افزايش تختهاي روانپزشكي
در بيمارستانهاي عمومي
كمبود تخت روانپزشكي براي بستري اين گروه از بيماران يكي از مهمترين مشكلات اين حوزه است. مشكلي كه به گفته احمد حاجبي، مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت با همكاري و مساعدت معاونت درمان اين وزارتخانه در قالب طرح تحول نظام سلامت تا حدودي مرتفع خواهد شد. او به «شهروند» میگويد: «كمبود تختهاي بستري براي مبتلايان به اختلالات رواني كه نياز به بستري دارند، مسأله امروز و ديروز نيست، اين نقص سالهاي متمادي در كشور وجود داشته است ولي اميدواريم با حمايتهاي وزير محترم بهداشت و مساعدت معاونت درمان كمبودها در اين بخش كاهش يابد.» او میافزايد: «بر همين اساس قرار است تا پايان سال تعداد قابلتوجهي تخت در بيمارستانهاي عمومي براي اين گروه از بيماران اختصاص پيدا كند. البته اختصاص 7 تا 10درصد تختهاي بيمارستانهاي عمومي به اين بخش سابقهای 25ساله دارد ولي تاكنون به جز چند بيمارستان معدود، اين كار به صورت گسترده در ساير بيمارستانهاي دولتي عملي نشده است. اما اينبار با بودجه مناسبي كه براي اين كار در نظر گرفته شده است، تعداد تختهاي بستري افزايش پيدا خواهد كرد.»
حاجبي دليل قرارگيري تختهاي جديد بستري در بيمارستانهاي عمومي را در راستاي انگزدايي از بيماران رواني عنوان میكند و میافزايد: «تا جايي كه در توان و حوزه اختيارات وزارت بهداشت است، سعي میشود شأن و جايگاه اين گروه از بيماران حفظ شود ولي انگ اجتماعي براي اين گروه از بيماران فقط با افزايش آگاهي جامعه يا به عبارت ديگر با بالا رفتن سواد سلامت روان در جامعه برطرف میشود كه در اين ميان رسانهها نقش بسيار موثري خواهند داشت. هنوز بسياري از مردم حتي در ميان اقشار تحصيلكرده جامعه كوچكترين اطلاعي از مشكلات و بيماريهاي رواني ندارند، درحالي كه ممكن است همين افراد خودشان به يكي از اختلالات رواني دچار باشند.»
افزايش پوشش بيمههاي پايه
اما تمام مشكلات اين گروه از بيماران به كمبود تخت و برچسبهاي اجتماعي ختم نمیشود. هزينههاي بالاي درمان در هر دو بخش بستري و ويزيت سرپايي قسمت ديگري از مشكلات در اين حوزه است. هرچند با آغاز طرح تحول سهم پرداختي بيماران بستري در اين گروه مانند ساير بيماران به 10 تا 6درصد كاهش پيدا كرده است ولي پوشش بيمههاي پايه براي بيماران رواني كه نياز به بستري دارند بيش از 56 روز در سال نيست. احمد حاجبي در اين خصوص میگويد: «يكي از برنامههاي وزارت بهداشت در اين زمينه پوشش كامل خدمات بستري توسط بيمههاي پايه سلامت است كه اين مهم با رايزنيهاي انجام شده به زودي محقق خواهد شد تا اين گروه از بيماران نيز مانند ساير گروهها از خدمات برابر بيمهای برخوردار شوند.»
حاجبي پوشش بيمهای درمان و بستري معتادان را يكي ديگر از اقدامت انجام شده در قالب اين بسته خدماتي عنوان میكند و میافزايد: «بستري اعتياد كه تاكنون هيچگونه پوشش بيمهاي نداشته در اين طرح بستري ديده شده است و كودكان، زنان و نوجوانان كه جزو گروههاي آسيبپذير هستند در اين بسته طبق توافقات اوليه قرار است تحت پوشش بيمه قرار گيرند.» او ادامه میدهد: «درواقع اين بسته نقاط ضعفي را كه در نظام پوشش بيمهاي كشور وجود دارد با حمايت وزارت بهداشت برطرف ميكند و زمينهاي خواهد بود تا بيمهها با مشاهده تخصيص اعتبارات، زمينه پوشش بيشتر را فراهم كنند.»
مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت با اشاره به بسته سلامت روان در طرح تحول نظام سلامت میگويد: «ورود كارشناس سلامت در تيم سلامت خانواده اقدام بزرگي بود كه من از آن بهعنوان انقلاب دوم سلامت روان نام میبرم. در اين طرح فارغالتحصيلان روانشناسي در مقطع ليسانس و فوقليسانس میتوانند در نظام ارایه خدمت طرح تحول نظام سلامت شرکت کنند كه خوشبختانه با توجه به آمار بالاي دانشآموختگان اين رشته در كشور، كمبودي در اين زمينه نخواهيم داشت، البته اين افراد قبل جذب در نظام سلامت باید يكسري آموزشهاي مرتبط با بسته سلامت روان را بگذرانند تا پس از آن وارد نظام سلامت شوند.» او میافزيد: «این بسته بهداشتی به گونهای طراحي شده است که کارشناس مراقبت خانواده بیماران را معاینه کرده و سپس در صورت نیاز به کارشناس سلامت روان ارجاع داده میشوند.» حاجبي با تأكيد بر اين كه مشكلات و كمبودهاي فراوان اين حوزه با اين اقدامات بهطور كامل حل نخواهد شد، میافزايد: «اين بسته بهداشتي فقط شروع خوبي براي آغاز يك راه طولاني است. راهي كه براي رسيدن به موفقيت و دستيابي به اهداف آن بايد برنامهريزي بلندمدت داشت البته براي حصول نتيجه مطلوب همكاري ساير دستگاههاي اجرايی لازم است، چراكه بخشي از مشكلات اين حوزه به مسائل فرهنگي و عدم آگاهي عموم جامعه از سلامت روان مربوط میشود. انگ اجتماعي براي مبتلايان به اختلالات رواني در جامعه ما فقط با افزايش سواد سلامت روان در جامعه كمرنگ
خواهد شد.»
بيماراني كه صرفه اقتصادي ندارند
اما تمام اين اقدامات وزارت بهداشت درخصوص بهبود شرايط درمان و بستري بيماران دچار اختلالات رواني به سطح دوم درمان يا همان درمان بيماري معطوف است. حال آن كه پيشگيري از ايجاد و شيوع اختلالات رواني يكي از مهمترين قسمتهاي بهداشت روان در جامعه است. احمد جليلي، رئيس انجمن علمي روانپزشكان ايران با اشاره به اين موضوع به «شهروند» میگويد: «برخورد در سطح اول يا همان پيشگيري مسألهای است كه بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد. البته وزارت بهداشت به تنهايي نمیتواند در اين زمينه موفق عمل كند. كاهش آمار مبتلايان به اختلالات رواني نياز به هماهنگي بين دستگاههاي مختلف اجرايي، برنامه ريزي و پايش مستمر ميداني دارد.» او میافزايد: «آنچه مربوط به وزارت بهداشت میشود، سطح دوم درمان يا همان شناخت بيماريهاي جديد، تشخيص و درمان در زمان طلايي است يعني روند درمان در كمترين زمان ممكن پس از تشخيص آغاز شود. در چنين شرايطي بيمار با طي كردن يك دوره درماني میتواند سلامتي مجدد خود را بازيابد و دوباره مانند گذشته به زندگي ادامه دهد. براي دستيابي به اين مقصود به تعداد كافي روانپزشك، روانشناس باليني، روان پرستار، مددكار اجتماعي و مجموعهای از امكانات سختافزاري و نرمافزاري نياز است.»
