امانالله قراییمقدم جامعهشناس
امروزه حرفزدن درباره اینکه چگونه میتوان سوژههای اجتماعی پیدا کرد، امری بدیهی است و تا حدودی همه افراد در جامعه با آن آشنایی دارند. درحالحاضر هر موضوعی و در هر حوزهای، از سیاست گرفته تا اقتصاد، روانشناسی و هنر، از جامعه و مسائل اجتماعی جدا نیست. مثال ساده این موضوع را میتوان در مسائلی که بچهها در کتاب ریاضی با آن برخورد میکنند، یافت. در کتاب ریاضی سوالی مطرح میشود درباره محاسبه درآمد پرتقالفروش. این مسأله شاید در ابتدا هیچ ربطی به اجتماع نداشته باشد و بیشتر اقتصادی بهنظر بیاید اما آنجایی که پای سرمایهداری بهمیان میآید، وارد حوزه جامعهشناسی میشویم. حتی در علومزیستی هم، همینگونه است. اخیرا تحقیقات نشان داده است که در بدن افراد مختلف از کشورهای مختلف، سلولهای خاصی تولید میشود که با یکدیگر متفاوت است. این تفاوت به این برمیگردد که ما افراد و انسانها را بررسی کنیم و بدانیم چه ویژگی جامعهشناختی باعث میشود تا افراد کشورهای مختلف با یکدیگر تفاوت داشته باشند. از همین منظر امروزه هیچ مسالهای وجود ندارد که از جامعهشناسی جدا باشد و این علم در رأس همه علوم قرار دارد. بر همین مبنا یافتن سوژههای اجتماعی ابدا کار سختی نخواهد بود و تنها کافی است که ما خوب نگاه کنیم و مسائل را عمقی واکاوی کنیم.
اهمیت به مسائل اجتماعی را حتی اینروزها میتوان در صحبت مقامات بزرگ حکومتی هم دید. وزیران و مسئولان هم بدونشک در پس هر حرفی، نگاهی جامعهشناسانه دارند که باید به آن توجه شود. مثلا همین مسأله اقتصاد مقاومتی اگرچه در ظاهر به مسالهای اقتصادی اشاره دارد اما بیشتر از هر چیزی، همراهی مردمی را میخواهد که باید در این مقاومت شریک باشند. پس بدون تردید میتوان گفت طرح مسأله اقتصاد مقاومتی یک سوژه مهم اجتماعی است که میتوان از آن بارها حرف زد، میتوان مردم را در آن شریک دانست و بارها و از زوایای مختلف به آن پرداخت.
پس باور به این مسأله که جامعهشناسی درحالحاضر، چهارراه تمام علوم است، برای همگان روشن شده است. سیاستمداری که نتواند با موضوعات اجتماعی پیوند برقرار کند، بدونشک به مشکل برخواهد خورد. اگر امروزه نتوانیم مسائل را با جامعهشناسی پیوند بزنیم و نتوانیم سوژههای اجتماعی را کشف کنیم، نمیتوانیم به نتایج دلخواهمان برسیم. حالا سوال اینجاست که برای اینکه این نگاه در جامعه تقویت شود، باید چه کنیم؟ پاسخ شاید بهراحتی آنچه که از آن حرف میزنیم نباشد و توضیحات زیادی داشته باشد اما آنچه اهمیت ویژهای دارد، این است که ما باید رشتههای مختلفی را که ظاهرا ارتباطی با مسائل اجتماعی ندارند، تخصصی کنیم. مثلا اینکه رشتهای بهنام جامعهشناسی جنگ داشته باشیم. بدونشک جنگ درحالحاضر نقش پررنگی در جهان ایفا میکند. گروههای افراطی و جنگهای پیشآمده نشان میدهد که این موضوع تا چه اندازه قابلتامل است. شاید در گذشته بیشتر بر مسائل اقتصادی جنگ تمرکز میشد، مثل اینکه جنگها تاچهاندازه میتوانند خسارت وارد کنند و به یک کشور زیان برسانند اما امروز مسأله انسانیت بیشتر مطرح میشود. ما باید جنگ را از دریچه چشم مردم و با نگاهی جامعهشناسانه ببینیم. در این صورت احتمال اینکه درمورد شکلگیری جنگها به جواب قانعکنندهای برسیم، بیشتر است. پس یکی از آن چیزهایی که میتواند نگاه اجتماعی را بیشتر کند، تخصصی عملکردن و جزیینگری است که باید در ما تقویت شود.