طرح نو| هر روز اخباری از گوشه و کنار دنیا به گوش میرسد که حکایت از نادیده گرفتن حقوق زنان دارد و انواع خشونتها و بدرفتاریها اعمال شده درباره زنان را، دلالت میکند. وجود و گسترش این اخبار، شاید این دیدگاه را بیش از گذشته، به ذهن متبادر کند که با وجود پیشرفتهای بسیار جامعه بشری در ابعاد مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و بهویژه گسترش حمایت و خواست «حقوق بشر» و ذیل آن «حقوق شهروندی»، هنوز هم در برخی جوامع زنان به جایگاهی که باید، (برخی از جایگاه «واقعی» زنان نام میبرند) دست نیافته و هنوز هم در برخی جوامع (که بین آنها جوامع توسعه یافته هم پیدا میشوند) تحت ظلم پدران، برادران و همسران خود قرار دارند. آمارهای منتشرشده از برخوردهای خشونتآمیز علیه زنان، نشان میدهد صرف توسعهیافتگی یا غیر آن، دلیلی نیست که درباره رعایت حقوق زنان، تضمینی به دست دهد. البته این واقعیت وجود دارد که در جوامع کمتر توسعه یافته، رعایت نکردن حقوق زنان و تبعیض جنسیتی آشکارتر است. شواهد نشان میدهد (طبق اخبار منتشر شده از اعمال خشونت علیه زنان) در کشورهای پیشرفته، تبعیض یا سوءاستفاده جنسیتی به اشکال دیگری رخ مینماید. عدهای معتقدند حتی آزادیهایی که در کشورهای غربی وجود دارد زمینه بیشتری برای سوءاستفاده و تبعیض جنسیتی را فراهم کرده است. ایران کشوری درحال توسعه است که در برخی مناطق آن، هنوز ساختار سنتی و قبیلهای وجود دارد. در برخی مناطق از کشور ما هنوز هم قوانین طایفهای، زنان بسیار جوان را به ازدواج با مردهای مسن، مجبور میسازد، البته در شهرهای بزرگ و مناطقی که قوانین شهرنشینی حاکم است چنین تبعیضهایی کمتر دیده میشود. با وجود چنین اطلاعی، باز صحبت درباره رعایت حقوق زنان، سوالات زیادی را مطرح میسازد؛ این پرسشها را با امانالله قراییمقدم، درمیان گذاشتهایم. پاسخهای این جامعهشناس به سوالات خبرنگار «شهروند» درباره این موضوع را بخوانید.
- درباه وضع زنان، همیشه موضوعی به نام «جایگاه واقعی» آنها مطرح بوده است. آیا زنان ایرانی جایگاه واقعی خود را دارند؟
من موافق این نیستم که زنان جایگاه واقعی خود را ندارند. زنان ایرانی در طول تاریخ در کنار مردان کار و تلاش کردهاند. همیشه تولیدکننده و تربیتکننده بودهاند و در تمام ادوار از ارزش و جایگاه واقعی و پنهانی برخوردار بودهاند. شاید در ظاهر چنین بهنظر برسد که زن ایرانی، جایگاه واقعی خود را ندارد ولی این را باید قبول کرد که مردان چه روستایی و چه شهری همیشه از عقاید همسرانشان بهره برده و برای رفاه بیشتر آنان، تمام سعی خود را به کار بردهاند، البته باید قشر محدودی از مردان بیمسئولیت(که به هر دلیل مانند اعتیاد ممکن است به بیمسئولیتی دچار شده باشند) را باید از اکثریت زحمتکش جدا کرد. ما در برخی نقاط کشور کسانی را داریم که هنوز جایگاهی برای بانوان قایل نیستند و شاید برای این باشد که هنوز تحتتأثیر افکار طایفهای هستند. در کشور ما 64درصد دانشجویان را خانمها تشکیل میدهند که این آمار در دنیا بینظیر است_ سازمان ملل شاخص آموزش عالی زنان را بهعنوان شاخصی برای توسعهیافتگی در زمینه آموزش مدنظر قرار داده است_ امروزه زنان ما در بیشتر مشاغل هم پای مردان فعالیت میکنند چه بسا بیشتر. ما زنانی داریم که حتی در رشتههای حساس و استراتژیک مشغول کار هستند. در دیدگاه غربی، زنان وسیلهای هستند برای سوءاستفاده سودجویان چه در تبلیغات اجناسشان چه در مسیر به قدرت رسیدن، اما در جامعه ما زنان با داشتن حجاب و رعایت شئونات مناسب با مردان و پا به پای آنها در اجتماع حضور دارند و نقش تاثیرگذار خود را بازی میکنند. متاسفانه برخی از افراد نیز تحتتأثیر تبلیغات کشورهای غربی هستند و فکر میکنند بعضی از بی بند و باریها نشان از آزادی دارد درحالیکه با کمی تفکر میتوان به این موضوع پی برد که این به ظاهر آزادیها تنها برای سودجویی و القای آزادی به زنان آن سرزمینهاست.
