شماره ۵۷۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۷ خرداد
صفحه را ببند
قربانی معرفت پیش پای قدرت

|مصطفی عابدی|

اگر درباره گذشته و رويدادهاي آن سخن مي‌گوييم، در پي محكوم‌كردن اين يا آن نيستيم، هرچند چنين كاري اشكال هم ندارد، چون در هر حال وضعيت امروز ما نتيجه اقداماتي در گذشته است كه برحسب ميزان قصور يا تقصير هر فردي رخ داده است و همه بايد پاسخگو باشند، ولي مهم‌تر از اين‌كه كسي را محكوم يا تبرئه كنيم، درس‌آموزي از گذشته است. اين موردي را هم كه در اين يادداشت اشاره مي‌شود از همين زاويه است.
آقاي ري‌شهري كه سرپرستی حجاج ایرانی را در مراسم حج به‌عهده داشته‌اند، اخيراً خاطراتي نوشته‌اند و درباره سخنان رئيس دولت سابق در محل منا در مراسم حج آورده‌اند كه: «روز دهم ذی‌حجه اطلاع داده شد که آقای احمدی‏‌نژاد قصد دارد شب به چادر بعثه در منا بیاید و در آن‌جا سخنرانی نیز داشته باشد. تقریباً اواخر سخنرانی حجّت‏‌الاسلام‌والمسلمین راشد یزدی بود که آقای احمدی‌‏نژاد از در پشت چادر بعثه، وارد شد. بعد از اتمام صحبت آقای راشد، من خیر مقدم گفتم و ایشان سخنرانی خود را آغاز کرد. خلاصه صحبت ایشان آن بود که درحال حاضر، امام زمان(عج) جهان را اداره می‌‏‌کند و هدایت شخص ایشان هم با خود امام زمان است. ضمناً با اشاره به سخنرانی چندی پیش خود در دانشگاه کلمبیای آمریکا، آن سخنرانی را نیز با هدایت امام‌زمان دانست و همچنین بر این نکته تأکید ورزید که قضایای هسته‏‌ای را هم آن حضرت هدایت می‌‏کند. آقای احمدی‌‏نژاد در ادامه سخنرانی خود مدعی شد، سایر مسلمانان ایمان واقعی ندارند و حجشان هم حج نیست که با توجه به حضور برخی علمای اهل‏ تسنن در بعثه، این مطلب بازتاب خوبی نداشت. مطالب ایشان به‌گونه‏‌ای بود که توصیه کردم نوار آن به ایران منتقل نشود، زیرا به نظرم رسید نه برای نظام جمهوری اسلامی ایران خوب است و نه برای شخص ایشان، ولی بعداً دیدم که مسئولان دفتر رئیس‌جمهوری، قسمت اول صحبت‏‌های ایشان را به ایران منتقل کرده‌‏اند و این سخنان در رسانه‌‏‌ها نیز با تیتر «مدیریت جهان با امام زمان است»، انعکاس یافته است. در پایان این مراسم، آقای جوانفکر با اصرار زیاد از من خواست بیانیه‌‏ای در تشکر و تجلیل از آقای احمدی‌‏نژاد به مناسبت حضور در چادر بعثه منتشر شود که با این کار موافقت نکردم.»
اين سخنان دو بخش اصلی دارد كه هر دو مهم هستند. يك بخش آن؛ ادعاي تحت نظارت بودن مديريت وي از سوي امام زمان است. ادعايي به غايت خطرناك و غيرقابل اثبات و به همين دليل نافي آموزه‌هاي اسلامي است. ادعايي كه اگر يك فرد ديگر انجام دهد، با عوارض بسيار شديدي مواجه خواهد شد، و ممكن نيست كه يك نفر چنين ادعايي را نزد جمعي از افراد به‌ويژه روحانيون انجام دهد، و با واكنش سخت مواجه نشود. اكنون مي‌توان پرسيد كه چرا گوينده اين سخن هيچ‌گاه در اين مورد خاص بازخواست نشد، و حتي كسي به‌طور جدی متعرض او نشد؟ در حالي كه اظهارنظرهاي بسيار دقيق‌تر از اين جملات هم با واكنش‌هاي تند رسمي و غيررسمي مواجه مي‌شود. وقتي كه بسياري از آقايان حتي حق اظهارنظر درباره مسايل شرعي را با توجيه فقدان صلاحيت، از ديگران سلب مي‌كنند، چگونه مي‌توان درباره اين مسأله به اين مهمي ساكت بود؟ فراموش نكنيم اين جمله رئيس دولت پيش، يك اظهار عقيده ساده نيست، بلكه بيان يك خبر است. هر خبري هم فقط دو حالت دارد يا صادق است يا كاذب و حالت سومي ندارد. اگر از نظر شنوندگان اين جمله و خبر وي مصداق خبر صادق باشد، در اين صورت نتایج مهمي دارد و بايد از رفتار وي تبعيت محض كرد، ضمن اينكه بايد به موضوعي جديد یعنی ارتباط داشتن يك فرد با امام زمان و اعلام آن ايمان آورد. در حالت ديگر اگر شنونده اين خبر را كذب مي‌داند، در اين صورت نمي‌تواند سكوت كند. به‌ويژه در حكومتي كه به نام اسلام و شيعه شكل گرفته است؛ بیان چنين ادعاي كذبي موجب مجازات سنگيني است، همچنان كه برخي افراد به واسطه ادعاهاي به نسبت مشابهي درحال گذراندن زندان هستند، درهرحال نمي‌توان اين سخن را از يك مسئول دولتي شنيد و آن را نشنيده تلقي كرد. پس چرا واكنش درخوري ديده نمي‌شود. دو علت دارد؛ اول مصلحت. هميشه میان ما افرادي هستند كه مصلحت را بر حقيقت ترجيح مي‌دهند. شايد بتوان گفت اين نوع مصلحت‌سنجي در اساس ايرادي هم نداشته باشد، ولي وقتي كه حد آن معلوم نيست، به ورطه بي‌مسئوليتي مي‌افتيم و هر حقيقت والايي را پيش پاي هر مصلحت كوچك و حتي شخصي قرباني مي‌كنيم. ولي علت دوم مهم‌تر بود و آن تفوق قدرت است. درواقع هركس كه صاحب قدرت باشد، به نحوي با او رفتار مي‌شود كه مجاز به بيان هر نظر و عقيده‌اي هست، و مصون از خطا تلقي مي‌شود و يا اگر هم خطايي دارد، نبايد آن را گفت، به ويژه وقتي كه هزينه داشته باشد.  بخش ديگر سخنان وي بيان مطالبي است كه میهمانان غيرشيعي بعثه رهبري را ناخوشايند بوده، و حتي انتشار اين بخش از سخنان وي در صداوسيما، حذف شده است. نكته اين‌جاست كه يك فردي كه بايد سنجيده‌ترين رفتار ديپلماتيك را داشته باشد، چگونه ممكن است تا اين حد دچار خطا شود؟ شايد اثرات منفي اين مورد را مي‌شد از طريق سانسور و حذف يا تغيير ترجمه كاهش داد، ولي اين خطا كه منحصر به همين يك مورد نبوده است. اين نوع خطاهاي تحليلي و بياني به مراتب بيشتر از آن، یک نمونه بوده است. بنابراين رسيدگي به هزينه‌هايي كه از اين خطاها متوجه كشور و مردم و دولت شده است، را چه كسي به عهده مي‌گيرد؟ اينها فقط بخشي از خطاهايي است كه مردم ديده‌اند، و بخش اصلي و مهم‌تر آن مثل كوه يخ زير آب است و در زمان وقوع ديده نشده است؛ و شايد فقط جزو بسيار بسيار كوچكي از آنها را بتوان در روي آب ديد. مشكل جامعه ما اين است كه با سكوت و يا حمايت خود از صاحبان قدرت، نه‌تنها به آنها كمكي نمي‌كنيم، بلكه بزرگ‌ترين خيانت را به آنان انجام مي‌دهيم. همين سكوت‌هاست كه موجب تداوم آن نوع بيان و اظهار خبر شده است و آخرين نمونه آن بيان خوابي است كه درباره مدرك دكترا اظهار شده است، كه از شنیدن اين نوع مطالب باید خجالت‌زده شد.


تعداد بازدید :  298