طرح نو | داوطلبی و کار داوطلبانه را شاید نتوان در ترکیب واژگان تعریف کرد. کمک بدون چشمداشت، انساندوستی، مهربانی، عشق، همدردی، خیر رساندن، نیکی بدون منفعت و خدمت بدون توقع پاداش و شاید چندین واژه توصیفی دیگر در مفهوم کار داوطلبانه میگنجد. آمارهای منتشر شده میگوید کمتر از 10درصد ایرانیان کار داوطلبانه انجام میدهند. آماری که اگر فعالیتهای سازمانهای مردم نهاد خیریهای را از آن کم کنیم رقمی بسیار پایین به دست میآید که صرفا به فعالیت خانواده جمعیت هلالاحمر و رقم ناچیزی از سمنهای محیط زیستی و ... اختصاص پیدا میکند. این درحالی است که آموزههای فرهنگی و دینی ما بر نوعدوستی و کمک به انسانها تأکید فراوانی دارد و روحیه نیکی کردن به مردم و خیررساندن به خلق خدا در ایرانیها به وفور وجود داشته و دارد. با این حال فرهنگ کار داوطلبانه در میان مردم ما آنطور که باید نهادینه نشده است. درحالیکه توسعه اجتماعی هر جامعهای نیازمند ارتقای مفاهیم ارزشی و اخلاقی ازجمله فعالیتهای داوطلبانه است، بازشناسی یا بازتعریف مسأله داوطلبی و کار داوطلبانه در جامعه امروز ضروری بهنظر میرسد. در این گزارش سراغ کسانی رفتهایم که مسأله داوطلبی را درک کرده و طعم فعالیت داوطلبانه را چشیدهاند. داوطلبهای فعال جمعیت هلالاحمر در این گزارش – گفتوگو از احساس درونی خود نسبت به مسأله داوطلبی میگویند.
داوطلب محوری لازمه یک جامعه پویا
«میلاد صمیمی» داوطلب فعال هلالاحمر است. او در تعریف داوطلبی و فعالیت داوطلبانه میگوید: «کار داوطلبانه یعنی فعالیت بدون چشمداشت و منفعت مالی، درواقع فعالیتی که فرد خود را بدون توقع و انتظاری وقف کمک به دیگری میکند. کار داوطلبانه در سازمانهای مردمنهاد در قالبهای متفاوت در سراسر جهان انجام میشود. او که معتقد است واژه داوطلب بار معنایی و ارزشی بسیار مثبت و قابل احترامی در فرهنگهای مختلف در میان مردم دارد، عنوان میکند: «همه مردم به داوطلب و کسی که کار داوطلبانه انجام میدهد احترام میگذارند و این امور در ایران و سایر کشورها از جایگاه ارزشی والایی برخوردار است؛ درواقع هرکسی افتخارش این است که بگوید کار داوطلبانه میکند.»
او در مورد اینکه فرهنگ ایران چه میزان با کار داوطلبانه عجین است، هم میگوید: «توسعه فعالیتهای مدنی در جمعیت هلالاحمر و سازمان داوطلبان این جمعیت و سایر سمنهای حوزههای مختلف مثل محیطزیست و حقوق کودکان، فرهنگ کار داوطلبانه را در جامعه ما نهادینه کرده است. امروز ما میتوانیم بگوییم فرهنگ ایرانی با فرهنگ کار داوطلبانه پیوند میخورد. کار داوطلبانه در ایران بهواسطه فرهنگ دینی و ملی که بر خیررساندن و نیکی کردن به مردم تأکید زیادی دارد، سابقه دیرینهای پیدا میکند و نمیتوان گفت فعالیتهای داوطلبانه برای ما ایرانیها ناآشناست.» صمیمی، این نکته را قبول دارد اما بر لزوم مدیریت و ساماندهی فعالیت داوطلبانه تأکید میکند و میگوید: «هدف، ایجاد نظم و قرارگرفتن در مسیر مدیریت شده است تا منابع و سرمایهها هدر نرود. منظور از سرمایه، نیروی انسانی بالقوهای است که در راستای فعالیتهای انساندوستانه و کمکهای غیرانتفاعی کار میکنند. کار داوطلبانه هم باید در مسیر درست هدایت شود تا بتوان در بحرانها و موقعیتهای اضطراری از این ظرفیتها برای نجات جان انسانها استفاده کرد. «این داوطلب فعال هلالاحمر در رابطه با اینکه ارتقای فرهنگ داوطلبی تا چه میزان میتواند بر توسعه مشارکت اجتماعی در میان مردم موثر باشد، تأکید میکند: «داوطلب محوری لازمه وجود یک جامعه پویا است و اگر این روحیه در جامعه نباشد، آن جامعه بیمار است. در جامعه ما روحیه کار داوطلبی از دیرباز وجود داشته اما شاید در این حوزه کمکاریهایی داشتهایم که آنطور که باید و شاید مردم با کار داوطلبانه آشنا نیستند.»
محبت بیمنت
«کار داوطلبی یعنی هر فعالیت انساندوستانهای که بدون هیچ چشمداشت و توقعی انجام میشود. خدمت و خدمتی که هیچ پاداش دنیایی ندارد.» اینها را مهین حیدری، مسئول خانه داوطلبی استان مرکزی میگوید. او معتقد است «هر کسی وارد کار داوطلبی میشود چه همیار باشد چه امدادگر یا مددکار، میتواند به همنوعش خدمتی ارایه دهد. خدمتی که با جان و دل ارایه میشود، صادقانه و عاشقانه.»
