آرمین منتظری
برخی روند مذاکرات هستهای را به نهالی تشبیه میکنند که نیازمند رسیدگی و مراقبت است تا در زمان مقرر خود به ثمر بنشیند. من اما ترجیح میدهم مذاکرات هستهای را بسان جنینی بدانم که در رحم تحولات بینالمللی نطفهاش بسته شده و در بستر روابط پیچیده میان کشورهای منطقهای و فرامنطقهای درحال رشد و نمو است. اگرچه نطفه این جنین در مذاکرات ژنو 1 بسته شد و با برنامه اقدام مشترک در ژنو، صدای قلبش به گوش رسید، اما تصمیم برای بسته شدن نطفه این جنین در ابتدای دولت روحانی اتخاذ شد. این تصمیم نه تصمیم یک دولت که تصمیم کلیت نظام بود.
مراقبت از جنین کار دشواری است. عوامل بیرونی و درونی در سلامت او حائز اهمیت هستند. حتی عوامل محیطی نیز میتوانند بر سلامت جنین اثرگذار باشند. اینکه جنین از چه تغذیه میکند و در معرض کدام عوارض روحی، روانی و عصبی قرار میگیرد نیز بهطور قطع در سلامت جنین اثرگذار است. علاوه بر همه اینها مراقبت پزشکی و تحت نظر بودن شرایط جنین ازجمله بدیهیات است. همه این عوامل وقتی در کنار یکدیگر جمع شوند، حاصل آن، نوزادی سالم و شاداب و با همه علایم سلامتی مثبت خواهد بود. اما بیتوجهی، سهلانگاری، ناآگاهی از روشهای مراقبتی، اقدامات شبه عمدی نظیر مصرف دخانیات و داروهای غیرمجاز میتواند سلامت جنین را به خطر بیندازد. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، همبستگی، مشارکت و توجه اعضای خانواده برای ایجاد بستر مناسب و شرایط آرام در دوران بارداری است.
از نگاه نگارنده، جهان امروز باردار است و جنین آن نیز مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 است. نتیجه این مذاکرات که برخی تحلیلگران آن را «مذاکرات قرن» نامیدهاند، بر بسیاری از مولفههای سیاسی و امنیتی جهان اثرگذار خواهد بود. حداقل میتوان گفت خاورمیانه بهعنوان قلب تپنده جهان، بهطورکلی از نتیجه این مذاکرات حساس تأثیر خواهد پذیرفت. از این جهت است که میبینیم آنهایی که به دنبال به دنیا نیامدن این جنین یا مرده به دنیا آمدن آن هستند، از هیچ تلاشی در این مسیر فروگذار نمیکنند. مداخلات مستقیم مسئولان رژیم صهیونیستی و اعمال نفوذ لابیهای منتسب به این رژیم در دالانهای کاخ سفید،کنگره و سنای آمریکا و هماهنگیهای برخی از کشورهای عربی منطقه با یکدیگر و اعمال نفوذ برخی از آنها در روند مذاکرات هستهای، همه نشاندهنده این واقعیت است که مولود این مذاکرات، از اهمیت زیادی برخوردار است و برخی سلامت این نوزاد را به نفع خود نمیدانند.
از سوی دیگر هیچکدام از طرفین خواستار به دنیا آمدن یک نوزاد نارس و ناقصالخلقه نیستند. نوزادی که برای نفس کشیدن، غذا خوردن و راه رفتن نیاز به رسیدگی غیرمعمول و فوق برنامه داشته باشد مایه دردسر است. درواقع توافق هستهای که در پایان این مذاکرات متولد میشود باید به خودی خود استوار بوده و قائم به ذات و برای همه طرفین به یک میزان الزامآور باشد. خیلیها نام توافقی غیراز این را «توافق بد» مینامند، من نامش را «نوزاد نارس» میگذارم و اطمینان دارم که هیچکدام از طرفین نوزاد نارس نمیخواهند.
از همین جهت است که باید از این جنین مراقبت کرد. طرفین دیگر مذاکرات هم مشغول همین کار هستند پس چرا ما در داخل نباید اقدامات مراقبتی را به کار بگیریم؟ نباید با این جنین به مانند یک جنین ناخواسته برخورد کنیم و هر دم به دنبال سقط آن باشیم. وارد آوردن انواع و اقسام شوکها به مذاکرات هستهای از سوی برخیها با توسل به انواع و اقسام توجیهات و دلایل، نهتنها کمکی به سلامت این جنین نمیکند، بلکه سلامت آن را به شدت به خطر میاندازد. یک روز با توسل به تحریف مفهوم پروتکل الحاقی به بهانه خطرناک دانستن آن، فضا را دلهرهآور میکنند و چنان رفتار میکنند که گویی تمامی سرمایههای نظام در عرصه هستهای با پذیرش پروتکل الحاقی قرار است از دست برود و روز دیگر با گره زدن بحث پی. ام. دی(فعالیتهای احتمالی نظامی) به مبحث پروتکل الحاقی و توافق هستهای، قصد میکنند اینطور القا کنند که تیم هستهای به قیمت دستیابی به توافق نهایی، بازرسی از مراکز نظامی هستهای را پذیرفته است. البته کاملا واضح و مبرهن است که مراقبتهای لازم برای حفظ سلامت جنین مذاکرات از اهمیتی ویژه برخوردار است و مسلما باید به اجرا درآید. کوتاه سخن اینکه، هیچکدام از طرفین مذاکرات به دنبال به دنیا آمدن نوزاد نارس از دل این مذاکرات پیچیده و حساس نیستند. ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم. اما باید به خاطر داشت که گاه اقداماتی که گمان میرود در جهت مراقبت از سلامتی جنین مذاکرات انجام میشود، خود به سلامتی این جنین آسیب وارد میکند؛ درست به مانند آسیبهایی که اقدامات مبتنی بر انگارههای غلطی که ریشه در تفکرات خرافی و سنتی درباره بارداری دارند، بر سلامت جنین وارد میکند.