اشتباهاتي كه در جريان سخنراني رياستجمهوري در حرم امام(ره) رخ داد را نبايد فقط از منظر سياست جناحي تحليل كرد. باید توجه داشت كه عدهاي با نعل وارونه زدن ميكوشند كه ذهن مردم را از تخلفات گسترده و فسادهاي بزرگ دوران مديريت خود گمراه كنند و با موضعگيريهاي تند، خود را مقاوم در برابر استکبار و دوستدار انقلاب نشان دهند، در حالي كه حتي يك سيلي هم براي انقلاب نخوردهاند ضمن آنكه صدها ميليارد دلار درآمدهاي نفتي را در 8سال حيفوميل كردند؛ و خاوريها و زنجانيها و اميرمنصور آرياييها، فقط بخش كوچكي از عملكرد آنان است. آناني كه 8سال ليست خيالي مفسدين اقتصادي را در جيب خود پنهان كردند، تا مردم متوجه اسامي مفسدين واقعي نشوند، ولي در نهايت گوشهاي از سياهه اين ليست به بيرون درز كرد و رئيس ستاد مبارزه با فساد آن دولت اكنون در زندان است و رئيس مبارزه با قاچاق كالا و ارز آن نيز بهعنوان متهم، هر روز پلههاي دادگستري را ميشمارد و گز میکند. بنابراين موضعگيريهاي به ظاهر ضدآمريكايي اين گروه، نوعي نعل وارونه زدن براي جامعه است تا كسي متوجه مسير طيشده آنان نشود و نبايد فريب اين مسأله را خورد. با اين حال، مسأله واقعي بسيار خطرناكتر از آن است كه در ابتدا به ذهن ميرسد. مشكل اين است كه برخي از نيروهاي مخالف دولت نيز در برابر اين اقدامات گروه خودسر سكوت ميكنند با اين خيال واهی كه آنان را در آينده نيز در مشت خود خواهند داشت و تا وقتي كه عليه دولت شعار ميدهند به نفع آنها هستند ولي پس از آن ميتوانند اين نيروها را كنترل كنند و در نهايت بهعنوان يك ابزار سياسي آنان را بازيچه دست خود قرار دهند. مسأله اصلي خطرناك بودن اين ذهنيت نادرست است. تجربه يك دهه گذشته به خوبي اين ادعا را ثابت ميكند. همان كساني كه با حمايت قاطع برخيها سر كار آمدند و آمدن آنان را بشارت غيبي و وعده امام زمانی معرفي كردند، چندي نگذشت كه چنان رفتاري از خود نشان دادند كه بسياري از حاميان اوليه خود را شرمنده كردند و نميدانستند كه چگونه از گذشته سياسي خود در حمايت از اين جريان برائت جويند؟ نيرويي كه امروز در گروههاي خودسر شكل ميگيرد و عليه مهمترين موضوع امنيت ملي كشور كه مذاكرات با 1+5 است شعار ميدهد، مصداق روشن ضربالمثلي است كه ميگويد «اگر ديگ براي من نميجوشد، بگذار كه كله سگ در آن بجوشد.»
به نظر نميرسد كه بازگذاشتن دست اين افراد، در شعار دادن، در راهپيمايي كردن، در معرفي خود بهعنوان دلواپس، در... راه به جايي ببرد. اينكه در برابر آنان مماشات شود و با زبان نرم گفته شود كه توهين به تيم هستهاي یا انتشار مذاکرات جلسه محرمانه مجلس به روند مذاكرات كمكي نميكند، كفايت نميكند. توهين به مسئول دولتي، بهويژه اگر درحال انجام وظيفه مهمي باشد، و یا انتشار متن مذاکرات چنان جلسهای مطابق قانون جرم است و جرم عمومي هم هست و دستگاه قضايي بايد برخورد كند و نیازی به شاکی هم ندارد. وقتي كسي به يك مأمور عادي توهين كند، مجازات ميشود، چه رسد به تيم مذاكرهكننده هستهاي. وقتی یک اطلاع
کم اهمیت منتشر شود به سرعت پای قانون منع انتشار اسناد محرمانه را پیش میکشند. آن هم در جامعهاي كه نميتوان كوچكترين پرسشي را از برخي مسئولان طرح كرد، يگ گروه مذاكرهكننده در سطح ملي به راحتي مورد توهين قرار ميگيرند.
به نظر ميرسد كه برخي از آقايان نهتنها در حمايت از این نيروها از حيث كنترلپذيري آنان دچار اشتباه محاسباتي شدهاند، بلكه از حيث نتيجهبخشي نيز دچار مشكل جدي هستند. زيرا مذاكرات ايران و 1+5 از دو حال خارج نيست، يا به نتيجه ميرسد يا شكست ميخورد. اگر به نتيجه برسد، جامعه خواهد گفت؛ برخلاف همه مخالفتهاي اين گروه تندرو دولت موفق شد مذاكرات را به نتيجه برساند و اين شكست تلخي براي آنان و حاميانشان خواهد بود و اگر هم خداي نكرده شكست بخورد، كسي دولت را مسئول نخواهد دانست، بلكه تندروهاي داخلي را مسئول شكست و تبعات ناشي از آن خواهند دانست و اين يعني محكوم به شكست بودن مخالفت با 1+5 در هر شرايط. اگرچه تندروها در هر حال چيزي ندارند كه از دست بدهند چون ديگ را براي خود جوشان نميبينند، ولي حاميان آنان چرا در اين ورطه قرار گرفتهاند؟ اين پرسشی است كه بايد آيندگان به آن پاسخ بدهند.