سعید اصغرزاده
1- نقلی را میخواندم از حسین دهباشی. نوشته بود:
دیماه و سرسیاه زمستان بود که شبی برای امضای اوزالید قبل از چاپ یکی از کتابها رفتم چاپخانه | در فاصله یکساعتی که مشغول بودم کارگر عاقله مرد محترمی چندباری با نگرانی سرک کشید به دفتر آنجا و من حسابی کنجکاو شدم که چهکار دارد | بار آخر دفتردار به آقای مدیر که تازه آمده بود مشکلاش را گفت که نیاز به «مساعده» دارد | 50هزار تومان | و بر تیره پشت من که آنشب برای خانوادهام 70هزار تومانی پیتزا خریده بودم از حیرت اینکه در این زمانه کسی هم ممکن است برای 50 هزار تومان ناقابل لنگ مساعده باشد عرق سرد نشسته بود.
الان و در دل این نیمهشب اردیبهشتی که خیلی از ما برای یک مشت لایک مجازی طبعآزمایی میکنیم؛ با خواندن ایمیل یکی از دوستانم دوباره همانقدر حالم بد شد | با تصور البته اشتباه آنکه دسترسی بیواسطه و سریعی به آقای رئیسجمهوری دارم نوشتهبود: | لطفا به دکتر روحانی بفرمایید طی دستوری عاجل قیمت نان را دوباره در سراسر کشور ارزان کنند| طبقه پایین جامعه واقعا مشکل دارند | مشکلات گرانی در جامعه جدی است | قیمت نان وظیفه دولت است و مظهر رسیدگی به محرومان | یا علی.
2- نوشتهای را میخواندم در مورد عکس یک ورزشکار که رفته و یک بطری آب در دریاچه ارومیه خالی کرده است. متن خیلی تند و بدبینانه بود. قسمتهای آرامترش را میآورم:
هنرپیشهای که میخواد نشون بده چقدر مهربونه میره با کودکانکار، گل میفروشه. یا یکی دیگه بهجای اینکه یکدهم از ثروتاشرو ببخشه، با بچههای تو آتیش سوخته سلفی میاندازه و برا درمونشون پول جمع میکنه. هزار تا هزار تا کودک سالم از گرسنگی و فقر تو این مملکت دارن هلاک میشن اونوقت بنیاد (نام بنیاد را حذف میکنم) تشکیل بدیم برای کودکایی که در بهترین حالت شانس زندگیشون کمتر از 30درصده میلیونمیلیون پول خرج کنیم.
واقعیت فقر و بدبختی در کجاست؟ این حرکات نمادین کجای کارو گرفتن؟ (نام ورزشکار را حذف میکنم) کجای کار دریاچه ارومیهرو میخواد بگیره؟ بخشی از ثروتشرو وقف کنه یا یک عدهرو دعوت کنه که پولشونرو وقف این کار کنند؟ تخصص (سواد) این کار رو که نداره و اگر یک متخصص براش بخواد روند کامل یا احتمالات نجات دریاچهرو توضیح بده آیا میفهمه؟ اینکه 10تا بسازوبفروش خفن مایه که قبلا فوتبالیست بودن با یک مسابقه 6،5میلیون پول جمع کنن کمک خفنی به دریاچه نیست. (اینه که میگم اگر بهجای این حرکت نمادین آب معدنی بطری هزار تومنرو حروم نمیکردن و بهجاش بخشی از داراییشون که براشون ارزشی رو در دریاچه میریختند خیلیخیلی سودمندتر بود.)
روش خیلی خوبی برای شناسایی حرکتهای نمادین فاسد از سالم هست. اینکه ببینیم روند سود در چه جهتیه. بعضی حرکتهای نمادین خیلی هزینه سنگینی دارند. مثل... خودسوزی دستفروش فقیر مقابل شهرداری. یا سرخم نکردن مرحوم تختی جلو ممدرضا. کنشگرهای این نوع حرکات تا جایی پیش میرن که جانشون رو هم ممکنه از دست بدن. تو حرکتهای فاسد معمولا شهرت عاملی است که باعث کسب ثروت برای کنشگرش میشه و کنشگر مدام چاقتر میشود.
3- یک گزارش میخواندم در مورد اشتغال زنان:
متین، کارشناسارشد رشته پلیمر، دوسال است ازدواج کرده و سهسال است دنبال کار میگردد. هفته پیش، وقتی از مصاحبه کاری برگشت، خیلی خوشحال بود. مدیر شرکت در حرفهایش گفته بود او را که فارغالتحصیل از یک دانشگاه معتبر است، به همتایان مردش ترجیح میدهد. اما ایمیل دیروز مدیر شرکت خیلی خوشحالش نکرد. در ایمیل نوشته بود که هنوز انتخاب اولش متین است، به شرطی که قراردادی را امضا کند که در آن آمده متین تا چهارسال آینده که پروژه شرکت برقرار است، بچهدار نخواهد شد.
4- ماندهام که چگونه میشود به جامعهای اخلاقی دست پیدا کرد. جامعهای که غم نان نداشته باشد. جامعهای که نیروهایش در راه صحیح کار داوطلبانه انجام دهند و جامعهای که فارغ از تبعیض جنسیتی باشد! بیان سه موضوع فوق از شبکههایاجتماعی که دارد الان دست به دست میچرخد شاید یک کار داوطلبانه باشد. اما اینها همه طرح موضوع است، طرح مسأله است و طرح مشکل است، ما راهکار نیاز داریم.
ما باید داوطلبانه برویم به سمت حل مشکل آن کسی که نان شب ندارد و شاکی است. ما باید داوطلب حل بحران کمآبی شویم. ما باید داوطلبانه به حقوق انسانی همه آدمها فارغ از جنسیتشان احترام بگذاریم.
نمیدانم چرا الگوهای داوطلبی و الگوسازیهای داوطلبی، این روزها به دلم نمیچسبند. نمیدانم چرا دست و دلم به قلم نمیرود. نمیدانم چرا با از راه رسیدن خرداد...