احمدرضا دالوند
روزنامهنگار، نویسنده، هنرمند و اندیشمند، با بکارگیری تصویرهایی که به یک الگوی تفکر خاص (پارادایم ملموس جامعهای که در آن زندگی میکند)، میتواند ارزشها و مفروضاتی را در اثر خود بگنجاند که به آسانی مورد تشخیص و پذیرش مخاطب قرار بگیرد. هر پارادایم، محدودهای از عالم هستی و قواعد آن را روی ما میگشاید و پیشفرضها و برداشتهای ما نسبت به موضوعات را تعیین میکند. هر پارادایمی محدودهای را تعریف کرده و در آن محدوده، قواعدی را حاکم میسازد. این قواعد بسیار مهم هستند و تنها با درک عمیق و بهرهگیری از آنهاست که موفقیت امکانپذیر میشود. پارادایم، مجموعهای از قواعدی است که محدودهای را مشخص کرده و به شما نشان میدهد که برای موفقیت در داخل این محدوده چگونه باید رفتار کنید. پارادایم از این کشور تا کشور دیگر، بنابر اقتضائات محیطی و هنجارهای رسمی تفاوت دارد. کارکرد مهم پارادایمها، ایجاد ساختاری برای پیشفرضها، باورها و برداشتهای مشترک است. پارادایمها دیدگاه انسان نسبت به حقیقت را بنا میکند و به او راه درک مسائل را نشان میدهد. با ظهور یک پارادایم جدید، توانمندیهایی که متکی بر قواعد پارادایم گذشته شکل گرفتهاند، از بین خواهند رفت. خصوصیت مهم دیگر پارادایمها این است که با ایجاد یک چارچوب نگرشی، بر برداشتها و پیشفرضهای انسان بهشدت تاثیر میگذارند، بهطوریکه افراد پایبند به پارادایم از درک حقایق خارج از پارادایم محروم میشوند. این ویژگی سبب میشود تا نوآوری و خلاقیت در فضای پارادایم، تنها به مرزهای آن محدود شود.
در بسیاری از موارد، افراد قادر به فهم حبابی از پارادایمهای محیطی نیستند زیرا پارادایم درواقع همان الگووارههایی هستند که از زمانهای قدیم موجود بودهاند و از طریق هنجارهای پیرامون، برای افراد جامعه به صورت چارچوبهایی «بدیهی» درآمدهاند.
بهنظر میرسد که ماندگاری و دوام پارادایم، در همه زمینهها در زمانهای گذشته بیشتر از امروز بوده است، لذا این امر واقعیت ندارد، زیرا با گسترش فضاهای مجازی و نشر انبوه اطلاعات، برخی گمان میکنند از همهچیز آگاهند، اما اطلاعات و نظریات جاری و روزمره را نمیتوان پارادایم نامید، بلکه به یک جهانبینی، که نظریه درقالب آن شکل گرفته باشد و همه کاربردهایی که از آن حاصل شده باشد را پارادایم مینامند. به همین سبب است که برخورداری از همه رسانهها در مقیاس کلان نتوانسته است به تحکیم پارادایم صهیونیسم و امپریالیسم بینجامد. زیرا هر پارادایم باید حداقل به 3 پرسش اساسی پاسخ دهد: 1- پرسش هستیشناختی، 2- پرسش معرفتشناختی و 3- پرسش روششناختی. کیفیت پاسخگویی به این پرسشهای هستیشناسانه است که سرنوشت بشریت را «تاریک» یا «روشن» میسازد. نبرد امروز در ابعاد بینالمللی، نبرد میان پارادایمهاست. پارادایم یک باور، یک اندیشه یا علم که با استفاده از زور و جنگرسانهای هرگز کمفروغ نخواهد شد. چراکه پارادایمها را ایمان و اعتقادات میسازد و نه پاراپاگاندای فریبکارانه. حقیقت آن است که پارادایم جدیدی درحالظهور است.
Paradigm*