| حر منصوری عبدالملکی | دیدهبان میانکاله |
ميانكاله در جنوب شرق درياي خزر واقع شده است. طول آنکه از غرب به شرق کشیده شده حدود 70 كيلومتر و عرض نیز از جنوب به شمال 5/6 تا 7 كيلومتر است. اين تالاب توسط يك مجراي باريك 2600 متری به نام چپقلي از ناحيه انتهاي شمالشرقي تالاب به دريايخزر وصل ميشود. تالاب عمق كمي داشته و بيشترين عمق آن حدود 5 متر در قسمتهای شرقی است. اين تالاب از ناحيه جنوب به دشت و جلگه كمشيب مازندران و گلستان متصل بوده كه پس از آن به رشته ارتفاعات پوشيده از جنگلهاي پهن برگ البرز شرقی ختم ميشود.
تالاب ميانكاله از نظر زمینشناسی در دشت آبرفتي كواترنري تشكيل شده و از نظر كشاورزي بسيار حاصلخيز است. در شمال تالاب در خشکی پناهگاه میانکاله به ويژه در بخش شمالي آن نوار باريكي از ماسههاي ساحلي به پهناي حدود يك كيلومتر وجود دارد که هر بینندهای را به یاد صحراهای ماسهای مرکز ایران میاندازد.
مردم و ارتباط آنها با میانکاله
در همسایگی ميانكاله مجموعا 96 آبادي و شهر بزرگ و کوچک وجود دارد که از زاغمرز در جنوبغربی تالاب شروع شده و در شرقیترین قسمت به بندرترکمن و روستای قرهسو منتهی میشود. در کنار میانکاله اقوام تركمن هستند.در غرب و جنوب غربی تالاب نیز اقوام کرد زبان عبدالملکی استقرار داشته که تنها ورودی خشکی شبه جزیره میانکاله در این منطقه وجود دارد. تركمنها بيشتر گرايش به دامداري، گلهداري و کاشت گندم بهصورت دیم داشته درحاليكه فارستبارها بيشتر كشاورزي میکنند و درصد کمتری از این جمعیت به دامداری و آبزیپروری ميپردازند. کردهای عبدالملکی نیز در غربیترین منطقه به دامداری، کشاورزی و باغداری میپردازند.
در ضمن طی دهههای گذشته به موجب خشکسالی در جنوبشرقی کشور تعداد زیادی سیستانی برای کار به منطقه مذکور آمده و درحالحاضر میزانی از جمعیت منطقه را تشکیل میدهند.
نقش بومیان در حفظ تعادل
اکوسیستم میانکاله
میانکاله تحتتأثیر مشکلاتی چون چراي بيرويه دام در مراتع، شكار و صيد غيرمجاز، تبديل اراضي تالابي به زراعت، توسعه سكونتگاهها و صنايع در حاشيه آن، کاهش ورودیهای آب شیرین به تالاب، انباشته شدن رسوبات در تالاب و چپقلی، توسعه و ساخت راهها و جادههای در کنار منطقه و ضمایم آن مهمترین تالاب ایران را دچار مشکلات جدی کرده است.
مشکلاتی که جامعه ذینفع نقش بسیار موثری را در بهوجود آمدن آن داشته و بیگمان میتوانند در تشدید آن بسیار موثر باشند. بدون درنظر گرفتن بومیان و حاشیهنشینان میانکاله هرگونه برنامهریزی برای مدیریت آن میتواند کاری غیرممکن و اشتباه باشد، چراکه اهمیت نقش بهرهبرداران در مدیریت منابع اصلی انکارناپذیر و البته بسیار جدی در مدیریت مناطق طبیعی است. لازم بهذکر است مشاركت بوميان در نحوه بهرهبرداري از منابع طبيعي در گذشته نسق و عرف رايج و بسيار محكمي داشته و جالب اينكه بسيار منطبق با اصول توسعه پايدار بوده است، بهطوريكه نظارت موثر بر نحوه بهرهبرداري از منابع توسط رهبران محلي و مكانيزمهاي تعريف شده آنها صورت میگرفته است. اما با تغيير ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي در دهههاي گذشته اين مشاركت بسيار كمرنگ شده است. بهصورتیکه پای معارضان بسیاری اهم از شکارچی غیربومی، ساختوساز صنعتی غیربومیان و تهدیدهای دیگر، امروزه گریبانگیر این تالاب و پناهگاه حیاتوحش شده است.