در دیدگاه سنتی، زنان تنها در محیط خانه باید به ارایه خدمت بپردازند. تغییر در این دیدگاه چگونه باید رخ دهد؟
هر کشور بر اثر فرهنگ و تاریخ خود به برخی سنتها پایبند است و این تنها درباره ایران صدق نمیکند. ما این سنتها را به شکلهای مختلف در آمریکا و انگلیس و... هم میبینیم و از آنجا که سنتها دیرپا هستند، تغییر دادنشان هم به سختی امکانپذیر است. در جامعه برای زنان و مردان هرکدام متناسب با تواناییهایشان نقشهایی تعریف شده است؛ یک مرد وظیفه دارد معیشت خانواده خود را تأمین کند و در همین راستا زن نیز نقشهایی برعهده دارد. در جامعهشناسی به آن تفکیک اجتماعی میگویند. جامعه براساس تفکیک اجتماعی و جنسیتیاش، به هر عضو خود براساس نقشی که ایفا میکند، پایگاه میدهد. البته آن دیدگاه سنتی که زن را فقط در چهاردیواری خانه نگه میداشت در بسیاری از مناطق، تغییر کرده است و با توسعه ارتباطات اجتماعی و فرهنگی این دیدگاه در مناطق بیشتری تغییر خواهد کرد.
این نگاه سنتی گاهی اعمال خشونت را هم درباره زنان به رسمیت میشناسد...
بله! همینطور است. گاهی اوقات ما اخباری در زمینه خشونت علیه زنان میشنویم که البته تنها مختص کشور ما نیست و در کشورهای به اصطلاح پیشرفته نیز چنین مسائلی را شاهدیم که البته شاید این مسائل به برخی سنتها و باورهای اشتباه برگردند که این سنتها را نیز میتوان به مرور زمان تغییر داد. بهعنوان مثال در هند که کشور آزادی به حساب میآید زن نمیتواند با طبقه بالاتر خود ازدواج کند یا حتی تا چندی پیش (نمیدانم اکنون قانونی اعمال شده است که این روند را متوقف کند یا خیر) زنان بعد از فوت همسرانشان باید خود را می کشتند! البته نباید این واقعیت را نادیده بگیریم که سنتها بازدارندههای خوبی از انحرافات اجتماعی هستند ولی نباید در این حیطه زیادهروی کرد.
آیا می شود اینطور برداشت کرد که رسیدن زنان به برخی موفقیتها نوعی ایستادگی در برابر باورهای اشتباه است؟
شکی در این مسأله نیست که زنان
حق خواهی کردهاند و این روند همچنان ادامه دارد. اینکه بگوییم تنها زنان در کشور ما جایگاه غیرمجازی دارند یک برداشت غلطی از نظام اجتماعی است. به نظر رابرت مرداک، فرهنگشناس، یک چیزهایی در دنیا از نظر فرهنگ کارکرد عامی و یونیورسال دارند مانند ازدواج، زمان سنجی و... براساس بررسی خود من درسال 1306 یک مدرسه نسوان در ایران گشایش یافت و درسال 1324 تنها یک دختر از دانشگاه فارغالتحصیل شد. از سال1950 به بعد زنان در آمریکا حق رأی گرفتند.
