فائزه توكلي كارشناس ارشد پژوهشهای تاريخی علومانساني و مطالعات فرهنگي
همدلی و همزبانی میان دولت و ملت كاتاليزوري لازم دارد تا بتواند پيوند حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بهگونهای با خود همراه کند تا دولت با اتکا به آن بتواند به وعدههایی که به ملت داده جامه عمل بپوشاند. مهمترین عنصر سازنده که به مثابه کاتالیزور در این پیوند میتواند نقشآفرینی کند «اعتماد» است. در اهمیت موضوع «اعتماد» همین بس که در سال ٢٠١٢ در ژاپن همایشی با موضوع «اعتماد» برگزار شد و این به معنی آن است که یکی از پیشرفتهترین کشورهای صنعتی هنوز برای ادامه توسعه خود نیاز به اعتماد دارد. اهمیت «گفتمان اعتماد» در شرایط کنونی کشور ما در ايجاد وفاق مردم با دولت و همدلي براي توسعه و شكوفايي كشور عاملی اساسی است.
واژه «اعتماد» (trust) در فرهنگ «اکسفورد» بهعنوان اتکا یا اطمینان به نوعی کیفیت یا اطمینان به حقیقت یک گفته توصیف میشود. اعتماد اجتماعی را میتوان داشتن حسنظن به دیگران در روابط اجتماعی که دارای دو طرف اعتمادکننده (Trustee) و اعتمادشونده (Truster)، فرد یا گروه است، دانست که تسهیلکننده روابط اجتماعی بوده و امکان سود یا زیان را در خود نهفته دارد. اعتماد نوعی ایمان و اعتقاد افراد به جامعه است. مفهوم «اعتماد» توسط برخی از اندیشمندان علوماجتماعی عبارت است از: باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد یا گروه، انتظاری مطمئن و اتکا به یک ادعا یا اظهارنظر، بدون آزمونکردن آن. به عبارت دیگر اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران در عین عدمقطعیت. اما در اين راستا لازم به ذكر است اعتماد مفهومی دوبعدی است که شامل اطمینان نسبت به مقاصد و انگیزههای طرف مقابل و یکرنگی و صمیمیت در اعمال و گفتار طرف مقابل میشود.
بسیاری از فیلسوفان اجتماعی نظیر «هابز» و «توکویل» معتقدند که اعتماد، تنشها را کاهش داده و انسجام را افزایش میدهد. به اعتقاد «بک»: «اعتماد فضایی است که زندگی انسانی در آن جریان مییابد... وقتی اعتماد صدمه میبیند، جامعه بهعنوان یک کل آسیب میپذیرد و وقتی از میان میرود، اجتماع تزلزل پیدا میکند و فرومیریزد» (کافی، ١٣٨٠: ٩).
جامعهشناسان مسأله اعتماد را در رابطه با نظماجتماعی و از منظر کلان مورد بررسی قرار دادهاند و تصریح میکنند اعتماد مهمترین مسأله برای همبستگی اجتماعی است، یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد، پایداری نظماجتماعی غیرممکن است.
اعتماد به منزله سرمایهاجتماعی کشور
اعتماد اجتماعی مهمترین مولفه سرمایه اجتماعی است و همکاری و تعاون داوطلبانه، دلالت بر صورتهایی از سازماناجتماعی چون اعتماد، قواعد و شبکههایی دارد که ميتوانند کارآیی جامعه را از طریق کنشهای متناسب تسهیل کنند.
در بررسی ادبیات اعتماد سه رهیافت فکری وجود دارد:
از منظر روانشناسی اجتماعی، اعتماد بهعنوان ویژگی فردی مطرح میشود و بر احساسات، عواطف و ارزشهای فردی مبتنی است. در این خصوص در تعاملات دولت و ملت به کار بردن الفاظ تاثیرگذار به گونهای که تفکر درک متقابل از آن تفهیم شود بسیار اهمیت دارد و در پارهای موارد به کار بردن کلمات خنثی در زمینه جلب مشارکت اقشار مختلف مردم مهم است. همچنین تشکیل کارگروههای مردمی و نیازسنجی، از مسائل و مشکلات مبتلا به آنان در جلب اعتمادشان بسیار میتواند کارگشا باشد. پیشنهاد میشود باتوجهبه گسترش جامعه کنونی، شوراهای محلهای تقویت و توسعه یابد تا در این راستا زمینه مشارکت حداکثری تمامی اقشار جامعه فراهم آید.
