ابراهیم عمران روزنامهنگار
... «چگونه کودکمان شیکپوش شود؟» با ارسال عدد فلان به شماره فلان و با قیمت سی و پنج تومان به این دانستن آگاه شوید! یکی از دم دستترین پیامکهایی که هرروز به گوشیهایمان ارسال میشود . در این نوع ارسال کردنها لاجرم، فاعلان آن به دنبال کسب سود ودر آمد هستند و برایشان تفاوتی نمیکند که چه میفرستند و نیک آگاهند از جمعیت میلیونی«گوشی بازها» هستند کسانی که در پی این موارد روزمره بروند و بدانند که چه باید انجام دهند. دست بر قضا زمانی که این چند خط نوشته می شود ؛ پیام دیگری آمد مبنی بر اینکه ریزهکاریهای
شست وشو و نکات خانهداری چیست؟! در ایامی هستیم که «گاه کتاب» شده و قرار است در «نمایش» آن شرکت کنیم و اگر بعد از صرف «ساندویچ» وقتی شد و«اشانتیون» گرفتنمان به پایان
رسید ، کتابی هم بخریم و «پز» رفتن به چنین مناسبتی را هم بدهیم . فارغ از اینکه اگر بهمان برنخورد ؛ آن کتاب را تا پایان سال نخواهیم خواند! این یک وجه داستان است که بیمقدمه نوشته شد و موخره در ابتدا آمد... اما وقتی چنین امکان ارتباطی ( پیامک) موجود است چرا بانیان آن در عرصه فرهنگ و هنر استفاده درستی از آن نمیبرند؟و در این مدت به تبلیغ اصولی نمیپردازند؟ مگر نه این است که سرازیر کردن حجم زیادی از تبلیغ در یک موضوع خاص ،«شرطی شدن» را به قول روانشناسان، حاصل می کند؟ پس چه میشود از خیل موبایلداران استفاده کاراتری کرد و حمل بر این گذاشت که شاید «زد و گرفت» و عدهای کتابخوان شدند؟ وقتی با سمینار و نشست و هماندیشی نتوان کاری انجام داد ؛ در پی
ساده انگاری رفتن موضوع ،میتواند در برخی موارد جوابگو باشد. هرچند شاید در نگاه برخی اینگونه نگریستن به موضوع کتابخوانی ، به صواب نباشد ولی امتحانش به ثواب است.