در حقیقت زنان در طول تاریخ با مبارزات و تلاشهایشان توانستهاند امروزه در تمامی مشاغل برای خود جایگاهی به دست بیاورند؛ زنان حتی در امور معدن و دیگر کارهای سخت نیز وارد عرصه شدهاند، البته در مراحل مختلف و زمینههای متفاوت ما با تبعیضهایی روبهرو هستیم که مرور زمان آنها را برطرف خواهد کرد، چون نیاز به فرهنگسازی دارند و فرهنگسازی کار
زمانبری است و یکشبه نمیشود این کار را انجام داد چون مقوله فرهنگسازی با ذهنیت افراد سروکار دارد، البته خوشبختانه امروزه ذهنیت جوامع و افراد نسبت به زنان تغییر کرده است. ما در گذشته بسیاری از حقوقی که امروزه خانمها از آنها برخوردارند را نداشتیم مانند حق زایمان، حق ارث، حق کفالت و... البته در باورها جا افتاده که در جوامع دیگر زنان و مردان برابرند که اصلا اینگونه نیست و در هیچ جای دنیا بهطور صددرصد زنان و مردان یکسان نیستند.
امروزه زنان چطور میتوانند در تغییر سنتهای اشتباه، تأثیر بگذارند؟
برای این مسأله نمیتوان نسخه واحدی پیچید. امروزه زنان به این باور رسیدهاند که در کنار مادر و همسر بودن میتوانند در عرصههای علمی، اجتماعی و سیاسی نقشی را به عهده بگیرند و این خودباوری قدم اول و همچنین مهمترین و موثرترین کار است که زنان و دختران ایرانی آن را برداشتهاند و میتوان گفت که مسیر رسیدن به خواستهها مشخص است و با تلاشی که ما در زنان و دختران امروزی میبینیم حتما میتوانند با موفقیت این مسیر را طی کنند. زنان امروزی شخصیت اجتماعی خود را پیدا کردهاند و باید تلاش کنند و نگذارند هیچ عاملی به این شخصیت خدشه وارد نکند. اگر زنان و دختران به خود باوری برسند و مسئولیتهای خود را چه در محیط خانواده و چه در اجتماع به نحو احسن انجام بدهند به مرور این باور به اجتماع و مردان نیز منتقل میشود و دیدگاه آنها نیز تغییر میکند کما اینکه خوشبختانه بسیاری از این باورها تغییر کردهاند و چشمانداز خوبی پیش روی این دیدگاه وجود دارد. زنان در تمامی عرصهها باید برای خود شخصیت ایجاد کنند، شخصیتی که همه را به احترام وا دارد. واقعیتی که در مورد حقوق زنان وجود دارد این است که بسیاری از قوانین و مصوبات زنان را حمایت نمیکنند بهعنوان مثال با اینکه حق طلاق به زنان داده شده اما
در حقیقت این حق در دست مردان است. البته در جوامع دیگر نیز در زمینه طلاق قوانینی وجود دارد بهعنوان مثال در انگلیس هنگام طلاق حق ندارند 6 ماه حتی تلفنی با هم در ارتباط باشند چون در غیراین صورت مسأله طلاق آنها به 6 ماه بعد موکول میشود. به نظر من در کشورمان باید زن در طول زندگی در دارایی مرد شریک شود، البته در مسأله ارث هم به نظر من باید بازنگریهای قانونی، صورت بگیرد. یکی دیگر از نقاط ضعفی که در قانون ما وجود داشت این بود که زنان و دختران برای هر سفر خود از همسران یا پدران خود باید اجازه میگرفتند که با تلاشهایی که در این زمینه صورت گرفت این اجازه فقط برای سفر اول اخذ میشود.