بهروز رضوی گوینده رادیو
مهران دوستی در زمینه گویندگی نظیر نداشت، او بسیار پرتوان، پرانرژی و خوشصدا بود. او میتوانست با صدایش شنوندگان را تحتتأثیر قرار دهد و آنها را با خودش همراه کند. این از ویژگیهای یک مجری و گوینده خوب و تواناست. برای همین است که ما گویندگانی نظیر او را کم داریم. شاید هم اصلا دیگر نداشته باشیم. کمتر گویندهای این توانایی را دارد که مخاطبانش حرفهایش را قبول و باور کنند. اما مهران دوستی جزو این کمترینها بود. البته او در همه زمینهها اینگونه بود، چراکه به غیر از رادیو در فیلمهای تحلیلی، مستند و تبلیغات هم گویندگی میکرد. اغلب صاحبان صنایع علاقهمند بودند صدای او برای تبلیغ کالایشان شنیده شود. نه فقط به این دلیل که صدای خوبی داشت یا مجری توانمندی بود چون معتقد بودند او برایشان شانس میآورد. هرچند که او در عمل قلب بازش خوششانس نبود و در مقابل عوارض بعدی آن طاقت نیاورد و خیلی زود ما را تنها گذاشت. باید به خانوادهاش، دوستانش و همه شنوندگانی که وفادارانه برنامههایش را دنبال میکردند، تسلیت بگویم. در آن سالهایی که او در جبهه مشغول کار بود، من در رادیو نبودم. بعد از آن بود که ما با هم آشنا و همکار شدیم. آخرین دیدارم با دوستی به چهارشنبه، دو روز پیش از درگذشتش بازمیگردد. یادم هست در استودیو آوا همدیگر را دیدیم. او بسیار شاد و امیدوار بود و درباره حل شدن مشکل استخدام خودش، من و چند نفر دیگر که هنوز بعد از این همه سال در رادیو استخدام نیستیم، صحبت میکرد. او امیدوار بود؛ اما عمرش به دیدن نتیجه این امیدواری قد نداد. هرچند که من همان موقع هم به او گفتم چشمم آب نمیخورد این اتفاق بیفتد. باید بگویم او در مقام یک دوست، یک همکار و کسی که آشنایی حرفهای با او داشتم، انسانی موجه، پرانرژی و مثبت بود. این انرژی و شاد بودنش در صدایش هم قابل لمس بود، بهطوری که برنامه کافه رادیویش که در رادیو جوان اجرا میکرد، شنوندگان پروپاقرصی داشت. او همکار خوشذوق و گرم دهانی بود که نظیرش را کم خواهیم داشت.