در یک نگاه کلی میتوان به راحتی دریافت که تمامی عوامل انسانی تهدیدکننده میانکاله بالفعل، بالقوه تحتتأثیر انگیزهای مشترک به فعالیتهایی میپردازند که خواسته یا ناخواسته منجر به آسیبهای جدی به این منطقه بسیار ارزشمند میشود.
نفع اقتصادی
ماهیگیر، شکارچی، کشاورز، زمینخوار، دامدار همهوهمه برای اینکه بتوانند با موثرترین روش نفعی اقتصادی را برای خود ایجاد کنند، به استفاده و بهرهبرداری نامتوازن از منابع میپردازند. منابعی که میتوانند به دلیل اعمال فشار انسان با ایجاد رد پای اکولوژیکی خود، یک منطقه، یک زیستگاه یا حتی یکگونه را برای همیشه از بین ببرند. نهایتا به نظر میرسد با منتفع کردن نیاز مالی بهصورت پایدار و درازمدت مردم بومی، میتوان راه مناسبی برای حفظ این منطقه و دور کردن تهدیدها و تغییر رویه در مدل اقتصادی جامعه پیرامون ایجاد کرد. حال راهحل چیست؟ تجربه جهانی چه میگوید؟ میتوان جهانی دید و منطقهای عمل کرد؟
اجرای مدل تعاملی انسان و کره مسکون «ذخیرهگاه زیستکره»
ذخیرهگاه های زیست کره مناطق حفاظتشده طبیعی هستند که علاوهبر حفاظت تعاونی و مشارکتی، دستاوردهایی نظیر ارایه سایتهای مطالعاتی علمی و تحقیقی برای دانشمندان و همچنین تجربه مهارت انسان در پشتیبانی از توسعه پایدار را نمایان میسازند.
پس از منسوخ شدن راهکار حفاظت فیزیکی اعلام ذخیرهگاههای زیستکره برای جلوگیری از تغییرات برگشتناپذیر و بهرهبرداری ناپایدار از منابع طبیعی، در عین نیاز به بهرهبرداری از طبیعت (باتوجه به رشد روز افزون جمعیت) شکل گرفته است و به یکی از تقسیمبندیهای مهم حفاظتی جهان بدل شده است. این مناطق بسیار بااهمیت حفاظت شده از طرف یونسکو تحت پوشش دفتر شورای هماهنگی بینالمللی برنامه انسان و کره مسکون (MAB) قرار دارند. از آغاز اجرای این برنامه جهانی در (دهه ۱۹۶۰ میلادی) تاکنون ۵۵۳ ذخیرهگاه زیستکره در ۱۰۷ کشور جهان به ثبت رسیده است. سهم ایران نیز از این 107 ذخیرهگاه زیستکره 10 ذخیرهگاه بوده که میتوان به مناطقی چون توران، کویر، گلستان، میانکاله، ارژن و پریشان، گنو، حرا، دنا و دریاچه ارومیه اشاره کرد.
شایان ذکر است در هجدهمین اجلاس عمومی انسان و کره مسکون که در نوامبر ۱۹۷۴برگزار شد جمهوری اسلامی ایران به عضویت شورای هماهنگی برنامه انسان و کره مسکون انتخاب شد، اما متاسفانه نتوانست نمایندهای به چهارمین جلسه شورای هماهنگی که در ۱۸ تا ۲۶ نوامبر ۱۹۷۵ تشکیل شد، بفرستد و درحال حاضر تلاش بسیار کمی برای اجرای کامل و عملیاتی آن در مناطق نامبرده میشود.
