عدم انطباق پژوهشهای داخلی با نیازهای مردم
محمود مشفق عضو پژوهشکده مطالعات جمعیتی کشور
پژوهش در ابتدا باید در پاسخ به یک نیاز صورت بگیرد. این امر میتواند در هر حوزهای انجام شود اما وقتیکه مبتنیبر نیاز نباشد و بخواهیم صرفا مدرکی بگیریم و درنهایت مانند خیلیهای دیگر باشیم و مدرکمان را زیر بغلمان بزنیم، بحث دیگری است. این اخذ مدرک در پایانش همراه با پژوهش است اما بسیاری از این پژوهشها نوعی کپیکاری هستند و مبتنیبر نیاز و اولویتهای بومی کشور نیستند.
این اتفاق ممکن است در برخی از کشورهای دیگر دنیا هم رخ دهد اما نیازهای پژوهشی در آنجا مبتنیبر نیازهای جامعه است و رشد علم مبتنیبر نیاز نظاماجتماعی - اقتصادی بوده و بدنه اصلی جامعه با پژوهش گره خورده است، در نتیجه آموزشهای قدیمی دوباره تکرار نمیشوند. در ایران اما پژوهشها دکوری و غیرکاربردی شدهاند چراکه منطبق با نیاز اجتماعی، فرهنگی و خدماتی کشور نیستند و شکافی میان نظام بازار کار با آموزش و پژوهش ازسویی و ازسوی دیگر میان پژوهشهای حوزههای گوناگون با یکدیگر وجود دارد.
در کشور ما این نکته مغفول است که پیشرفت علم به صورت انباشت تدریجی است اما پژوهشها به صورت گسسته و مقطعی انجام میشوند و معلوم نیست برای مثال در حوزه علومانسانی یا سایر علوم، چقدر میتوان میان اینها با یکدیگر ارتباط برقرار کرد، چرا که یکسری کارهای پراکنده و بدون توجه به بازار، روند پیشرفت جهان و ... انجام گرفته است و این پرسش مطرح نشده که تا این روز ما به چه سوالاتی پاسخ گفتهایم و بعد از این میخواهیم به چه پاسخ دهیم؟ سوالاتمان جدید نیست و هزاران بار تکرار شدهاند و دلیلش هم این است که نتوانستهایم مسائل جامعه را به درستی تشخیص دهیم. این امر در حوزه تخصصی من نیز به وضوح قابل مشاهده است. جمعیتشناسی و توسعه آن، ازجمله علوم نوپا در کشور است. اما در حوزه پژوهشی آنچنانکه باید و شاید توسط سیاستگذاران شناخته نشده است.
پژوهشهای این حوزه میتواند به برنامهریزی منطقهای و ملی کمک کند اما با توجه به اینکه مدت اندکی است وارد کشور شده، بومی سازی نشده و اهمیت آن شناخته نشده است. آنچه در این راستا دارای اهمیت است، این است که پژوهشها باید از حالت سنتی خارج شوند، به روز شده و الگوهای سنتی جای خود را به چارهجویی برای حل مسائل عمده دهد. پژوهش باید به تمام بخشهای مادی و معنوی زندگی کمک و تحول بنیادین در آن ایجاد کند. برای رسیدن به درک درست از این وضعیت، باید بدانیم به کدام رشتهها نیاز است؟ آیا در منطقه و محل خاص جواب میدهد؟ پژوهشهای انجام گرفته چقدر کاربردی و تا چه میزان برای توسعه علم بوده؟
باید بتوانیم جهانی بیندیشیم و بومی عمل کنیم. از دنیا عقب نمانیم و این پژوهشها هم به روند حرکت کشور کمک کند. در این صورت است که به خودآگاهی علمی و آکادمیک دست مییابیم و هزینههای انجام گرفته در این راستا هم معنادار میشود.
پژوهش و بهرهوری از زندگی
محمدعلی الستی جامعهشناس و پژوهشگر
اولین مسأله در باب پژوهش این است که ما در کشورمان به خاطر ضعف فرهنگ تحقیق نتوانستهایم تحقیق و پژوهش را نهادینه کنیم و این ضعف خود را به شکلهای مختلف نشان میدهد. بهعنوان مثال در بسیاری از رشتههای دانشگاهی میبینیم تحقیقها فرمایشی، کلیشهای و با دقت پایین انجام میشود و به آن به منزله رفع تکلیفی برای گرفتن درجه کارشناسیارشد یا دکترا نگاه میشود. همچنین اساسا بودجههای تحقیق غالبا براساس روابط، توزیع شده و تخصیص داده میشود و آنها هم چندان ضمانتی برای داشتن اعتبار بالا ندارند؛ صرفا انجام میشوند تا رفع تکلیف و بودجه تحقیقاتی جذب شود. پس مشکل اصلی تحقیق، عدم نهادینگی پژوهش در کشور و ضعف فرهنگ تحقیق مربوط است.
