امیرحسین خواجوی | اين روزها در مطب برخي از پزشكان جاي سوزن انداختن نيست. افراد که از راههای دور خودشان را به مطب پزشکان باتجربه میرسانند و البته ساعتهاي زيادي را پشت در اتاق پزشك سپري ميكنند. برخي از آنها ناخوش احوالند و عدهاي ديگر براي چكاپ سالانه به پزشكان مراجعه ميكنند. بعضي پس از چند هفته نوبتشان شده و تعداد معدودي نيز با توصيههاي منشي منتظر هستند تا در بين مريض، وقتي براي ملاقات پيدا كنند. در برخي از موارد منشي اين دسته از پزشكان تلفني وقت ملاقات نميدهند و بيمار يا اطرافيان او ناچارند، زماني را براي گرفتن وقت ملاقات و زماني ديگر را در داخل مطب براي ملاقات با دكتر صرف كنند. البته در اين بين وضعيت بيماران قديمي كمي بهتر است. آنها يا دوران نقاهت پس از جراحي را سپري ميكنند يا تحت درمان قرار دارند يا بيماريشان دوباره عود كرده ولي بههرحال چون بيمار قديمي هستند، كمتر در صفهاي طولاني منتظر وقت ملاقات ميمانند.
در اين نوبتهاي طولاني هيچ توجهي به وخامت حال بيمار نميشود و تنها ملاك براي ملاقات با پزشك، زمان دريافت نوبت است. البته در اين بين، برخي بيماران با استفاده از رابطه يا به توصيه برخي ديگر از پزشكان زودتر از ديگران ميتوانند پزشك مورد نظرشان را ملاقات كنند. اين وضعيت باعث شده تا برخي پزشکان، بيماران را به صورت گروهي ويزيت كنند يا مدت زمان بسيار كمي را براي معاينه بيمار اختصاص دهند كه اين خلاف منشور اخلاقي و موازين پزشكي است. از طرف ديگر بيتوجهي پزشك به علايم باليني و ارجاع بيمار به آزمايشهاي تشخيصي باعث شده تا بنابر اعلام مسئولان وزارت بهداشت میزان سونوگرافیها، جراحیهایی چون سزارین در بخشهای زنان، امآرآي و رادیوگرافی در کشور چندین برابر سایر کشورهایی باشد که از لحاظ تعداد بیمار با ایران شرايط مشابهاي دارند. این در حالی است که بنا به گفته محمدحاجی آقاجانی معاون درمان وزیر بهداشت استاندارد زمان ویزیت در مطب ها برای پزشک عمومی 15 دقیقه، متخصص 20 دقیقه، فوق تخصص 25 دقیقه و روان پزشک 30 دقیقه است. اما يكي از اصولي كه در تشخيص و بهبود بيماري از نظر رواني نقش مهمي دارد، توجه پزشك به حرفهاي بيمار و شرح حال اوست كه در میان برخی پزشکان مورد توجه چندانی قرار نمیگیرد. مسئولان سازمان نظامپزشكي ميگويند اين وضعيت درخصوص پزشكان متخصص و فوقتخصص بيماريهايی مانند سرطان، مغز و اعصاب و قلب و عروق بيشتر است. آنها كمبود نيروي متخصص در شهرستانها و شهرهاي كمجمعيت را يكي از مشكلات حوزه درمان ميدانند كه با اجراي طرح تحول نظام سلامت تا حدودي اين مشكلات برطرف شده است ولي ازدحام و صفهاي طولاني در مطب برخي از پزشكان در كلانشهرهايی مانند تهران بيش از آنكه مربوط به تعداد كم پزشكان متخصص باشد، ريشه در باورها و رفتارهاي
اجتماعي دارد.
