شهروند| زندگی متعارف، لباس متعارف میخواهد و لابد که مدلموی متعارف! نمیشود که در یکی از قسمتهای زندگی متعارف بود و در قسمت دیگر غیرمتعارف. در اینکه آرایشگران، هنرمند هستند هیچ شکی نیست! اجرای هنرنمایی روی یک موجود زنده، دامنه ریسکش بالاست! اما چه شد که این هنرمندان، هنرشان را قدر ندانسته میدانند؟ دلیلش، هجوم مدلهای نامتعارف به بازار است! مدلهایی که برای ما آشنا نیستند. نامتعارفها، کپیبرداری شده از آنسوی دنیا هستند. از ماهوارهها و ژورنالها و... قصه آنجا جالب میشود که نیمی از آرایشگران تهرانی غیرمجاز فعالیت میکنند و همیشه این غیرمجازها هستند که کار دستمان میدهند...
همه میگویند مد خوب است. اما وقتی مد نامتعارف است بد است. میگویند در غیاب مدهای ایرانی، مدهای نامتعارف خارجی در جامعه و بین جوانان رسوخ کردهاند! اما مد متعارف یا مد ایرانی چیست؟ اصلا مد لازم است یا نه؟ آیا الگویی وجود دارد که بتوانیم به دیگران نشانش بدهیم؟ اگر الگو وجود دارد، کجاست؟ چه کسی الگوسازی کرده است؟ چه کسی تبلیغ کرده است؟ اگر نیست آیا باید ساخته شود؟ آیا اعضای یک خانواده میتوانند براساس سلیقههای مختلف، مدلهای مختلف اصلاح را داشته باشند و در کنار هم قرار بگیرند و به چشم نیایند؟ یا بیایند؟
پیشتر از اینها مصطفی گواهی، رئیس اتحادیه صنف آرایشگران مردانه تهران بهگونهای حرف زده که تمام توجهات معطوف به این صنف شده بود. انگار در نبود و غیاب رسانههای مسئول، شگرد تأثیر بر مخاطب در اظهارات جنجالی است. اما جدای از جنجالها حرفهای جدیدی از سمت او و صنفش شنیده میشود. اولین ژورنال ایرانی، جشنواره مد مو، راهاندازی رشته دانشگاهی و بهروز شدن آرایشگاهها...
صفحه خانواده روزنامه شهروند همه اینها را بهانهای گرفت برای توجه به رویکرد مد در خانواده. مدل موی مردان، موضوعی است که گاه در قبال مدلهای زنانه بهچشم نمیآید. اما واقعیت این است که نیمی از جامعه ما را مردان تشکیل میدهند و آراستگی و زیبایی آنان چه در چشم خانوادهها و چه سایر اعضای اجتماع تأثیر مطلوب و خوب خواهد گذارد. از همین روی با برگزاری میزگردی درخصوص الگوی مدلموی مردانه، به کندوکاو در این خصوص پرداخت. مصطفی گواهی رئیس اتحادیه صنف آرایشگران مردانه تهران، حجتالاسلام رمضانی نژاد کارشناس مذهبی، بهمن شریفی فقیه کارشناس رسانه، نیما نکیسا فعال ورزشی و هنری، امیر پورکیان تهیهکننده سینما، مهدی جمشیدی کارشناس اجتماعی، رضا اصلاحی مدیر روابطعمومی روزنامه شهروند و دستآخر خبرنگار روزنامه در این میزگرد حضور داشتند. در ساعت پایانی مدیر مسئول روزنامه هم به این جمع پیوست.
