پیمان حاجمحمود عطار وکیل دادگستری
کارهای داوطلبانه در زندگی روزمره به همه کارهایی گفته میشود که در آن یک بده بستانی است که در قبال آن یکی از طرفین چشمداشتی ندارد.
برای مثال شما میتوانید به همسایه مجاورتان کمی توجه کنید، مهمانانی سر زده دارد اما آذوقهای برای پذیرایی در خانه ندارد، اگر شما آموختهای از فرهنگ داوطلبانه داشته باشید، میتوانید با کمی کمک آبروی همسایه خود را حفظ کنید، که این خود یک کار انساندوستانه است. کارهای خیرخواهانه بهحدی گسترده است که تمامی انسانها با هر وضع مالی و هر حد و حدودی میتوانند داوطلب انجام آن باشند مثلا کمک برای گذشتن از خیابان یا مثال خارجی آن پادشاه سوئد است، در بخشنامهای به شهروندانش اعلام میکند در یک روز خاص همه شهروندان باید زبالهها را جمعآوری کنند، زمانیکه دلیل این موضوع را از پادشاه میپرسند او جواب میدهد، «این فرهنگسازی یا بهوجودآوردن یک فرهنگ داوطلبانه در شهر است به این دلیل که مردم نسبت به شهرشان تعصب داشته باشند و اجازه تولید زبالههای بیشتر را ندهند». اما متاسفانه در جامعه و شهر ما از سوی نهادهای حکومتی هیچگونه تشویق یا ترویجی برای کارهای داوطلبانه دیده نمیشود.
من بهعنوان یک شهروند باید برای جامعهام فعالیتهایی را انجام دهم، کوچکترین فعالیت داوطلبانه از سوی یک شهروند میتواند هنگام استفاده از وسیله نقلیهعمومی باشد، اغلب دیدهایم که در اتوبوس و مترو شهروندان کهنسالی هستند که ایستادهاند در صورتی که توان ایستادن ندارند، پس من بهعنوان یک داوطلب یا شهروند معمولی، کوچکترین کاری که میتوانم بکنم این است که جایم را به آن سالمند بدهم. یا اینکه خیلی سادهتر تا حالا شده به نانواییها بروید و ببینید کسانی هستند که توانایی ایستادن در صف را ندارند، در این زمان کاری که میتوان کرد، دادن جایمان به آن فرد است.
اما نوبت به خودم میرسد و شرایط کاریای که دارم؛ هر فردی در جامعه نسبت به تواناییهای خود میتواند رفتار داوطلبانه را بهجا آورد. عموما در تعامل بین بستگان و روابط روزمره کاری، یا مراجعه به محلهای عمومی یا شهرداری یا وزارت دارایی، افرادی را میبینم که در کارشان مشکلات حقوقی به وجود آمده است، از آنجایی که من دانشآموخته رشته حقوق و وکیل دادگستری هستم، سعی میکنم، بدون هیچ چشمداشتی به اربابرجوعهای موردنظر کمک کنم و آنها را از داشتن حق و حقوقشان، آگاه سازم. یا به صورت داوطلبانه اعلام کنم وکالت موکلینی را که پول ندارند برعهده میگیرم، این کوچکترین فعالیت داوطلبانهای است که من میتوانم متناسب با بضاعتی که دارم انجام دهم.
اما موضوع مهمتر این است که چرا حوزه حقوق و بهخصوص وکلای دادگستری در صفهای فرهنگی و اجتماعی جامعه دیده نمیشوند و اینکه چرا در ایران هیچ سازمان مردم نهادی که در آن وکلا و حقوقدانان فعالیتهای داوطلبانه انجام دهند وجود ندارد؟ این بیتفاوتی که امروز بین وکلای دادگستری در نگاهشان به مشکلات مردم به وجود آمده است را میتوان از چندین جهت مورد نقد و بررسی قرارداد و وکلای دادگستری را به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول مهمترین دلیل عدم حضورشان شرایط بد اقتصادی است، این گروه به دلیل مشکلات مالی، توانایی انجام کارهایی خارج از برنامه روزمرهشان را ندارند.
دسته دوم به دلیل مشکلات امنیتی سراغ کمک به سمنها نمیروند، از آنجاییکه سازمانهای مردمنهاد در ایران به خودی خود زیر ذرهبین هستند اگر شما بخواهید چند وکیل یا حقوقدان را در یک سازمان مردمنهاد جمع کنید در جا آن سازمان را متلاشی کردهاید. یکی از مهمترین مشکل ما حقوقدانان در کشور عدم امنیت و حمایت از دستگاه قضا است. این مشکل تا آنجا پیش رفته است که حتی اگر وکیلی قصد حمایت از دانشجویان، روزنامهنگاران یا کارگران را داشته باشد، در همان قدم اول از این کار پشیمان میشود. متاسفانه رفتارهای نامناسبی با وکلا میشود خصوصا با وکلایی که از موضع خود عقبنشینی نمیکنند.
دسته سوم آن گروه از وکلا هستند که تنها به دنبال سود خود هستند، متاسفانه این روزها از دو قشر به بدی یاد میشود یکی حقوقدانها و دیگری پزشکان. گفته میشود اگر امروز شما با جیب خالی نزد این دسته از پزشکان یا وکلا بروید امکان ندارد که کار شما را راه بیندازند و شما به نتیجهای برسید. در صورت صحت این مدعا میتوان گفت دلیلش چیزی جز تجملگرایی یا دنیاطلبی نیست!
پس اینگونه میتوان نتیجه گرفت که وقتی وکلا از تأمین نیازهای اولیه خود عاجزند هیچگاه نمیتوانند سازمان مردمنهاد تشکیل دهند و هیچ زمانی هم نمیتوانند گره از مشکلات سازمانهای مردمنهاد باز کنند. همچنین نگاه امنیتی از جانب بعضی نهادها دست وکلا را برای کمک به مردم در بعضی از موارد بسته است. و درنهایت دغدغههای مالی بعضی از وکلا باعث میشود هیچ کاری را بدون مزد انجام ندهند.