بهنظر میرسد با توجه به میزان تأثیر جامعه بومی در مدیریت منابع در مناطق حساس زیستی، عملیاتی کردن برنامه انسان و کره مسکون در اینگونه مناطق تنها راه عملی برای برونرفت از بحران زیستمحیطی حال حاضر این مناطق است. همانطورکه در بخش چالشهای زیستمحیطی گفته شد سرچشمه بسیاری از مشکلات زیستمحیطی مناطق حفاظت شده در آنسوی مرزهای جغرافیایی است و مرز فیزیکی قایل بودن برای آن میتواند مانعی برای حل معضلات منطقه بهصورت پایدار باشد.
مثال 1
ورود سموم و کودهای شیمیایی از طریق رودخانهها و کانالهای زهکشی زمینهای کشاورزی بالادست بهصورت عام به تالابها و پهنههای آبی و بهصورت خاص به «تالاب میانکاله» صورت میگیرد. در این شرایط نه میتوان ورودیهای آب را به منطقه بست و نه میتوان از کشاورزی بومیان جلوگیری کرد. اما با مشارکت خردمندانه جامعه بهرهبردار میتوان مکانیزمی پایدار و سالم را در نحوه کاشت، داشت، برداشت و توزیع ایجاد کرد. این مکانیزم به این شکل است که از طریق کشاورزی در سرزمینهای اطراف تالاب که درواقع جزیی از ذخیرهگاه محسوب میشوند محصولات کشاورزی ارگانیک با نام ذخیرهگاه تولید کرد. درواقع این محصولات بدون استفاده از مواد شیمیایی چون کودهای فسفره، سموم پایدار تولید میشوند و بیشترین سلامت را دارا هستند. همچنین یقینا با بازاریابی درست این محصولات جایگاه ویژهای در بازار و سبد کالاهای مردم خواهند داشت و میتوان آنها را با قیمتی بیش از دیگر محصولات مشابه که با دخالت سموم و کودهای شیمیایی بهدست آمدهاند به بازار عرضه کرد. کشاورزان در این مدل میتوانند از طریق فروش کشاورزی و فروش محصولات ارگانیک خود هم به نفع اقتصادی و کاهش هزینه قدم بردارند و هم رودخانهها و نهایتا تالاب میانکاله را از مسمومیت مواد شیمیایی و پایدار نجات دهند.
مثال 2
در میانکاله حدود 80 دامداری سنتی وجود دارد که آنها نیز میتوانند بهجای افزایش دام برای نفع اقتصادی بیشتر و صنعتیکردن آن در منطقه با استفاده از داروها و محرکهای رشد برای افزایش تولید، از روش سنتی مبتنیبر استعدادهای طبیعی منطقه بهره گیرند. به این صورت که با رعایت ظرفیت چرا، محصولات لبنی و گوشتی ارگانیک را که بسیار سالمتر از محصولات مشابه بیرون از ذخیرهگاه است با نام و تحت برند ذخیرهگاه تولید کرده و با فروش آنها به قیمت مناسب به نفع اقتصادی مناسبی در کنار رعایت مسائل زیستمحیطی در ذخیرهگاه برسند. شایان ذکر است که در صورت استانداردسازی کلبهها و محلهای اقامت دامداران در ذخیرهگاه میتوان در کنار حفظ سیمای طبیعی منطقه و بهرهبرداری از کلبههای سنتی و بوم سازگار بهجای سازههای بتنی خدماتدهی مناسبی را به اکوتوریسم در ذخیرهگاه برای منتفعشدن دامدارها انجام داد. محصولات غذایی ارگانیک، اقامت بومی و منطقهای زیبا میتواند محرک حضور
کنترل شده اکوتوریسم برای پیشرفت اقتصادی بومیان و همچنین بالابردن شاخصهای اقتصادی با حفظ محیطزیست منطقه درنظر گرفته شود.
البته مثالهای ذکرشده تعداد کمی از راهکارهایی است که بهواسطه شناختی که اینجانب از جامعه بومی و استعدادهای ذاتی منطقه دارم به آن اشاره کردم و مباحثی چون کشت داروهای گیاهی، توسعه صنایعدستی، کشاورزی بیولوژیکی و تولید محصولات خانگی میتواند دیگر راههای توسعه اقتصادی همراه با پایداری اکولوژیکی باشد.