اینکه بتوان از وجوه مختلفی این موضوع را دید، سبب شده بود تا با تنوع قابلتوجهی از افراد و سلیقهها در این میزگرد مواجه باشیم. بهویژه اینکه صنف آرایشگر عنوان هنر دهم را برای حرفه و شغل خود انتخاب کردهاند و همین نوع توجه است که نگاه کارشناسیتری را میطلبد. هر چند در آخر میزگرد، مسئول عدمالگوسازی و تبلیغ الگو معرفی شد و بسیاری از اعضای این جمع در خصوصش متفقالقول بودند؛ متهم، مسئولان دولتي و فرهنگي و بالاخص رسانهها هستند. رسانههای دیداری و نوشتاری داخلی. اما «شهروند» حرفش چیز دیگری بود. لااقل علت این میزگرد نافی قسمتي از آن اتهام میتوانست باشد. شرح مختصر میزگرد را که مقدمهای بر کندوکاوی جدی در آینده خواهد بود با هم میخوانیم:
رضا اصلاحی: سالها از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد. طی این دوران با سه نسل و با خواستههای مختلف روبهرو بودهایم. امروز که در خیابانهای شهرمان قدم میزنیم، جوانان مختلف را با لباس و مدل موهای مختلف میبینیم. این نسل بسیار تنوعطلب بوده و همواره در پی این است تا خودی نشان بدهد. با یک نگاه در مراکز خرید یا مترو و... شاهدیم که جوانان خودشان را با طرحها و مدلهای مختلف مو و لباس آراسته میکنند. البته آراستگی امری است که از نهاد هر انسان پاکی تراوش میکند اما در کنار همین آراستگی، جوانانی هم هستند که به واسطه عدمآشنایی به فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی و با تأسی به فرهنگ مبتذل غربی به دنبال مدلهای جدید و عجیب و غریب هستند. مدلهای خاص از طریق فرهنگ بیگانه به ما تحمیل شده است کمکم دیدن این تیپها! و مدلها در جامعه عادی شده است. به اعتقاد روانشناسان، خلأ جایگزینی مناسب با دوره نسلی و احساس ناامنی ناشی از آن باعث میشود که نوجوان و جوان در مسیر خود به راهحلهایی متوسل شود که این راهحلها از طریق همانندسازی با شخصیتهایی است که الگوی آنها قرار میگیرند. به غیر از بحث تهاجم فرهنگی بیگانه، این گرایشات میتواند ناشی از عدم وجود الگوهای ملی و مذهبی و متناسب با فرهنگ اصیل مردم کشورمان باشد. سوال این است که چرا این الگوها نیست؟
خبرنگار: شاید بشود این سوال را بهگونه مشخصتری بیان ساخت تا یکی از اعضای جلسه جواب را بدهد. آیا قوانین شرعی با مد و مدلمو مشکل دارند؟ سبک زندگی خانواده ایرانی این موضوع را میپذیرد؟
حجتالاسلام رمضانینژاد: ظاهر هر شخص معرف سبکزندگی و تفکر اوست. وقتی بحث از سبکزندگی میشود، درواقع آنچه مورد توجه قرار میگیرد، سبک زیستن با پشتوانه اعتقادات خانوادگی، اجتماعی و مذهبی است. به همان میزان دوری از فرهنگ عمومی هر جامعهای به منزله دور شدن از تمامی باورها و خاستگاههای زندگی مردم آن جامعه است.
دیدگاه اجتماعی ایرانی در مورد موی سر و صورت یک نگاه کاملا مشابه با نگرش اسلام است. در اسلام آرایش و پوشش بیانگر جنسیت است و تشبیه مرد به زن یا برعکس در این خصوص مورد نکوهش است که نگاه ما ایرانیان نیز چنین است.
شاید نکاتی را بشود در این خصوص بهعنوان موضوعات مرتبط مورد اشاره قرار داد: نباید فراموش کنیم که باتوجهبه فرهنگ غنی خود، مدل موی و صورتمان باعث تشبیهکردنمان به افرادی غیرایرانی شود. همچنین نحوه آرایش نباید بهگونهای باشد که باعث شهرت شخص شده و او را از آحاد جامعه متمایز سازد. باتوجهبه این موارد است که اگر بخواهیم به سیره نبوی و روایات ائمهاطهار در مورد مویسر و صورت بپردازیم، این الگو بهدست میآید که این موضوع در دورانهای مختلف تابع شرایط محیطی و اجتماعی و دایما درحال تغییر بوده و مدل و آرایش خاصی مدنظر نبوده است بلکه معیار همان نکاتی بوده که گفتم و اصل ابتدایی آن هم آراستگی و بهداشت و نظافت فردی مومن بوده است.