او میگوید: «اطلاعرسانی و آگاهی در مورد فعالیتهای داوطلبانه در کشور ما کم بوده است که البته در سالهای اخیر این روند آگاهیدادن به مردم از طریق برنامههای فرهنگی و تبلیغی بهتر شده اما هنوز خیلیها نمیدانند هلالاحمر اصلا چی هست و چه میکند. جالب است مردمی که میآیند و فرم پرمیکنند و با فعالیتهای جمعیت و سازمان داوطلبان آشنا میشوند، خودشان بسیار زیاد پیگیر هستند که وارد شوند و بتوانند خدمتی به مردم ارایه دهند. در میان مردم بهویژه در جوانان روحیه کار بیطرفانه، بیغرضانه و خدمت بدون منت وجود دارد و ما در حوزه اطلاعرسانی و آگاهیدادن به مردم مشکل داریم که باید در این حوزه کار بیشتری انجام دهیم.»
شکرانه بازوی توانا
«عباسعلی صیادی» کار داوطلبانه را کاری عاشقانه توصیف میکند و میگوید: «به قول شاعر «شکرانه بازوی توانا، بگرفتن دست ناتوان است». خداوند به کسانی که وارد کارهای داوطلبی میشوند، این لطف را عنایت کرده که بتوانند از این بازوی توانا در راستای خدمت به خلقش استفاده کنند. هیچکسی را سراغ ندارم که در جمعیت هلالاحمر فعالیت داوطلبانه انجام دهد و به منفعت مالی فکر کند. مسأله داوطلبی بحث انسانیت و انساندوستی و نوعدوستی است. دیدن رنج و سختی انسانها سخت است. بدون مهربانی و عاطفه نمیتوان در این راه قدم برداشت. فرهنگ داوطلبی در ایران زیاد است و مردم ما تمایل زیادی به امور عامالمنفعه و خیر دارند که به توصیههای دین اسلام در مورد کمک به همنوع برمیگردد؛ با این حال کار داوطلبی هم یک کار تخصصی است و اگر کسی عزم و اراده جدی دارد که وارد این عرصه شود، اول لازم است که آموزش ببیند.» این داوطلب هلالاحمر به تجربههایی که در بحرانها و موقعیتهای اضطراری داشته اشاره میکند: «مثلا در حوادث و موقعیتهای بحرانی همه مردم میخواهند کمک کنند؛ هرکسی به هر نوعی که میتواند و از دستش برمیآید. اما مردم عادی آموزشهای تخصصی مثلا برای امداد و نجات ندیدهاند و در برخی موارد بهرغم اینکه نیتشان خیر است و قصد کمک دارند اما ناآگاهی باعث میشود که نهتنها کمکی به رفع مشکل نکنند بلکه مشکلساز هم شوند. با این حال مردم در هر شرایطی برای کار داوطلبانه مشتاق هستند.» بهگفته این فعال داوطلب جمعیت هلالاحمر «آموزشها باید فراگیر باشد که در این میان نقش رسانهها پررنگتر میشود. حتی میتوان یکسری آموزشها را به صورت عمومی در سرفصلهای آموزشی مدارس تعریف کرد تا همه با کار داوطلبانه آشنا شوند و براساس مهارتها و تخصصشان به همنوع خود کمک کنند.»
باید حسش کنید، گفتنی نیست!
«کوروش حسینی» داوطلب فعال در استان خراسانرضوی است که در تعریف و جایگاه کار داوطلبی به «طرحنو» میگوید:«متاسفانه در کشور ما به داوطلب و کار داوطلبانه خیلی بها داده نمیشود که جایگاه واقعیاش را در میان مردم پیدا کند.» او توضیح میدهد، منظورش از بهادادن چشمداشت مالی نیست چرا که به گفته او: «چون کار داوطلبانه همانطور که از عنوانش پیداست، یعنی خدمت بیغرض و بیتوقع برای انسانها. خداوند به ما جسم سالم، فکر باز و توان کمک به دیگران را داده پس وظیفه خود میدانیم از سلامتی و نیروی بازو در راه انساندوستی استفاده کنیم.» او معتقد است، داوطلبی حس کردنی است نه تعریف کردنی. به گفته حسینی در کل هر کسی بهواسطه یک احساس درونی وارد این فعالیتها میشود. مثلا خیلیها کوهنورد هستند یا پاراگلایدر کار میکنند؛ اما فقط افرادی که حس کار داوطلبانه دارند، حاضر میشوند از تفریح و سرگرمی خود دست بکشند و بهکسانی که در کوه گرفتار شدهاند کمک کنند. حسینی میگوید، «در شهرها و مناطقی با مقیاس کوچکتر مثل روستاهای بکر و دور افتاده، فرهنگ داوطلبی بیشتر و پررنگتر است. یعنی مردمی که کمتر دغدغه روزمرگی دارند و گرفتاریهای زندگیشان آنها را از توجه به همنوعشان غافل نکرده، بیشتر به سمت فعالیتهای داوطلبانه تمایل دارند.»