مهدی یساولی دبیر روایت نو
ایرانیان از نظر تاریخی و اجتماعی، وجوه گوناگون هنرمندی، شاعری، سادگی در عین پیچیدگی و شخصیت چندوجهی خویش را هنرمندانه و هوشمندانه در ساخت حمام به کار گرفتهاند. اینگونه است که دیگر حمام را نمیتوان صرفا مکانی برای پاکیزگی و پالایش جسم از ناپاکیها و زدودنشان از بدن دانست. فیزیک و بنای حمام، بیانگر جلوههای هنری شخصیت سازندگاناش به شمار میآید. کاربرد جلوههای گوناگون معماری ایرانی- اسلامی درون ساختمان حمام از ذوق طراحاناش برای خلق یک اثر هنری و برآوردن تمنیاتشان در زندگی فردی و اجتماعی حکایت دارد. از این که بگذریم، ایرانیان به حمام به عنوان تالاری و مکانی برای گردهماییهای خویش و برطرف ساختن بخشی از دغدغههای زندگی روزمره از راه گفتوگو و
درد دل مینگریستهاند. با درک همین مساله است که به درازا کشیدن زمان استحمام در گذشته، دیگر پدیدهای عجیب به شمار نمیآید؛ همان عادت و سنتی که بسیاری از قدیمیها و کهنسالان هنوز هم در حمامهای شخصی و خانگی با خود دارند، بیآن که از آیینها و سنتهای حمامهای عمومیِ گذشته به همراه دوستان و یاران، دیگر خبری باشد؛ در واقع فقط پوسته ظاهری آن را هنوز به یادگار دارند. فضای بسته حمام در گذشته، حتی میتوانست در قامت چایخانهای و قهوهخانهای درآید که میهماناناش دمنوشی میل کنند و قلیانی بشکند! حتی آرایشگاهی باشد تا موی سر بتراشند و محاسن اصلاح کنند. مشتمال درون حمام نیز برای آنان ورزشی به شمار میآمد که جسم و روحاش را جلا میبخشید و سرزنده به خانهشان میفرستاد. با درنگی بر زندگی فردی و اجتماعی انسان ایرانی در گذر زمان در این زمینه، میتوان به اهمیت حمام، همپای خانه و باغ ایرانی در زندگی وی پی برد. او بخشی از شخصیت درونی خود را در قالب حمام تجسم بخشیده بود از همینرو بود که دل کندناش از آن بسیار سخت مینمود؛ حمام بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره و هفتگی یک ایرانی به شمار میآمد؛ با همه مخلفات و تکلفهایش.
زمانه اما راهی دیگر در پیش گرفته بود. با رشد پزشکی و طرح مساله بهداشت عمومی به ویژه از اواخر دوره قاجار و نیز ارتباط با دنیای مدرن با همه فناوریهای تازهاش، موجب شد درباره وجه «بهداشتی» حمام ایرانی تردیدهایی جدید مطرح شود؛ دقیقا همان مسالهای که به گونهای شگفتانگیز در ارتباط با حمام، در رده بعدی اهمیت نسبت به مسائل یادشده در سطرهای پیشین جای میگرفت. ایرانیان اصلا به حمام، صرفا به یک مکان بهداشتی نمینگریستند که اکنون بخواهند به دلیل پیدایش تردیدهایی درباره آن، «حمام دوستداشتنی» خود را رها کنند! حمام برای آنها به همان اندازه اهمیت داشت که خانهشان؛ مگر میشد به او بگویی از خانهات برو بیرون؟! هنگامی که گفته شد «خزینه» حمامها دیگر بهداشتی نیستند و میتوانند ناقل بسیاری از بیماریها و عارضههای جسمی باشند، «حساسیت» انسان ایرانی را برانگیختند تا آنجا که پای شرع و مسائل دینی به میان کشیده شد. واقع ماجرا اما به نظر نگارنده این سطور، آن بود که میخواستند«مجبوب»اش را از او بگیرند؛ و او ایستادگی کرد. همانگونه که وقتی از خانههای سنتی و باغها به بیرون رانده شد، گویی سرگشتهای در بیابان بود که در پی گمشدهاش میگشت. روح ایرانی به این پدیدهها «عادت» کرده بود و دلکندن از آن برایش بسیار سخت بود. کار تا بدانجا پیش رفت که کار به جبر بلدیه در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول کشیده شد.
باتوجه به مسائل پیشگفته، بیشتر میتوان به اهمیت پدیدهای به نام حمام در فرهنگ ایرانی پی برد و مسائل مربوط به آن را تحلیل کرد. حمام را میتوان بازتابنده جلوههایی از شخصیت انسان ایرانی در گذشته
دانست.