نوبتهاي چند ماهه
از خستگي و بيخوابي كلافه شده است اما اميد به درمان برادرش او را همچنان مصمم نشان ميدهد. محمد قليزاده كه از تاكستان به تهران آمده است، بهگفته خودش 2روز است كه منتظر وقت ملاقات با يكي از پزشكان معروف مغز و اعصاب در تهران سرگردان است. شبها را در خودروي خود به صبح ميرساند، و روزها در شهر ميچرخد و بعدازظهرها تا آخر شب در مطبي واقع در خيابان ميرعماد منتظر ميماند تا پزشك متخصص پرونده پزشكي برادرش را ببيند. او كه از شلوغي مطب كلافه بهنظر ميرسد به «شهروند» ميگويد: «علي، برادرم 3سال پیش به بيماري صرع مبتلا شده است. در اين 3سال به پزشكان زيادي مراجعه كردهايم، از زنجان تا قزوين هيچ متخصص مغز و اعصابي نيست كه علي را پيش او نبرده باشيم ولي تاكنون حال او بهتر نشده است.»
او به چند كيسه دارو و انبوهي از كاغذ و عكسهاي راديولوژي اشاره ميكند و ميگويد: «اينها نتيجه 3سال درمان برادرم است. بيشتر پزشكان ميگويند كه اين بيماري درمان قطعي ندارد، فقط ميشود حملههاي عصبي او را كاهش داد. هر پزشكي نسخه جديدي به ما ميدهد، باورتان نميشود ولي خانه ما تبديل به داروخانه شده است. معمولا پس از مراجعه به پزشك جديد و مصرف داروهايی كه براي او تجويز ميشود، چند وقتي حالش بهتر ميشود ولي پس از مدتي بيماري او عود ميكند.»
محمد درباره حضورش در تهران ميگويد: « از طريق يكي از همكارانم فهميدم كه پزشك حاذقي در تهران بيمارهاي زيادي مانند برادر من را درمان كرده است، به همين دليل به تهران آمدهام تا پرونده او را ببيند، البته به من گفتند كه نوبتهاي او چند ماهه است ولي با اصرار و توضيح مشكلات برادرم، منشي به من قول داد، كه بين مريض براي من وقت بگيرد، الان 2روز است كه منتظر هستم تا چند دقيقهاي پرونده پزشكي برادرم را مطالعه كند و اگر لازم شد او را به اينجا بياورم.»
او در پاسخ به اين سوال كه چرا به متخصص ديگري مراجعه نكرده است، ميگويد: «پزشك با پزشك فرق ميكند، شايد از لحاظ دانش يكي باشند ولي تجربه و حاذقبودن برخي از پزشكان چيزي نيست كه بتوان آن را انكار كرد. درضمن اين همه آدم كه اينجا منتظر هستند، نشان ميدهد كه اين پزشك كارش را
بلد است!»
چند صندلي جلوتر خانم جواني كه آماده رفتن به داخل اتاق پزشك است، درباره علت مراجعه به اين مطب به «شهروند» ميگويد: «من از مريضهاي قديمي دكتر […] هستم، هر 6ماه يكبار بايد براي چكاپ به اينجا بيايم به همين دليل مشكل زيادي براي وقت گرفتن ندارم ولي اينجا يكي از شلوغترين مطبهاي تهران است. همانطور كه ميبينيد جا براي نشستن هم نيست، بسياري از مراجعان اينجا از شهرهاي دور ميآيند. وقت تلفني گرفتن خيلي سخت است، نوبتهاي اينجا چند ماهه است، چون اين دكتر
3 ماه از سال را ايران نيست.»
