند و فقط شگفتزده به افعال کوچکترها مینگرند. پس در حقیقت نخواهند فهمید که چگونه و به چه منظور در خانواده مورد استفاده قرار میگیرد. اینجاست که نیاز به آموزش مطابق با هر سلیقه و سنی نمایان میشود و مىطلبد که دولتها مدام مردمشان را در معرض یادگیرى قرار دهند و آموزش را نهتنها برای توسعه نیروی انسانی خود، بلکه برای شكلگیری صحیح جامعه به کار بندند.
*کارشناس آموزش معاونت بهداشت درمان و توانبخشی