اگر خواستار این هستیم که در نسل جوان روحیه تحقیق و پژوهش وجود داشته باشد اول از همه باید به برنامهریزی درسی آموزش و پرورش نظر کنیم و تلاش شود تا تحقیق بهعنوان بخش جدایی ناپذیر هر درسی وجود داشته باشد و کودکان، نوجوانان و حتی جوانان عادت کنند که برای درسهایشان تحقیقی هر چند جزیی داشته باشند. این مسأله باید در برنامههای آموزش و پرورش لحاظ شود. مهارتهای تحقیق و پژوهش و روش تحقیق هم در کشور دچار ضعف است و بخشی از اختلالات از این مسأله نشأت میگیرند. به تحقیقات ژرفانگر «کاوش» و تحقیقات پهنانگر «پژوهش»گفته میشود و بازخوردها به نتایج تحقیقات نیز در کشور میتواند تعیینکننده باشد. هرکدام از انواع این تحقیقات میتواند نشاندهنده بسیاری از مشکلات جامعه باشد و بنابراین مسئولان به خاطر فرار از پاسخگویی اجازه شکلگیری تحقیقات را نمیدهند. آنها بهطور غیرمستقیم با کمکردن بودجهها و سختتر کردن شرایط تحقیق و ناهموار کردن مسیر تحقیق جلوی پژوهشها را میگیرند و به ظاهر به پایداری خودشان در پست کمک میکنند.
علاوهبر پژوهشهای دولتی، پژوهشهای مستقل نیز از مشکلات مخصوص خود رنج میبرند. اساسا پژوهشگر مستقل باید بودجه داشته باشد و این بودجه از طریق یک کارفرما در اختیار پژوهشگر قرار میگیرد. جالب است که وقتی کارفرماها دولتی نیستند اتفاقا میتوانند فشار بیشتری بیاورند تا نتایج تحقیق به نفع آنها باشد. به همین دلیل به تحقیقات خدشه بیشتری وارد میشود. بنابراین در هر دو نوع تحقیقات به یک میزان آسیبهای قابلتوجهی وجود دارد.
تحقیق و پژوهش یک فرهنگ است، وقتی میخواهیم غذایی را بیرون از خانه بخوریم چه میزان برای سنجش کیفیت رستورانها مطالعه میکنیم یا وقتی میخواهیم به مسافرت برویم چقدر دقت و تحقیق میکنیم که کجا برویم؟ از این مسائل کوچک تا تصمیمات بزرگ زندگی مثل انتخاب شغل و ازدواج همگی نیازمند تحقیقات گستردهای هستند و کمک میکنند فرد کارش را با بهرهوری بالاتری انجام دهد. بر همه واضح است که باید فرهنگ تحقیق و مهارتهای انجام تحقیق در حوزههای مختلف، پرورش داده شود.
وقتی ما عادت نکردهایم برای تصمیمگیری زندگیمان در اموری که به تحقیقهای جدی نیاز است، دست به تحقیق بزنیم ما آدمهای مناسب تحقیق نیستیم، چون این بخش قضیه برایمان جدی نیست. با این شرایط نمیشود امید داشت که در جهان سوم تحقیقات بتوانند جایگاه موثر و خوبی داشته باشند. این را بگذارید در کنار اینکه در کشور جهان سومی چون کشور ما تولید علم نزدیک به صفر است و بهطورکلی انگار علاقه داریم از نتایج کشورهای دیگر استفاده کنیم که این کار هم غارت کردن حاصل زحمات دیگران است.
