مهدی امیرآبادی کاپیتان سابق استقلال
محمد مایلیکهن که اینروزها در بستر بیماری است، در سالهای ابتدایی فوتبالم در سایپا استاد من بود و خیلی چیزها از این مرد بزرگوار یاد گرفتم. مایلیکهن در آن دوران به من گفت که در 2 بازی به تو فرصتی میدهم. او مرا به زمین فرستاد و گفت که میدانم با استعداد هستی اما در همین 2 بازی یا حقت را میگیری یا اینکه تا پایان فصل باید روی نیمکت کنار من بنشینی. اگر اشتباه نکنم دیدار با شهرداری تبریز اولین بازیای بود که به صورت ثابت به میدان رفتم و خیلی هم خوب بازی کردم اما در بازی دوم خوب نبودم. بار دیگر مایلیکهن جملاتش را تکرار کرد و گفت این بار اخطارم جدی است. من هم دیگر عزم خودم را جزم کردم که به میدان بروم و حقم را بگیرم که این اتفاق رخ داد. شاید اگر هر مربی دیگری به جای مایلیکهن بود و این انگیزه را به من نمیداد، اصلا مسیر فوتبالیام تغییر میکرد و اینقدر پیشرفت نمیکردم. جدا از مسائل فوتبالی نیز مایلیکهن یک معلم بزرگ هم در زندگی من بوده است. یادم است که بازیکنان را نصیحت میکرد و میگفت شما که کارگران محتاج به نان شب را در خیابان میبینید، چرا میخواهید خودروی خارجی بخرید؟ به جای این کارها به فکر خرید خانه باشید. من هم به نصیحت مایلیکهن گوش کردم و نتیجهاش را دیدم. حتی توانستم به پدر و مادرم در این زمینه کمک کنم. به خاطر دارم آن زمان هنوز «ژل» مو به بازار نیامده بود و ما که جوان بودیم، کتیرا به سرمان میزدیم. مایلیکهن نیز روی ظاهر بازیکنان خیلی حساس بود. من یک روز کتیرا به سرم زده بودم و سعی کردم آنها را پاک کنم و همانطور سر تمرین رفتم. مایلیکهن به سمت من آمد و گفت به موهایت «ال پانتیشول» زدی؟ گفتم این دیگر چیست. گفت: الان شما میگویید کتیرا و ما قبلا میگفتیم «ال پانتیشول»!