| افسر افشار نادری | جامعهشناس و استاد دانشگاه |
خشم، مصادیق متفاوتی دارد. خشونت میتواند شامل فحاشی، مزاحمتهای خیابانی اعم از فیزیکی و کلامی و حتی فریاد دورهگردهای خیابانی و... باشد.
اینکه مصادیق خشم چهچیزهایی هستند، یکسوی ماجراست اما سوی دیگر، ضرورت کنترل و راههای مقابله با آن است. برای از بین بردن خشم در جامعه، باید آهسته و پیوسته عمل کرد. در ابتدا و پیش از هر چیز، مقوله خشم باید در قانون درج و تعریف شود و خطابودن و غیرقانونیبودن آن محرز شود. باید انواع و شدت و حدت آن نیز در قانون مشخص شود. این وظیفه قانونگذار است که این مقوله را وارد قانون کند و به این ترتیب، افراد متوجه میشوند که برای این رفتار، مجازات خواهند شد و لذا متوجه میشوند برای آنکه مجازات نشوند، باید از این رفتارها دست بردارند. این موضوع میتواند در کوتاهمدت، راه چارهای باشد.
راهحل درازمدت، این است که به جای اینهمه مطالب بعضا بیهوده که در کتابهای درسی گنجانده شده، مطالب و آموزههای اجتماعی برای رفتار بهنجار و آداب صحیح اجتماعی گنجانده شود.
در گذشته درسی با نام «تعلیمات اجتماعی» داشتیم. در این درس، به بچهها میگفتند که در جامعه چگونه باید رفتار کرد که هنجارمند محسوب شویم. امروز اساسا چنین چیزی وجود ندارد. اینها، یعنی سیاستگذاری فرهنگی، میتواند چارهکار باشد. بنابراین، قوانین هستند که در کوتاهمدت، میتوانند رفتارهای افراد را جهت بخشند و در درازمدت، سیاستگذاری فرهنگی موثر است. زمانی که میگویند تولید خشم در جامعه از بالا به پایین بوده، به این معنا نیست که مثلا سیاستمداران این خشم را تولید کردهاند؛ بلکه به این معناست که قانونگذار که در مقام تعریف جرم در قانون است، در این مورد کوتاهی کرده و با این رفتار، موجب اشاعه خشم شده است. فردی رفتار خشونتآمیز از خود نشان داده است، دیگری هم که شاهد این رفتار بوده، در مواقعی همین رفتار را تکرار کرده؛ چراکه شاهد ممنوعیت قانونی این رفتار نبوده و افرادی را هم ندیده که بهخاطر بعضی مصادیق خشونت، مجازات شده باشند. البته نحوه حرفزدن بعضی از سیاستمداران و افراد شناختهشده در جامعه و همچنین برنامههای صدا و سیما، موجب تولید و افزایش خشونت میشوند. متاسفانه ما از ادبیات بسیار خشونتآمیزی در تلویزیون استفاده میکنیم. ادبیات خشنی مثل رفتارهای شوهر با همسر، پدر و مادر نسبت به فرزندانشان، پلیس نسبت به افراد و... که همه اینها به مثابه اشاعه خشونت در جامعه است که به درستی مفهوم «تولید خشونت از بالا به پایین» را نشان میدهد. من و شما نیستیم که برنامههای تلویزیون را میسازیم و تأیید میکنیم بنابراین من و شما هم نباید در وهلهنخست نسبت به آنچه در جامعه ترویج میشود، پاسخگو باشیم.