خبرنگار: خب پس سوال اساسی این است که چرا حالا که محدودیت خاصی در ارایه الگوی ایرانی وجود ندارد، این الگو در نزد جامعه ما مثل یک حلقه مفقوده است؟ الگوی خود را در کجا میتوانیم ببینیم، ملاقات کنیم و حتی کپیبرداری؟
بهمن شریفی فقیه: اگر به نقش دولت نگاهي نداشته باشيم، معلوم است که هنرمندان و ورزشکاران میتوانند نقش اساسی داشته باشند. اما محل تلاقی مردم با هنرمندان کجاست؟ ورزشکار را در کجا میبینند؟ اینجاست که پای رسانه باز میشود. رسانه در دنیای جدید نقش عمدهای دارد. درست است که رسانههای مجازی دسترسی آزاد به اطلاعات را بهوجود آوردهاند اما نمیشود نقش تلویزیون و مطبوعات را همچنان انکار کرد. اما اینکه چرا در این خصوص هزینه نمیکنند جای تأمل دارد! در تمام دنیا از نقش آموزشی رسانهها کمال استفاده را میبرند. رسانه ابزاری برای توسعه روابط اجتماعی و فرهنگ است. اصلا کار رسانه این است که در خدمت فرهنگسازی باشد. اما در اینجا هرگونه تلاش فرهنگی و فرهنگسازی باید براساس هزینههای فردی صورت بپذیرد. همه باید برای ارتقای جامعه خود و الگوسازی هزینه بپردازیم.
خبرنگار: یعنی باید بپذیریم که هنرمند و ورزشکار ما الگویی دارد و میتواند الگو باشد اما رسانه به او مجال نمیدهد؟ یا اصلا برای معرفی او و ظاهر و رفتار و الگوی او وقتی نمیگذارد؟
نیما نکیسا: خاستگاه زندگی همه ما از خانواده است. خانواده ایرانی همواره سعی کرده آداب و رسوم و سنتهای خودش را حفظ کند. در غیاب الگوسازیهاست که الگوهای بیگانه جای خودشان را در میان افراد و گروهها بازمیکنند. هنرمندان و ورزشکاران بهعنوان گروههایی که مورد توجه جوانان هستند میتوانند الگوهای مناسبی را ارایه دهند. اما کو گوش شنوا؟ کو سیاستگذاری رسانهای؟ مصالح عمومی براساس حب و بغضها ندیده گرفته میشوند و آنهایی که متاثر از تهاجم فرهنگیاند جولان میدهند. الگوهای مدل موی عجیب و غریب و پوششهای ناهنجار که یک شبه تولید نشدهاند. فضا را خالی دیدهاند و آرامآرام بر جو فرهنگی مستولی شدهاند.
من نمیخواهم نقش خانواده را در الگوسازی ندیده بگیرم. آنچنان که پدر و مادرم برای تمام طول عمر تاثیرات بسزایی روی من گذاشتهاند، اما آنچه که درون خانههاست و شریک زندگی آدمها شده تلویزیون است. وقتی تلویزیون خودمان خوراک مناسب نداشته باشد، افراد جذب شبکههای متعدد ماهوارهای با خوراکهای متفاوت میشوند. آنوقت من هنرمند یا ورزشکار در کجا باید دیده شوم تا به انتقال الگو بپردازم. ما به اندازه وسع خودمان در زندگی شخصی و در خانواده، محله و دانشگاه میپردازیم اما آن بستری که جریانساز است، رسانه است!
خبرنگار: خب چرا رسانهها غیرفعال هستند؟ من تا پیش از این فکر میکردم که الگوی مناسب وجود ندارد و اصلا باید برویم دنبال الگو و مدل و مد بگردیم و بسازیم و بعد معرفی کنیم. هرچند به موضوع الگوهای موجود باید آقای گواهی بپردازند که داریم یا خیر؟ اما پیش از آن میخواهم بدانم که مشکل رسانه در کجاست؟
امیر پورکیان: شما در دنیا هیچ جریانسازی را بدون حضور رسانههای آزاد و مستقل نمیتوانید پیگیر باشید. مشکل ما حضور رسانههای مصلحتاندیش و سانسورپذیر است. دردهای جامعه انعکاس پیدا نمیکند و الگوهای تاثیرگذار فرهنگی در گیرودار مناسبات داخلی و زدوبندهای موجود فدا میشوند.
شما قرار میگذارید که فلان هنرمندی که شاخصهاي ارزشي دارد و میتواند تاثیرگذار باشد در برنامه یا فیلم نقش ایفا کند اما در دقیقه90 مناسبات پشتپرده همه چیز را عوض میکند و کسی میآید که بنا نبوده. مطبوعات هم دنبال جنجال و جلب مخاطب هستند. آنها کمتر خوراک مناسب در اختیار خواننده خود قرار میدهند. ما احتیاج به رسانه آزاد به این معنی داریم که رسانه به حوزه وظایف خود و تعهدش در قبال جامعه وقوف داشته باشد. نه اینکه منافع جامعه را قربانی مناسبات خود کند.
