به نظر شما امنيت اجتماعي به چه معناست و كداميك از وجوه يك جامعه را بيشتر پوشش ميدهد؟
امنیت اجتماعی به معنای تمهید فضا و ابزارهای لازم برای ابراز وجود گروههای مختلف اجتماعی از قبیل زنان، جوانان، اقوام و اقلیتها، هنگامی موثر است كه بهعنوان یک امر گریزناپذیر یا یک ارزش پذیرفته شود. امنیت اجتماعی مورد نظر، اطمینان خاطر جامعه در قبال تحولات عادی و تحرکات عمدی معطوف به سلامت و هویت خود است. به اين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت هویت گروهی فقط یکی از منابع نگرانی جامعه است. برخورداری از اهمیت برابر (با دولت) یکی از مسائل مورد تاکید در امنیت اجتماعی است. بر این اساس، نابرابری باید تا حدی وجود داشته باشد که به نفع محرومترین گروههای جامعه باشد و آزادی نباید بهحدی برسد که برابری را فقط کانونهای ثروت و قدرت و ایدئولوژی تعریف کنند.
سوال اينجاست كه آیا مضمون امنیت اجتماعی و اشکال بروز و ساماندهی آن در همه جوامع یکسان است؟ چگونه میتوان ضمن استفاده از تجربهها و یافتههای جهانی، ملاحظات بومی را در طراحی و تفسیر امنیت اجتماعی دخیل کرد؟
فرض بر آن است که ریشههای بروز و شیوههای مدیریت امنیت اجتماعی در جوامع گوناگون، متفاوت است. این فرض را نظریهپردازان اولیه امنیت اجتماعی نیز میپذیرند. موضوع امنیت اجتماعی در ایران فقط گروه نیست بلکه فرد نیز بهعنوان عضو گروه و مولفه سازنده جامعه در شمول امنیت اجتماعی قرار میگیرد. همچنین افراد و گروهها، هم دغدغه موجودیت خود را دارند و هم نگران هویت و انسجام جمعی خود هستند. عناصر اصلی امنیت اجتماعی در ایران با فرض نسبی بودن، تنوع، قابل کنترل بودن، تغییر و چند وجهی بودن مفهوم امنیت اجتماعی در ایران، مهمترین دغدغههای ایرانیان (در سطح فردی و گروهی) به ترتیب وزن و نقش موثر، عبارتند از: فقر اقتصادی، اعتیاد، خشونت خانوادگی، فساد و فحشا، بیاعتمادی، هویتخواهی، تبعیض، نظام تامین اجتماعی، جنایات سازمان یافته، مسائل زنان و بیماریها و اختلالات روانی. تمامي اين مولفهها نقش مهمی در بقا و بالندگی ملتها دارند.
اگر از تعريف بگذريم و به وضعيت موجود در كشور خودمان برسيم شما وضعيت امنيت اجتماعي در ايران را چطور ارزيابي ميكنيد؟
امنيت اجتماعي در ايران و بهطور كلي در كشورهاي جهان سوم و كشورهاي درحال توسعه در مقايسه با كشورهايي چون فرانسه و آمريكا وضعيت كاملا متفاوتي دارد. امروز در ايران وضعيت دانشگاهها و فارغالتحصيلانشان چندان مشخص نيست. رئيس دولت قبلي يك شب خوابيد و فردا صبح بعد از بلند شدن از خواب تصميم گرفت تا چهار سال در كشور هيچ گونه استخدامي در كار نباشد. اما آيا هيچكس فكر میكرد حالا تكليف اين همه جوان كه همه ساله از دانشگاه فارغالتحصيل ميشوند چيست؟ طبيعتا پاسخ اين سوال منفي است. اکنون هم برخی روندهای قبل دنبال میشود. در جامعهای چون ايران كه ثبات اقتصادي واژه ناآشنايي به نظر ميرسد، امنيت اجتماعي به وضعيت اقتصادي گره خورده است.
امروز سر كار نرفتن جوانها و نداشتن موقعيت شغلي يكي از موثرترين عواملي است كه امنيت اجتماعي را در اين كشور تهديد ميكند. از سوي ديگر دولتمردان با يكديگر همكاري مناسبي ندارند. مجلس با دولت همكاري نميكند و در پارهاي موارد هم دولت را تهديد ميكند كه اگر مثلا فلان كار را انجام ندهي من با تو كنار نخواهم آمد. در كشور ما وزرا اختياراتي كه بايسته مقام وزارت است را ندارند. از قبل معلوم شده چه كاري بايد انجام دهند. از سوي ديگر در ميان مسئولان مسأله كار تيمي معنا ندارد. وقتي كسي بر سر كار ميآيد بدون توجه به كارهاي انجام شده توسط دولتهاي پيشين ميخواهد همه چيز را از اول آغاز كند. اين روش درست نيست. با وجود تمام انتقاداتي كه ميتوان به پروژهها و كارهاي نيمهتمام دولتهاي گذشته وارد كرد، دولت با استفاده از پول ملت روي آن كارها هزينه كرده است. حالا اين چه معني دارد كه دولت جديد همه آن هزينهها را دور بريزد و كار را به همان نحوي كه خودش مي خواهد پيش ببرد. مسأله اصلي در مورد امنيت اجتماعي همين سردرگمي است. ما مشكل عدم اجراي قانون را نتوانستهايم حل كنيم. اين در حالي است كه رهبر معظم انقلاب در طول اين سه دهه بارها به دولتمردان گفتهاند پاسخگو باشند و افراد را براساس شايستگي بر سر كار بنشانند. سوال من از شما اين است كه كداميك از اين دو مورد واقعا به مرحله اجرا گذاشته شد و توسط مسئولان جدي گرفته شد؟
با اين توضيح بايدنظر شما در مورد وضعيت امنيت اجتماعي در ايران را تا حد زيادي متوجه اقتصاد بدانيم؟ اما در تعريف خود شما از اين واژه هم به تاثير تكتك افراد جامعه اشاره شده بود.
