مهدی مالمیر روزنامهنگار
میگویند در برهههایی از زمان، هیچ مصیبتی بدتر از «جوان» بودن نیست و به راستی در این گفته ذرهای اغراق وجود ندارد! تنها کافی است نگاهی به صفحه تلویزیون بیندازیم و صحنههای جنگ و آوارگی و کشتار را (که این روزها خوراکِ روزان و شبانمان شده است) با دقت بیشتری بنگریم، آن وقت اعتراف به اینکه در تمامی این ماجراهای جانخراش، این جوانان هستند که بار اصلی مصیبتها را بردوش میکشند، کار چندان دشواری نخواهد بود.
«جوانی» از آن دست واژههایی است که سالیان آزگار تنها حبابآسا در آن دمیدهایم به گونهای که کمتر روزی است این واژه را از زبان مسئولین و مدیران نشنویم و البته «جوانی» و وصفِ موهبتهای آن لحظهای از زبان مجریان صدا وسیمای ما نمیافتد. اینکه جوانی «بهار» زندگی است و جوانان «سرمایه»های بشریتند و «چشم امید» همه، به جوانان دوخته شده است و...
طرفه ماجرا اما در اینجاست که این واژه هرچه بیشتر به کار گرفته میشود کمتر نکتهای از آن دستگیرِ نیوشندگان میشود! سبب آنکه: هنوز روشن نیست مسئولان ما هنگامی که از جوانی دم میزنند دقیقا انگشت بر روی چه ویژگی یا صفاتی میگذارند؟! آیا جوانی مفهومی صرفا زیستشناختی است که تنها با سنِ تقویمی مشخص میشود؟ یا اینکه این واژه در ادبیات مسئولان ما همراه با بار حقوقی روشنی است که به یکسری حقوق و تکالیف برای گروه سنی خاصی اشاره دارد؟ و اگر چنین است، نشانههای این حقوق و تکالیف چیست؟ این پرسشها تنها مشتی از خروارها سوالاتی است که شاید به عقیده برخی مسئولان ارزش تلف کردن وقت را ندارد و تابهحال کسی به فکر پاسخگویی مستدل به آنها نیفتاده است!
در بسیاری از کشورها واژه جوانی افزون بر بار حقوقی که بر آن مترتب است، نوعی «نگرش» نیز به حساب میآید. به عبارت دیگر، مقوله جوانی دیرگاهی است که خود را از بند تعاریف زیستشناختی و سنگی رها کرده و همانگونه که گفته آمد به گونهای نگرش به زندگی بدل شده است. تا آنجا که برخی جامعهشناسان از «جوانیسازی» جامعه نیز سخن گفتهاند. نگرشی که شاخصههای آن: شوق بیحد و مرز به زندگی و زنده بودن، خوشبینی، امید به آینده، سرزندگی جسم و جان، تنوعطلبی و... است.
باری، در باب جوانی، اندیشهوران زیادی اندیشیده و در اطراف آن قلم زدهاند و پیوسته یکی از دغدغههای فیلسوفان در کنار مقولاتی همچون مرگ، پیری و بیماری در درازنای تاریخ اندیشه بوده است. در میان همه تعاریفی که از «جوانی» وجود دارد شاید این تعریف جان آپدایک رماننویسِ فقید آمریکایی یکی از شنیدنیترینها باشد، او مینویسد: «جوان کسی است که هر روز صبح به امید تجربه تازهای از خواب بر میخیزد.» حال اگر آرایشگریهای کلامی و تعارفاتی که هر روز در رسانهها تکه پاره میکنیم به کناری نهیم و این تعریف ساده آپدایک از جوانی را اساس بگیریم، به راستی با این تعریف ما چه تعداد جوان در کشورمان داریم؟!
[email protected]