شرطهای خاک نخوردن پژوهشها در کنج کتابخانهها
امیر عبدالرضا سپنجی پژوهشگر و استاد دانشگاه
برای پاسخ به این پرسش که چگونه پژوهشها میتوانند به متن جامعه بیایند، باید در ابتدا این پرسش را مطرح کرد که اصولا پژوهشها بر چه اساسی در جامعه انجام میشود؟ واقعیت این است که پژوهش باید در گام اول مبتنیبر نیازها و مسائل یک جامعه شکل بگیرد تا بعد براساس این مقدمه وارد جامعه شود و بتواند نیازهای افراد جامعه را برطرف کند. پژوهشی که کاملا به صورت مجرد و انتزاعی و کاملا منفک از جامعه انجام میشود پژوهش خوبی نیست و قطعا نمیتواند نتایج خوبی داشته باشد چون از دل جامعه به وجود نیامده و بعدها به بطن جامعه منتقل نمیشود. پس دانستن این نکته که پژوهشها مسأله محور باشد از اساسیترین موضوعات است که باید به آن توجه شود. نکته اساسی دیگر این است که ما باید مشکلاتمان را با پژوهش حل کنیم. اگر قرار باشد ما در ذهنمان دغدغههای انتزاعی داشته باشیم و تنها برای حل این مسائل به پژوهش دست بزنیم، نهایتا نتیجهای که از پژوهشها حاصل میشود کتابهایی است که در کنج قفسههای کتابخانه خاک میخورد و نمیتواند نتیجه مطلوب مورد نظر ما را داشته باشد. کاربردی بودن، پیوند مستقیمی با این مسأله دارد که موضوع پژوهشها از دل مشکلات برآمده و دغدغه جامعه باشد.
از طرف دیگر شرطهایی نیاز است تا بتوان نتیجه پژوهشها را در جامعه اجرایی کرد. مثلا یکی از مهمترین شرطها این است که ارتباط گستردهای بین بخشهای مختلف صنعتی، دولتی و خدماتی با بخشهای علمی برقرار شود چرا که دغدغه این بخشها بدونشک دغدغه بخشهایی از جامعه است. مشکل یک بخش صنعتی وقتی به دانشگاه ارجاع داده میشود میتواند موضوع مهم یک پژوهش باشد که نتیجه آن به همان بخش و درنهایت به جامعه تزریق شود. پس ارتباط این بخشها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
شرط دومی که میتواند کمک زیادی به اجرایی شدن پژوهشها در جامعه داشته باشد این است که دولت و حکومت ارتباط خوبی با پژوهشگاهها داشته باشند و دانشگاهها را به چشم یک مکان بحرانساز نبینند بلکه آن را حلال مشکلات جامعه بدانند. دولت خود باید پیشقدم باشد و مشکلاتش را به دانشگاهها ارجاع دهد و از آنها راهحل بخواهد. نه اینکه دست روی دست بگذارد و ببیند، بودجههایی که برای پژوهش در نظر گرفته میشود درنهایت به پایاننامههای کتابخانهای تبدیل میشود. بهعنوان مثال دولت صراحتا اعلام کند که در مورد مسأله هدفمندی یارانهها نیاز به پژوهشهای جدی دارد. کارهایی که درنهایت بتواند به جامعه ورود و مشکلات را حل کند. بدون شک کاری که در این زمینه انجام شود میتواند به جامعه ورود کند و بخشی از مشکلات را حل کند. بخش خصوصی هم میتواند همین کار را انجام دهد و با طرح دغدغههای خود مسألههای پژوهش محور ایجاد کند و از آنها راه حل بخواهد.
شرط سوم هم این است که سیاستزدگی باید از علم جدا شود. به این معنا که پژوهشگرانمان را مسأله ساز ندانیم و مطمئن باشیم هر آنچه که آنها خواهند گفت قرار نیست به ضرر کشور تمام شود. باید به این مسأله توجه شود که دانشگاه مزاحم نیست و ما میتوانیم بسیاری از مشکلاتمان را با پژوهش حل کنیم. اگر این تفکر را داشته باشیم که پژوهش در کشور مشکلساز است پس چگونه میتوانیم از آن توقع داشته باشیم که مشکلات ما را حل کند؟ اصلاح چنین نگاهی میتواند کمک بزرگی به بهتر شدن روند پژوهشها داشته باشد.
مسأله آخری هم که میتواند نتایج پژوهشها را به بطن جامعه نزدیک کند این است که بهشدت از مدگرایی و امواج روزمره در پژوهشها پرهیز کنیم. متاسفانه یک زمانی در پژوهش روش کار کمی مد میشود و همه پژوهشگرها به سمت آن میروند. یا یک روز کار کیفی باب میشود و همه انگیزه پیدا میکنند که وارد این نوع سبک پژوهشی شوند اما این کار اشتباه است و باید این نکته را بدانیم که موضوع پژوهش است که روش را مشخص میکند و همین روششناسی درست، موضوعی است که میتواند پژوهشها را به دل جامعه بیاورد.