متین مسلم کارشناس روابط بینالملل
در حالی که دور جدید مذاکرات اتمی ایران با قدرتهای جهانی در وین آغاز شده است، مواضع اخیر مقامات فرانسوی این سوال را مطرح کرده آیا تلاشهای 2سال اخیر اگرنه در آستانه شکست، حداقل در برابر بنبستی بزرگ قرارگرفته است؟
فابیوس وزیر خارجه فرانسه تاکنون دو بار از لزوم بازدید مراکز نظامی ایران سخن گفته و تأکید کرده است: «چنانچه ایران با بازدید از این مراکز موافقت نکند کشورش هیچ توافقنامهای را امضا نخواهد کرد». اما مواضع جدید فابیوس که ارتباطی با برنامه اتمی ایران ندارد و او را اکنون به سیاستمداری نفرتانگیز نزد ایرانیان تبدیل کرده، در کوتاهمدت تأثیر شکنندهای بر مذاکرات خواهد گذاشت؟ پاسخ منفی درست نیست و گزینه مثبت هم دقیق نیست،چراکه در مجموع به نظر نمیرسد اگر همه شرکای ایران در مذاکرات اتمی روی یک توافق برونرفتی و نه الزاما مطلوب به اجماع برسند، پاریس مایل باشد راه خود را از متحدان غربی جدا کند. خصوصا که در چنین حالت مفروضی روسیه و چین مترصدند زودتر از دیگران سد رفع تحریمها را (البته در چارچوب توافقنامه) بشکنند. برای اولین شکننده سد تحریمها آنروز یک خاطره ماندگار خواهد شد؛خصوصا در ذهن ایرانیان. شاید به همین دلیل باشد که وزیرخارجه چین روز پنجشنبه تصریح کرد:«نباید مطالبات جدیدی در مذاکره با ایران مطرح شود».
با این حال اصرار فابیوس چقدر میتواند یک موضع تعیینکننده باشد؟ تا آنجا که به تأثیر روانی کوتاه مدت «دیپلماسی فشار» مربوط میشود، تاحد زیادی موثر است و میتواند زمان دستیابی به یک توافق را به تعویق بیندازد. ولی در میان و بلندمدت اینگونه نیست و چنین منطقی ضد خود عمل میکند. یک درک استراتژیک از نحوه ارتباطات درونی و منافع استراتژیک متحدان غربی مذاکرهکننده با ایران، خصوصا در آنچه که به ایالات متحده مربوط میشود، تا حد زیادی ما را قانع میکند که حتی اگر مواضع فرانسه منفعتطلبانه هم باشد، در لحظات آخر توافق (صرفنظر از زمان آن) شرکای غربی الیزه را به یک مصالحه قانع خواهند کرد.
در تحلیل نهایی، گفتوگوهای جاری با 2گزینه روبهروست. یا باشکست مواجه میشود که بنا به دلایل متعدد تصوری بسیار دور از ذهن است، اگرچه تعاملات دیپلماسی فرضی اینچنین را رد نمیکند. یا توافقی «برونرفتی» تا 30 ژوئن یا هفته اول ماه جولای حاصل خواهد شد. «برونرفتی» به این اعتبار که ممکن است تا موعد پایان ژوئن توافق موردنظر طرفین حاصل نشود، اما امکان ادامه مذاکرات را برای خود معتبر نگه دارند. در هر دو مورد مواضع فرانسویها فرع بر اصل موضوع خواهد بود،نه بیشتر. پارهای تحلیلگران و دیپلماتهای نزدیک به تیمهای مذاکرهکننده اروپایی مدعی شدهاند «طرفین اکنون به تمدید کوتاهمدت مذاکرات نهایی مثلا برای بیشتر از يك ماه و کمتر از 2 ماه جدیتر فکر میکنند. گزینهای ناچاری اما به بهای نجات مذاکرات که تبعات منفی غیرقابل پیشبینی هم به همراه خواهد داشت». البته فرض دوم (تمدید) که به باور من تقریبا قطعی است، در صورتی میتواند مطرح و موثر واقع شود که تیمهای مذاکرات کنونی بتوانند تا 30 ژوئن به یک چارچوب معین در حوزههای فنی، مانند تعداد سانتریفیوژها و آبشارهای فعال، میزان، درصد و مکانیزم غنیسازی، بانک سوخت، نحوه فعالیت مراکزی مانند فردو و اراک و مواردی از این قبیل دست یابند. پس از عبور از این مرحله، آنگاه تهران و گروه 1+5 باید مترصد باشند با خرید زمانی محدود، این چارچوبها را در یک مدالیته سیاسی مشترک و از دید تهران تضمین شده برای رفع تحریمها تعریف و اجرایی کنند. مشکل اصلی همینجاست. چراکه بحث رفع تحریمهای ایران که منطقا باید متناسب با همکاریهای فنی این کشور باشد در بخش مناقشهبرانگیز سیاسی متمرکز شده که تاکنون با پیشرفتی قابل توجه، حداقل آنطور که انتظار میرود روبهرو نشده است. البته باید متوجه بود خواست دیپلماتهای ارشد ایرانی در مذاکرات از یک منطق اولیه نیز تبعیت میکند. «قدرتهای جهانی چنانچه مترصدند ایران را در نحوه پذیرش و اجرای مفاد ان. پی. تی و پروتکل الحاقی به یک «استثنا» در جامعه بینالمللي تبدیل کنند، به فرض تهران در چارچوب همکاری برای برونرفت از بنبست، سطح متفاوتتری از همکاریها را بپذیرد، متقابلا این خواست و انتظار مطرح میشود» چرا نباید رفع آن بخش از تحریمها مربوط به برنامه هستهای ایران (شورای امنیت- اتحادیه اروپا – ایالات متحده) به یک «استثنا» متوازن اطمینانبخش برای تداوم همکاری تبدیل شود؟ انتظار سخاوتمندی یکجانبه از سوی هیچ طرفی پذیرفته نمیشود،کمااینکه تیم رویایی دیپلماسی اتمی حسن روحانی تسلیم چنین منطق یکطرفهای نشدهاند. آنها در عرصه دیپلماسی، با تبدیل مفروضات دور به احتمالات نزدیک و احتمالات نزدیک به قطعیات ملموس تاکنون واقعبینانه موفق به کنترل شرایط و ادامه مذاکرات شدهاند. دلیلی ندارد نتوانند پروژه را تا انتها پیش ببرند.