خبرنگار: خب فکر کنید الان رسانه در خدمتتان است. اصلا تمام صفحات روزنامه شهروند در خدمت ارایه الگو. راه دور هم نرویم. همین الگوی اصلاح سر و صورت مردانه. ما چه خوراکی باید به مخاطبمان بدهیم که در راستای فرهنگسازی قدم برداشته باشیم؟ این خوراک اصلا وجود دارد؟
مهدی جمشیدی: فعالیتهای مناسبی داخل صنف صورت گرفته اما بازتابهای بیرونی مهمتر است. بهرغم اینکه توسط برخی از مراکز و مسئولان حمایتهای لازم و جدی شکل نگرفته اما در صنف آرایشگران مردانه اولین ژورنال تخصصی مدل موی مردانه ارایه شده است. ما جشنواره مدل مو مطابق با مدهای استانی را در کل کشور خواهیم داشت. در جشنوارههای بینالمللی شرکت میکنیم. فصلنامه هنر دهم را برای ارایه الگوها و فرهنگسازی در صنف خود منتشر کردهایم و...
اما اگر یک رسانه بخواهد کمک کند، این نمیشود که موضوعاتی از این دست را در گوشه یک صفحه داخلی چاپ کند. مگر موضوعی از این دست چه تفاوتی با اخبار هر روزه یک روزنامه دارد که در صفحه اول تیتر میشوند و به چشم میآیند؟ الگوسازی مو چه کمتر از خبر اقتصادی یا ورزشی دارد که در یک روز واحد در تمام رسانهها در صفحه اول چاپ میشوند؟ اگر شما بهعنوان رسانه بخواهید کمک کنید، فقط پرداختن مهم نیست، بلکه درست پرداختن و مناسب پرداختن و آرایش و پیرایش مناسب داشتن هم مهم است.
خبرنگار: آقای گواهی! من چه تیتری بزنم؟ بگویم شما چه در چنته دارید؟ رسانه در خدمت شماست تا بگویید الگوی مناسب برای خانواده ایرانی و برای جوان ایرانی چیست؟
مصطفی گواهی: آرایشگری یک هنر توأم با عشق است. شما به خلق یک اثر هنری مبادرت میکنید که آمیختهای از ترکیب خلاقیت، روانشناسی، جامعهشناسی و هنر است. آرایشگر براساس فرم صورت و اجزای آن و همچنین وضع روحی و فعالیت اجتماعی شما، به شما مدل و آرایش مناسب را تجویز میکند. ما برای هر فصل، برای هر مناسبت و برای برجستهشدن در هر نگاه انسانی، میتوانیم الگو و مدلی ارایه دهیم. به همین سبب است که هنر دهم نام گرفتهایم. شما فکرش را بکنید که نوع آراستگی سر و صورت شما باعث میشود که بقیه رفتار و مناسبات اخلاقی و اجتماعی شما تحتتأثیر قرار بگیرد و رفتار نسنجیده و ناهنجاری از شما سر نزند. این یک مزیت است که یک آرایشگر حرفهای میتواند بر مزیتهای انسانی شما بیفزاید.
شاید متاسفانه در سالهای گذشته در بخش مد مو و لباس نتوانستیم کاری انجام دهیم و به همین دلیل کشورهای دیگر مد و لباس خود را به ما ارایه دادهاند و این امر موجب شد تا مدلهای نامتعارف و مدلهایی که با فرهنگ ایرانی سنخیتی ندارند در کشور رواج پیدا کنند. اما، ما خود صاحب سبک هستیم و در این راستا برای حمایت از هنر ایرانی در اسفند 93، جشنواره مدلموی ایرانی برگزار شد و ما اولین ژورنال مدلمو را ارایه کردیم و 36مدلمو در این ژورنال ارایه شده است ولی خبرش را به عوض رسانه ملی باید شبکههای غیرملی بدهند. متاسفانه رسانههای داخلی کملطفی میکنند. ما هدفی بزرگ را در پیشروی خود قرار دادهایم اما در نبود همراهی دیگران مجبوریم که فقط خودمان هزینههای آن را بپردازیم و میپردازیم چون به کارمان ایمان داریم.
ما برنامههای متعددی برای ترویج الگوهای وطنی داریم. در زمستان 94 نیز دومین جشنواره مدلموی مردانه و پسرانه در تهران با همکاری 30 استان کشور، وزارت بهداشت، اماکن و اتاق اصناف تهران برگزار میشود و دومین ژورنال به صورت کشوری ارایه میشود و امیدواریم در سال 95 نیز این ژورنال را در سطح جهانی ارایه کنیم.
