شماره ۵۷۳ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۵ خرداد
صفحه را ببند
راهیان‌نور کاروان جانبازان

رمضانعلی کاووسی جانباز

 صبح جمعه 22 اسفند ساعت 8 صبح از آسایشگاه جانبازان اصفهان به طرف مناطق جنگی جنوب حرکت کردیم. منصور بنایی‌زاده، محمدعلی مهدوی، مجید خشه، محمدرضا رضایی، حسن خیری، حسین خرسندی، محمدعلی صابری، آقای احمدی و من از مسافران جانباز و قطع نخاع این سفر بودیم. تعدادی از کادر آسایشگاه جانبازان اصفهان، قاسمی، حکیمی و ملکی در این سفر همراه ما بودند و البته از جان و دل مایه گذاشتند. تعدادی از بچه‌ها با خود همراه آورده بودند. من، برادرم را با خود آورده بودم. جمعا 19 نفر بودیم. اتوبوس آسایشگاه آسانسور داشت. ما برای سوار و پیاده شدن مشکلی نداشتیم. همسفران همه پر انرژی و سر حال بودند. قرار بود راهی دیاری شویم که سال‌ها قبل با متجاوزان بعثی جنگیده‌ایم. از شهرهای نجف آباد، تیران و کروَن، داران و الیگودرز گذشتیم. ناهار را در شهرستان درود خوردیم. از خرم‌آباد گذشتیم. اتوبان خرم‌آباد خیلی راه را نزدیک‌تر کرده بود. نرسیده به اندیمشک چشمم به پادگان دوکوهه خورد و خاطرات 32‌سال پیش در این پادگان در ذهنم مرور شد. نماز مغرب و عشا را در اندیمشک خواندیم. شام مختصری در اتوبوس خوردیم. از اهواز گذشتیم و ساعت 11شب به اردوگاه شهید باکری خرمشهر رسیدیم. هر قسمتی از اردوگاه را به استانی داده بودند. به اردوگاه اصفهان رفتیم. امکانات نسبتا مکفی برای ما تدارک دیده بودند. یک حمام بزرگ با سرویس فرنگی جداگانه برای جانبازان ساخته بودند.
کار هماهنگی سفر و ساختن سرویس بهداشتی مناسب را از یک‌سال قبل، جانباز بزرگوار
حاج منصور بنایی‌زاده، عضو انجمن جانبازان نخاعی استان اصفهان پیگیری کرده بود. برادر محمدی و دوستان دیگرشان تمام سعی خود را کرده بودند تا رفاه ما در این سفر تأمین شود. فردا صبح به مکان یادمان شهدای والفجر 8 لب رودخانه اروند رفتیم. شهر فاو عراق به راحتی قابل رؤیت بود. با دیدن عظمت اروند، عظمت کار نیروهای ما از اروند در ‌سال 1364 و تصرف فاو در ذهنم تداعی شد.
 بعدازظهر به شلمچه رفتیم. در کنار یادمان شهدای شلمچه که 8 شهید گمنام را در آن‌جا دفن کرده بودند، خیلی مغموم شدیم. راوی برای ما گفت: «وجب به وجب این سرزمین با خون شهیدی آغشته است.»
فاصله پاسگاه مرزی ما با پاسگاه مرزی عراق کمتر از صدمتر بود. سربازان عراقی در پاسگاه‌شان برای ما دست تکان می‌دادند. ماهم برایشان دست تکان دادیم. در پاسگاه مرزی خودمان وضو گرفتیم. در مسجد شلمچه نماز خواندیم و به مقر برگشتیم.


تعداد بازدید :  175