| ماهچهره تهرانی |
وقتی هیرمند، سرچشمه زندگی
خشک میشود
در روایتهای قدیمی بستن سه سدِ بند آب، بند ریگ و بند مفسدان در سیستان توصیه شده است؛ توصیهای که در نتیجه عمل به آن، سیستان روی خوشی و آبادانی را میبیند، در غیرآنصورت باید با روزگاری سخت و خشک سر کند. رود هیرمند از مهمترین رودهایی است که در حوضه آبریز هامون، نیاز مردم این منطقه به آب را برطرف میسازد. قدمت این رود کهن و بستن سد بر آن، در اوستا درج شده و خشکشدن و کمآبی این رود در طول تاریخ، رگ حیات منطقه را خشکانده است. براساس روایت تاریخ سیستان، یکی از معروفترین خشکسالیهایی که بر سیستان پنجه انداخت، به روزگار طاهریان در سده دوم هجری بازمیگردد. در آن خشکسالی، رود هیرمند خشکید و مرگ و قحطی پدید آورد. این خشکسالی نهتنها بر مردم نیازمند که بر داراها نیز رحم نکرد و یکسال طول کشید. فردی، عبداللهبنطاهر را از وضع مردم سیستان آگاه کرد. حاکمان طاهری بدینترتیب پس از یکسال به ضعیفان کمک کردند و سیصد هزار درم از بیتالمال به درویشان و تهیدستان دادند. گفته شده است که حاکم سیستان، همه دارایی بیتالمال را برای رفع نیازهای مردم بین آنان تقسیم کرد.
مردم در خشکسالیهای 120 ساله اخیر سیستان چهکردهاند
نخستین خشکسالی در این محدوده زمانی، در سال 1284 خورشیدی رخ داد که قحطی وحشتناکی را با خود آورد. دومین دوره خشکسالی که با قحطی و بیماری وبا همراه بود در 1326خورشیدی خود را بر مردم سیستان تحمیل کرد. سومین و چهارمین خشکسالی نیز در سالهای 1349 و 1393، چهره خشمگین خود را در جنوب شرق ایران نمایاند. خشکسالی اخیر همچنان ادامه دارد. بنابر آنچه استاد امینالله سرابندی گزارش میدهد، باید گفت در درازنای تاریخ سیستان، خشکسالیها بیش از یک یا دوسال طول نکشیده است. همچنین بنابر آنچه کهنسالان منطقه بهیاد دارند باید گفت دورههای خشکسالی یکساله هر 20 یا 30 سال یکبار و خشکسالیهای دو ساله هر 45 تا 50 سال یکبار رخ داده است. مردم با آگاهی از این پیشینه، در گذشته یاد گرفته بودند برای رویارویی با پیامدهای خشکسالی، راههایی را در پیش گیرند. ازجمله دامداران، خوراک یک و دوساله خود و دام را چندسال پیشتر، از دریاچههامون و مزارع انبار میکردند. برخی دیگر که وضع معیشتی خوبی نداشتند، راه مهاجرت و زندگی در دیار غربت را پیش میگرفتند.
درباره خشکسالی 1326 خورشیدی گفته شده است، رودخانه هیرمند در اینسال کمآب شد. این رودخانه تا سال 1327 روبهخشکی گذاشت و آب تالابهامون نیز کم شد. گندم در سیستان درسال 1328 با افزایش قیمت فروخته میشد و مردم بیبضاعت برای خرید آن توانی نداشتند. فقر بنابراین میان مردم پنجه افکند و روستاییان را واداشت برای یافتن شغل به شهرها روی بیاورند. گرسنگی تا بدانجا پیش رفت که دل هر بینندهای را بهدرد میآورد. دولت در این میان با فرستادن مقداری جو به سیستان کوشید نیازهای مردم را تا اندازهای رفع کند. این کمک اما بهدلیل خرابی پل نورآب بهدست مردم نرسید. دولت، مردم نیازمند را بهناچار در دو نقطه جمع کرد تا نان به دستشان برساند. در اواخر اینسال اما وبا نیز میان این بینوایان رخنه کرد. بنابر نوشته امینالله سرابندی، «سیل گرسنگان شهر را فرا گرفت. فرمانداری به چند نفر از معتمدین شهر دستور داد تا نانواییها را در کنترل و تقسیم نان را برعهده بگیرند و چون موقع تقسیم نان چند نفر زیر دست و پا میمردند، این تمهید نیز چارهساز نبود بنابراین عده زیادی راهی دشت ترکمن شدند. در این دوسال تالابهامون خشک شد و تعداد زیادی دام هم تلف شدند. خشکسالی همراه با قحطسالی سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ سیستان بهقدری رقتآور است که بهتنهایی خود رنجنامهای از مصیبتهای مردم سیستان است».
دستهای یاری
در رویارویی با خشکسالی بههم گرهمیخورد
مردم در پهنه سیستان و بلوچستان در برابر قهر طبیعت و کاهش بارشها بیتردید مجبور بودهاند دست یاری به یکدیگر دهند. آنان برای حفر چاههای عمیق و قنات، این رودخانه شگفت زیرزمینی، از قدیمالایام با یکدیگر همکاری میکردند و همگی از فایدههای آن بهره میبردند. فراوانی قناتها و چاههای این منطقه، این همیاری را مهر تأیید میزند. لایروبی و احیای قناتها و بازسازی برخی هنوز هم در دستورکار دولت است. به گفته مسعود شفیق، پژوهشگر «پیریزی تمدن کاریزی و آبسالار با نظامات ویژهای برای آبیاری، تنسیق و بنهبندی آب و همچنین طراحی باغ ایرانی، با کهن الگوهایی ساختمند و کارکردهایی متنوع و جهانی» از راهکارهای برونرفت از خشکسالی و پیامدهای آن است. روشن است که تقسیم آب براساس بنه و باغهایی که با در نظر گرفتن شیب زمین و گردش آب در جویهای بسیار و ساختن استخر یا حوض آبیاری میشدند، نیز نوعی همفکری، همدلی و همیاری را میطلبیده است. آبِ کم، بر این اساس به بهترین شیوه بهرهبرداری میشده است.