کارهای زیادی در این راستا میخواهیم انجام دهیم ولی نیاز به حمایت سایر بخشها و ارگانها داریم. شاید در ابتدا با همین موضوعات جشنواره و ژورنال، بسیاری کنار نمیآمدند اما وقتی توجیهات ما را میشنیدند، میفهمیدند که این کار در راستای منافع ملی و فرهنگسازی است.
خبرنگار: خب پس اگر مدلهای مناسبی وجود دارد، باید الگوها و افراد شاخصی در سطح جامعه پیدا شوند که به تبلیغ آن بپردازند و رسانهها نیز یاری کنند.
نیما نکیسا: من به نوبه خودم به همراه دوستان هنرمند و ورزشکار آماده این همکاری هستیم. الان سه قطب رسانه، هنرمند و الگوساز در کنار هم قرار داریم و میتوانیم برنامهریزی داشته باشیم.
خبرنگار: باید دید رسانه چه خواهد کرد؟
مدير مسئول «شهروند»: «شهروند» رسانه تبلیغ و اشاعه خدمات داوطلبانه است. به شعارش اعتقاد دارد. همچنین معتقد است که نباید خیلی در بند مد و مدسازی بود. مهم ارزشآفرینی و حفظ ارزشهای اخلاقی است که جامعه و دولت به آن پایبند هستند و موجب بقا و دوام جامعه میشود. راه درست را با پژوهش و کارکارشناسی باید انجام دهیم و پیش برویم. طبیعی است که این نوع فعالیت ترویجی از حمایت رسانه برخوردار خواهد بود.
خبرنگار: آقای اصلاحی برای جمعبندی مطالب، حرفآخر از منظر گرداننده جلسه چیست؟
رضا اصلاحی: اگرچه مدگرایی و غربگرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعریف متمایز از یکدیگرند، اما سیر تحولات تاریخی - اجتماعی در ایران به گونهای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان میآید، مفهوم غربگرایی نیز به ذهن، متبادر میشود. متاسفانه طی سالهای اخیر نیز بهدلیل نداشتن برنامهای مدون در رأس شعارهای ملی و دینی، نوع تفکر، طرز زندگی و آداب لباس پوشیدن، دستخوش تغییر شد. مشکلات اقتصادی و تمایل به برون رفت از این مشکلات در بین نسلسومیها و میل به اروپایی شدن و خروج از فقر مالی در جامعه ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی اجتماعی و فرهنگی، جامعه خود به نماها، نمادها و ظواهر خارجی بیشتر توجه کند تا به فرهنگ اصیل اسلامی خود.
خیلیها با تیپهای مختلف بر این باور شدند که باید خود و فرهنگشان را خارجی کنند، تا بدین ترتیب از ضعف و عقبماندگی رهایی یافته و در ردیف کشورهای پیشرفته قرار گیرند. در این مقوله اگر از پوشش و لباس بگذریم، در ارتباط با مو و آرایش موی مردانه که امروزه بهطور وسیعی انواع آن را شاهدیم، میبینیم که مدلهای مو بسیار متنوع و اکثرا نشانهای از فرهنگ جوامع مختلف هستند. گویا موی سر نسل سومیها دارد جامعه ما را به سمت خصوصیت فرهنگی دگردیسی شدهای میبرد که با فرهنگ جامعه ما تلاقی دارد.
زمانیکه الگوهای بومی و اسلامی برای ما ناشناخته باشد، طبیعی است که با پیشرفت جامعه، این الگوهای اصیل نیز رشد نکرده و به فراموشی سپرده میشود. بهرغم اینکه تاکنون الگوهایی به آرایشگاههای مردانه تهران دیکته شده، اما هیچکدام مورد استقبال واقع نشده است؟! بهنظر من در مسیر دوران جوانی که توأم با تنوعطلبی، هیجانخواهی و فصل تازهای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است نباید بیاییم گارد بگیریم و مدعی شویم که مدلهای موی خارجی را باید بهطور کل از صحنه حذف کرد و به کشوری منزوی در صحنه مدلمو تبدیل شد بلکه باید جذابیت مدلهای داخلی را بالا برد تا جوانان در کنار مدلهای خارجی، مدلهای داخلی را انتخاب کرده و کمکم فرهنگ غالب، فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی شود.