مسأله امنيت اجتماعي مسألهای كلان است. بنابراين مردم و مسئولان بايد ارتباط دو سويهاي به منظور استقرار آن داشته باشند. وقتي يك طرف كار لنگ بزند، طبيعي است كه اين مفهوم محقق نخواهد شد. بايد بپذيريم امروز در جامعه ما امنيت شغلي وجود ندارد. عدم وجود امنيت شغلي يكي از موارد بسيار مهمي است كه به خانواده آسيب ميزند. به نظر شما چرا امروز طلاق تا اين حد در كشور افزايش يافته است؟ به همين خاطر است كه معتقدم امنيت شغلي در كشورهايي كه چنين وضعيتي دارند، معناي چنداني ندارد. در كشور ما افراد براي كانديدا شدن در حوزههاي سياسي، پول خرج ميكنند. اين در حالي است كه در هيچ جاي دنيا يا حداقل در كشورهاي توسعهيافته چنين رفتاري بهعنوان يك عمل خندهدار در نظر گرفته ميشود. اصلا معنا ندارد فردي براي آنكه نماينده مجلس شود و به مردم خدمت كند، از جيب خودش پول خرج كند. از سوي ديگر حتي مديران سياسي هم امنيت شغلي ندارند و ممكن است فردا صبح جاي خودشان را به ديگري بدهند. در چنين وضعي طبيعي است كه آن افراد سعي ميكنند جيب خودشان را پر از پول كنند تا بتوانند در ادامه زندگي راحتي داشته باشند. نتيجه اين كار چيست؟ معاون رئيسجمهوری پيشين فساد مالي دارد و به زندان فرستاده ميشود. اين افراد مسئول هستند و باعث بدبيني من و شماي نوعي به دولتها ميشوند، بنابراين انتظار آن است كه به سختي مجازات شوند تا ديگر كسي پيدا نشود كه به خودش اجازه دهد چنين كاري كند. اما اين مسأله هم محقق نميشود.
مسأله اين است كه خود اين مردم يك دولتمرد را انتخاب ميكنند. در اين كه نارساييهایی وجود دارد شكي نيست، اما گروههاي مختلف جنسيتي و سني هر كدام بخشي از نيروي محركه اين جامعه هستند. هر چند اين نيروي محركه تا حدي از بين برود اما بخشي از آن هم باقي ميماند. از سوي ديگر نهادهاي انتظامي هم هستند كه سهم خود را در اين مورد دارند.
من باز هم حرفم را تكرار ميكنم. اين مسأله را نميشود يك وجهي ديد. تا زماني كه شايستهسالاري و پاسخگويي در نهادهاي تصميمگيري به معناي واقعي كلمه پيادهسازي نشود ما با برداشت تام و تمامي از امنيت اجتماعي مواجه نخواهيم شد. بهعنوان مثال پليس راهنمايي و رانندگي در پارهاي موارد به جاي راهنمايي كردن مردم در كوچهها كمين و آنها را جريمه ميكند. از سوي ديگر دولت و دستگاههاي قضايي چند بار اقدام به دستگیری زورگيراني كردند كه به نظر آنها و البته بخش زيادي از مردم ايران امنيت جامعه را به خطر ميانداختند. مسأله من بر سر بد يا خوب بودن اين كار نيست. حرف من اين است كه اگر قانون به معناي واقعي كلمه در كشور ما اجرا شود آيا اصلا كسي زورگويي خواهد كرد كه حالا لازم باشد دستگيرش كنند و براي عبرت عموم با استفاده از شديدترين مجازاتها با او برخورد كنند؟ باز هم پاسخ منفي است. طبيعي است كه در اين شرايط از دست مردم هيچ كاري بر نميآيد. مردم و مسئولان بايد در اين زمينه مكمل يكديگر باشند اما تا وقتي وضعيت به اين منوال پيش ميرود من هيچ اميدي به بهبود امنيت اجتماعي در ايران ندارم.
نشاط اجتماعي بهعنوان يكي از برساختههاي امنيت اجتماعي چگونه بر اين مفهوم اثر مي گذارد؟ آيا در اين بخش هم شما مسأله را بيشتر متوجه مسئولان ميدانيد؟
وقتی مردم جامعهای از نشاط اجتماعی برخوردار باشند وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، رضایت از زندگی و همچنین سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش پیدا کرده و طبیعی است که به موازات آن آسیبهای اجتماعی نیز کاهش مییابد. وقتی شادی، مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری در میان مردم بیشتر باشد مردم آن جامعه احساس زنده بودن میکنند و انگیزه برای کار و تلاش نیز بیشتر میشود. در نتیجه چنین جامعهای، مسیر پیشرفت و ترقی را طی خواهد کرد. یکی از راههایی که میتواند نشاط را افزایش دهد سیاستگذاری کلان کشور در راستای توجه به سلامت اجتماعی است.
راه دیگر نیز تقویت هویت فرهنگی در میان مردم است كه باز هم بيشتر متوجه عملكرد مسئولان است تا خود مردم. ما بايد امور اجتماعی را بهعنوان یک ضرورت در جامعه جدی بگیریم و باور کنیم که سرمایهگذاری در حوزه اجتماعی – فرهنگی در راستای سلامت اجتماعی میتواند امنیت اجتماعی پایدار و رضایت از زندگی و پویایی و نشاط اجتماعی را افزایش دهد. نداشتن امنیت اقتصادی و شغلی در کاهش شادی و نشاط در بین مردم تاثیرگذار
است.