احمد جليلي كه وجود 6/23درصدي مبتلايان به اختلالات رواني در كشور را آماري نگرانكننده میداند، تامين تخت بستري، دارو و پرسنل متخصص درماني را وظيفه اصلي وزارت بهداشت عنوان میكند و میافزايد: «كمبود تخت كه مسئولان بلند پايه وزارت بهداشت هم به آن اذعان دارند، بخش قابل توجهي از مشكلات درمان اين گروه از بيماران است ولي تاكنون هيچ يك از وزراي بهداشت در طي 25سال گذشته نتوانستند زيرمجموعههاي خود يعني بيمارستانها را راضي كنند تا 10درصد از تختهاي خود را به بيماران بستري روانپزشكي اختصاص دهند. اميدوارم اين بار اين طرح با توجه به قاطعيت وزارت بهداشت به نتيجه برسد. البته هزينه سنگين مالي و نداشتن صرفه اقتصادي براي بيمارستانها هم باعث شده تا مقاومت زيادي در مقابل عملي شدن اين طرح وجود داشته باشد. البته ناگفته نماند كه سطح سوم پيشگيري شامل توانبخشي بيماران مزمن روانپزشكي و بازگرداندن آنها به شرايط عادي زندگي درحال حاضر بين وزارت بهداشت و سازمان بهزيستي تقسيم شده و مورد افتراق است.» او ادامه میدهد: «وقتي تمام اين مسائل مطرح میشود، تازه به مشكل اصلي میرسيم؛ چه كسي خرج هزينههاي اين بيماران را پرداخت میكند. متاسفانه درحال حاضر بخش زيادي از هزينهها برعهده مردم است و به همين دليل تعرفههاي پزشكان پايين نگهداشته شده است. واقعي نبودن تعرفه پزشكان موضوعي است كه حتي وزير بهداشت هم آن را تأييد میكند، با اين همه اما پزشكان مورد هجمه نيز قرار میگيرند. وقتي شرايط به اينگونه باشد، نتيجه آن میشود كه در يكي از بيمارستانهاي زنجان ميانگين ويزيت پزشك
3 دقيقه اعلام میشود و همه شروع به انتقاد میكنند، درحاليكه كسي نمیپرسد كه حقالزحمه پزشك با ساير خدماتي كه در جامعه ارایه میشود چقدر تفاوت دارد. اين نابرابري باعث بروز مشكلات متعددي خواهد شد.»
استفاده از ظرفيت پزشكان عمومي
در بسته سلامت روان
رئيس انجمن علمي روانپزشكان ايران با اشاره به جزیيات بسته سلامت روان در طرح تحول نظام سلامت میگويد: «تا جايی كه ما اطلاع داريم قرار است در اين طرح از روانشناسان بهعنوان كارشناس سلامت روان خانواده استفاده شود، درحالي كه بسياري از اين افراد روانشناس باليني نيستند و همين موضوع باعث خواهد شد تا اين طرح با مشكل مواجه شود. من اعتقاد دارم میتوان از پزشكان عمومي بيكار كه تعداد بالايی هم دارند، براي اجراي هرچه بهتر اين طرح استفاده كرد. هرچند در نگاه اول شايد اينطور به نظر برسد كه با اين كار هزينه مالي بيشتري به نظام سلامت تحميل میشود ولي با توجه به توان و تخصص اين افراد نتيجه بهتري حاصل خواهد شد و در درازمدت هزينهها را كاهش خواهد داد.»
جليلي با انتقاد از بيمهها در پوشش خدمات اين گروه از بيماران میگويد: «درحال حاضر بخش قابل توجهي از هزينه درمان بردوش مردم و پزشكان است، درحالي كه اگر در كشور بيمه بهمعناي واقعي خود آنطور كه در كشورهاي ديگر رايج است، وجود داشت، رابطه مالي بيمار و پزشك بايد قطع شود. شايد يكي از دلايل كمكاري بيمهها به نبود فضاي رقابتي مربوط باشد چون تمام بيمههاي معتبر فعلي دولتي هستند.»او میافزايد: «در اين ميان بيمههاي تكميلي به جاي تكميل خدمات بيمههاي پايه، هيچ پوششي براي مبتلايان به اختلالات رواني ندارند، با اين وضعيت وزارت بهداشت به تنهايي چه كاري میتواند انجام دهد. از طرف ديگر ريشه بسياري از بيماريهايی كه بيمههاي مختلف آن را بهطور كامل پوشش میدهند، اختلالات مزمن رواني است كه در نهايت به بيماري جسمي منجرمیشود. نگاه علمي بيمهها به اين حوزه حتي میتواند در كاهش هزينههاي آنها نيز موثر باشد.» رئيس انجمن علمي روانپزشكان ايران دگرگوني فرهنگي براي تغيير نگرش جامعه نسبت به بهداشت و سلامت روان را يكي از ضرورتهاي مهم میداند و میافزايد: «متاسفانه نگاه درستي به بيماريهاي رواني در جامعه وجود ندارد حتي در برخي از موارد بعضي از همكاران و اقشار تحصيلكرده تفاوت بين روانپزشك و روانشناس را نمیدانند، در چنين شرايطي نمیتوان انتظار داشت كه بستر جامعه از برچسب زدن و انگ اجتماعي به اين گروه از بيماران خودداري كند. شناخت و افزايش آگاهي جامعه درخصوص سلامت و بهداشت روان نياز به برنامهريزي دارد و در اين ميان رسانهها میتوانند نقش مهمي داشته باشند.»