او ادامه ميدهد: «من 5سال پيش به علت تومور مغزي جراحي شدم. تا 2سال اول هر ماه يك بار به اينجا ميآمدم، بعد از آن هر 3 ماه يك بار و الان يك سالي ميشود كه 6ماه به 6ماه چكاپ ميشوم. خوشبختانه مشكلي هم ندارم ولي بعضي مراجعان اينجا مشكلات حادي دارند، كه دل هر آدمي به درد ميآيد، البته خوشاخلاقي و انصاف اين پزشك باعث شهرت بيشتر او شده است. من شنيدهام تاكنون چند بيمار بدحال را كه پول زيادي هم نداشتهاند، رایگان جراحي كرده است. وقتي در اين زمانه پزشكي اين خصوصيات را داشته باشد معلوم است كه اينجا جاي سوزن انداختن نخواهد بود.» مسئولان سازمان نظام پزشكي مهمترين دليل نوبتهاي طولاني در مطب برخي از پزشكان را مراجعه بيمورد مردم بدون درنظر گرفتن بيماري و تنها به دليل شهرت پزشكان ميدانند و تنها راهكار براي جلوگيري از اين صفهاي طولاني مدت و به دنبال آن نوبتدهيهاي طولاني را عدممراجعه غيرضروري به پزشك متخصص و جايگزين كردن پزشكان ديگر براي درمان بيماري عنوان ميكنند. از طرف ديگر مراجعه غيرضروري به پزشكان متخصص براي بيماريهاي ساده و كمخطر باعث خواهد شد تا شانس مراجعه بيماران بدحال با خطر بالا، كم شود، موضوعي كه ميتواند عواقب جبرانناپذيري داشته باشد.
اعتماد مردم به پزشكان باتجربه
با اين حساب جدا از كمبود پزشكان متخصص در برخي رشتههاي خاص، شلوغي و ازدحام در مطب برخي از پزشكان در شهرهاي بزرگ بيشتر به دليل يك عادت اجتماعي است، نكته اصلي اينجا است كه مراجعه به مراكز معروف و شلوغ همواره يكي از رفتارهاي اجتماعي در ايران است. رستوران، مركز خريد يا مطب دكتر فرقي نميكند، اين طرز فكر كه «شلوغي در هر جايي نشان از كيفيت و بهتر بودن دارد» رفتهرفته به عادت فكري براي جامعه ايراني تبديل شده است كه تبعيت نكردن از آن به معناي افت شأن و مقام اجتماعي است. اين رفتار در تمام شئون زندگي ايرانيان ريشه دوانده است. اردشير گراوند با بيان اين مطلب به «شهروند» ميگويد: «اين موضوع نتيجه اعتماد شكل گرفته بين پزشك و جامعه است و شكلگيري اعتماد فرآيندي بلندمدت است. به همين دليل هم مطب پزشكان باتجربه و مسن همواره شلوغتر از ساير همكاران جوان آنها است.»
اين جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي با بيان اينكه انتخاب پزشك معالج از حقوق اوليه هر انساني است، ميافزايد: «حق انتخاب درخصوص درمان يكي از اصول اساسي در منشور اخلاقي و موازين درماني است، به همين دليل نميتوان با دستور و بخشنامه براي انتخاب مردم محدوديت ايجاد كرد.»
گراوند با اشاره به ريسكپذيري پايين جامعه ايراني ميگويد: «استفاده از روشي آزموده شده با نتايج مشخص و مطلوب، كاري عقلاني است و جامعه ايراني بارها نشان داده كه تمايلي به انجام ريسكهاي بزرگ ندارد. به همين دليل هم مردم در مراجعه به پزشك ترجيح ميدهند بيشتر به سراغ پزشكان معروف و مطمئن بروند. البته اين ديدگاه الزاما به منزله اين نيست كه کار ساير پزشكان خوب نيست؛ در اينجا بيشتر بحث اعتماد مطرح است.»
در مجموع بهنظر میرسد شلوغي و ازدحام بيماران در مطب برخي از پزشكان را ميتوان با توسعه نظام ارجاع و پزشك خانواده تا حدودي كاهش داد. از طرف ديگر انجام برخي از اقدامات چون نظارت بر تعداد ويزيتهاي پزشكان از طريق نظام بيمهاي و نظارت بيشتر سازمان نظامپزشكي ميتواند در ايجاد تعادل در مراجعه بيماران به پزشكان موثر باشد.