شماره ۵۷۲ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۴ خرداد
صفحه را ببند
امت عربی در برابر ناکامی‌های اجتماعی

 متین مسلم کارشناس روابط بین‌الملل

صدا‌های بسیاری در واشنگتن علیه کاخ سفید بلند شده و می‌گویند ایالات متحده از هیچ استراتژی روشنی در خاورمیانه  پیروی نمی‌کند. خب البته سخن درستی است، اما نه صرفا به دلایلی که امثال آقای مک کین یا بینر و منندز و حتی ژنرال پترائوس و دمپسی می‌گویند. طرح انتقاداتی از این دست با هر انگیزه‌ای که صورت می‌گیرد، چهره‌ای دموکراتیک از منتقدان در برابر ما قرار نمی‌دهد آنگاه که متوجه باشیم  هر یک از این افراد و همفکرانشان در به‌وجود آوردن وضع مقصرند و اکنون زیرکانه  از زیر بار مسئولیت‌های گذشته و فعلی خود شانه خالی می‌کنند. لوک کافی یک عضو موسسه مطالعات آمریکایی اندیشکده هریتیج به شبکه الجزیره گفته است: «مقامات  اکنون به اشتباهاتشان اعتراف می‌کنند درحالی‌که در گذشته فرصت کافی برای جلوگیری از بروز اشتباه داشتند!»
وضعیت کنونی جهان عرب و اوضاع تاسفبار و دهشتناک یمن که پازل ناامنی‌های اجتماعی و جنگ‌های داخلی در خاورمیانه عربی و خلیج‌فارس را از‌ سال 2011 تکمیل کرده، با تردیدی آزار دهنده ما را در برابر این سوال قرار داده است که نتایج و عواقب وقایع  سال‌های اخیرموسوم به « بهار عربی» آیا برای جامعه عرب تجربه موفقی بوده یا می‌توانست باشد؟ تا آن‌جا که به تحولات کنونی مربوط می‌شود جایی برای خوشبینی نیست و پاسخ به این سوال با تردید‌هایی روبه‌رو شده است. تردید نه به این دلیل که جوامع عربی اساسا آیا توان و موقعیت ایجاد تحول را دارند؟ و یا نیازمند به تغییر هستند؟ بلکه به این اعتبار که جوامع عربی در یک تناقض عجیب  میان محافظه‌کاری سنتی  و انقلابی‌گری اجتماعی، از یک طرف نیاز به تغییر را احساس می‌کنند، بدون آن‌که الگویی در برابر خود ببینند و از طرفی دیگر به علت نداشتن اهرم‌های اجتماعی و سیاسی برای انجام تغییرات بنیادین و توسعه‌یافته و یا حتی   رفرم  توان  بهره‌گیری از فرصت‌ها و بزنگاه‌ها را در خود احساس نمی‌کنند. نتیجه یک چنین فرآیندی در خلاء، ضرورتا به عقیمی جنبش‌های اجتماعی عربی منجر یا نتیجه باروری آن را به تأخیر انداخته است. واخوردگی از نحوه پاسخ به این نیاز و تقابل آن با توانایی‌های اجتماعی، به آن‌جا ختم شده که ملت‌های خاورمیانه عربی بیش از آن‌که بدانند چه می‌خواهند؟بیشتر می‌دانند چه چیزی را نمی‌خواهند. لیبی،سوریه، یمن و مصر را ببینید. حتی در مورد مصر این کشور حتی یک استثنا نیست  و چه کسی باور می‌کند ژنرال سی سی نتیجه یک تحول دموکراتیک در جامعه مصر است! این بیشتر به یک جوک سیاسی شبیه است  تا یک واقعیت سیاسی و اجتماعی.
 عدم تناسب  و فاصله میان «خواست» تا «توان» امت عرب، تنها به خلأ مورد اشاره محدود نشده است. فقدان الگوی کارآمد وحدت‌طلب پایدار از یک طرف، تداوم حس تغییر از طرف دیگر و شدت خشونت رهبران دیکتاتور عرب در سرکوب خواست‌های اجتماعی از سوی سوم، گسلی خطرناک  را در بافت عمومی جهان عرب به‌وجود آورده که تا به امروز مورد بهره‌برداری و سوءاستفاده گروه‌های تندرو مذهبی و افراطی مانندالقاعده،داعش،النصره،بوکوحرام و جبهه التکفیر قرار گرفته و ما را نسبت به آینده نگران کرده است! به تصور من، مشکل اصلی آن نیست که چرا فرآیند تغییرات در امت عربی با ناکامی روبه‌رو شده، بلکه   در آن است که اولا تمایلی به شناخت علت این ناکامی‌ها دیده نمی‌شود. ثانیا این تصور وجود دارد که با زور و برش فوری قطعی‌ای از کیک می‌توان به تحولی بنیادین  دست یافت، آن هم در جوامعی به شدت سنت‌گرا با بافتی متناقض. لیبی را ببینید، سوریه را مشاهده کنید، بحرین را رصد کنید و اینک یمن را با تاسف در برابر دیدگان خود قرار دهید. به چه نتیجه‌ای می‌رسیم؟ پاره‌ای از تحلیلگران امور اعراب معتقدند  جامعه جهانی متوجه این مسأله نشد که هر گونه تحول‌گرایی و تحول‌خواهی پایدار در جوامع عربی در نتیجه تظاهرات  خیابانی پایتخت‌های عربی مساله‌ای است  که الزاما اولا به فرآیندی دموکراتیکی  منجر نخواهد شد. ثانیا   در اثباتی‌ترین حالت این فرآیند در بلندمدت  اثر خود را نمایان می‌سازد و در نهایت  برای وقوع آن احتمالا لازم است  نسلی به‌طور کامل عوض شود. در عرض چند روز یا چند هفته نمی‌شود به دموکراسی دست یافت و عدم توجه به این مهم ساده‌انگارانه این تصور را به‌وجود آورد که بدون توجه به زیرساخت‌های سنتی و ضرورت‌های اجتماعی، خیلی سریع  می‌توان به جایگزین طبیعی برای حکومت‌های استبدادی و محافظه‌کار عرب دست یافت.اما شوربختانه این تحولات از بالا یا به جنگ داخلی ختم شدند مانند سوریه و لیبی یا به تعمیق بیشتر دیکتاتوری منتهی شدند مانند مصر و یا به سرکوب‌های شدید خاتمه یافتند مانند بحرین. واقعیت تلخ  آن‌که ما حتی با ظهور یک دولت نیم بند  دموکراتیک هم روبه‌رو نشده‌ایم. شاید وقت آن رسیده که متوجه شویم  «وقتی ظرفی را شکستی، حتما مالک آن نخواهی شد.»

 

 


تعداد بازدید :  211