سالمندی و کهنسالی در تاریخ زندگی اجتماعی و فرهنگی ایران، پدیدهای مهم بهشمار میآید؛ این را میتوان از دهها ضربالمثل و حکایت در اندرزنامهها و پندنامهها دراینباره دریافت. هم در فرهنگ ملی، هم در فرهنگ دینی مردمان ایران، بر احترام بهسالمندان و پیران و رعایت حال آنان سفارش بسیار شده است. اهمیت موضوع سالمندی برای ایرانیان را میتوان یکی از دلایل فراوانی این تاکیدات قلمداد کرد؛ هرچند برخی اعتقاد دارند همین فراوانی میتواند یکی از دلایل وجود رفتارهایی در جامعه قدیم ایران باشد که امروزه از آنها به سالمندآزاری تعبیر میشود. به هر روی، آنچه در حافظه تاریخی فرهنگ و زندگی ایرانیان ثبتشده، گویای جایگاه مهمی است که کهنسالان و پیران در عرصههای گوناگون خانواده و جامعه ایرانی داشتهاند.
موضوع پرونده امروز «روایتنو» به کهنسالان و پیران و جایگاه آنان در زندگی گذشته ایرانیان اختصاص دارد. بارها از کهنسالان و سالمندان شنیدهایم که نسبت به حرمتننهادن به نقششان در زندگی امروز گلایه دارند و برآناند که گذشتگان، احترامی فراوان به پدران و مادران پیرشان میگذاشتهاند. این مسأله در فرهنگشفاهی ایرانیان امروزه بهچشم میخورد. منابع تاریخی بهویژه تاریخاجتماعی اما بهگونهای مستقیم و صریح از اهمیت پیران در عرصههای زندگی شخصی و اجتماعی سخن نمیگویند؛ همین مساله، پژوهش دراینباره را با سختی روبهرو میسازد. اشاراتی غیرمستقیم و منابع ادبی و برخی خاطرات اما میتواند ما را به این نکته رهنمون سازد که ایرانیان دستکم در سدههای گذشته، بسیار پیران و عملکردشان را در عرصههای گوناگون میستوده و از همینرو، بر نقش آنان در زندگی ارزش مینهادهاند. باز، با بررسی اوضاع اجتماعی ایران در سدهها و دهههای اخیر میتوان دریافت که ارزش احترامگذاردن به پیران و کهنسالان هرچه به امروز نزدیکتر میشویم، کمرنگتر شده است.
بازگویی و بازنگری در نقش کهنسالان در جامعه گذشته ایران، کارکردی که آنان در هدایت و سوگیری خانواده و جامعه برعهده داشتهاند، شاید بتواند ما را نسبت به این مساله، آگاهتر کند که ایرانیان در گذشته، پیران و سالمندان را در نقشهای تاثیرگذار در خانواده و جامعه میپذیرفتند و برایشان احترامی فراوان قایل بودند. پرونده امروز «روایتنو» به این موضوع اختصاص دارد.