از منظر جامعهشناختی اعتماد بهعنوان ویژگی اصلی روابط اجتماعی یا ویژگی نظام اجتماعی مفهومسازی میکند. اعتماد در این دیدگاه بیشتر بهعنوان یک ویژگی جمعی مورد توجه قرار میگیرد. در این شیوه برای جلب حداکثری مردم در شرایط کنونی، توجه به مولفههاي اعتمادسازي مهم است، اعتمادسازی همیشه از زمامداران و در رأس آن دولت و مسئولان شروع میشود. صداقت و اعتمادسازی درونی به شرطی به وجود میآید كه مسئولان سرمشق و الگو دیگران باشند تا به آنجا که اسطوره شوند. پنج روش برای اعتمادسازی در گروهها و همچنین پنج رویه فوری برای بیاعتمادی به مسئولان پیشنهاد میشود. اما ابتدا میپردازیم به اینكه چطور اعتمادسازی كنیم.
۱- صداقت را پایهگذاری و حفظ كنید: صداقت سنگ زیربنای اعتماد در میانه دولت و ملت است. صداقت باید از رده عالی مسئولان شروع شده و تا ردههای پایین سازمانی ادامه یابد. این یعنی اینكه در بین سایر موارد، همیشه باید حقیقت را بگویید و به قولتان پایبند باشید. مهم نیست این كار چقدر دشوار است. بلكه اگر افراد صداقت داشته باشند اعتقاد به وجود میآید.
۲- دیدگاه و ارزشها را تبادل كنید: ارتباط مهم است چون شاهرگ كسب اطلاعات و دسترسی به حقایق است. تبادل دیدگاه در دیدارهایی که مسئولان و مدیران با مردم دارند آنها را قادر میسازد تا صادقانه بگویند به كجا میرویم و با ربطدادن به ارزشها، بتوان روشهای رسیدن به آن را پایهگذاری كرد.
3- همه اقشار مردم را به یك چشم ببینید: وقتی مردم اعم از كاركنان استخدام دولت و اصناف متعدد با مشکلات اقتصادی متعددی دست به گریبانند آنگاه به دولت اعتماد خواهند داشت که همگان مشکلاتشان را طرح و برای آنها برنامهریزی و اطلاعرسانی شود.
4- تشکیل کرسیهای نقدپردازی در تمامی دستگاههای دولتی و مراکز دانشگاهی و سازمانهای مردمنهاد و اصناف و... در جهت واکاوی ضعفها و کاستیها میتواند بهره لازم را در تشخیص و درمان دردهای اجتماعی برای مسئولان تسهیل کند.
5- نقش رسانهها در بالا بردن سطح اعتماد عمومی در روابط اجتماعی از نهاد خانواده گرفته تا سایر نهادهای کلان به شکل مناظره، فیلم و... بسیار مهم است.
در شکل رهیافت ترکیبی، «گفتمان اعتماد اجتماعی» در پرکردن شکاف میان سطوح خرد و کلان جامعه اهمیت دارد. در این نوع برداشت، اعتماد این توانایی را به ما میدهدکه نشان دهیم چگونه اعتماد در سطح فردی میتواند در سطح کلان که انتزاعیتر است رابطه برقرار کند. شفافسازی در کاستیهای اجتماعی و اقتصادی و نقد سیاستهای داخلی میتواند در سطوح خرد و کلان جامعه کارسازی کند.
گفتمان اعتماد میتواند خیر عمومی باشد و در حل مشکلات و معضلات کشور، زمینه و «مشوق مبادله اطلاعات مناسب» باشد و تعیین کند که آحاد مردم میتوانند بر سرنوشتشان تأثیر بگذارند.
نتیجه آنکه «اعتماد» از ابعاد و ارکان نظم اجتماعی است و بدون آن، نظماجتماعی برقرار نخواهد شد. اعتماد اجتماعی یکی از ارکان سرمایهاجتماعی و مهمترین رکن آن است و دستاورد آن، مشارکت اجتماعی و توسعه شبکههای مردمی و سازمانهای مردمنهاد است که میتواند مردمسالاری را توسعه بخشد و از گستردگی بخشهای اضافی دولتی بکاهد و تفویض قدرت به مردم را رونق دهد، لذا جامعهای از حیث اجتماعی غنی است که اعتماد بالایی در آن جامعه، در سطوح مختلفش وجود داشته باشد. هم اعتماد بین اشخاص در سطح خرد و فردی و هم اعتماد بین اشخاص و نهادها و هم اعتماد بین ارکان و واحدهای تشکیلدهنده جامعه باشد. امید که در کشور ما همچنین روالی، روند شتابان و گسترده یابد و مردم و دولت بدانند که حل مشکلات، جز با مشارکت تمامعیار اجتماعی مردم، نخبگان، انجمنها، سازمانهای مردمنهاد و اتحادیهها میسر نیست.