شماره ۵۶۷ | سه‌شنبه 29 ارديبهشت 1394
صفحه را ببند
توانمندی و بنگاه‏های اجتماعی دیر‏بازده یا زودبازده؟

|  ایمان دادگر  |   فعال مدنی   |

برای برطرف‌کردن مشکلات جامعه و ایجاد توانمندی در آن، معمولا دو نوع نگرش کلاسیک وجود دارد. یک نگرش معتقد است که مکانیزم بازار در انجام سرمایه‏گذاری به هدف حداکثرسازی سود، تنها راهگشای حل مشکل فقر است و شاهدش وجود مکانیزم بازار در جذب سرمایه در کشورهای توسعه‏یافته است چراکه این نوع نگرش باعث افزایش جذب سرمایه، ایجاد اشتغال و تولید بیشتر می‏شود. در نتیجه در بلندمدت بیشترین نفع را برای جامعه دارد.
دوم، رویکرد خیرخواهانه و کاملا غیرانتفاعی در جذب سرمایه و کمک به جامعه است. دیدگاهی که در درون مکانیزم بازار با جهت‏گیری متفاوت، باور دارد که باید موسساتی باشند که نقش بازتوزیع درآمد را در جامعه برعهده گیرند. گروه‏هایی که پول و سرمایه را از قشر با درآمد بالا به دهک‏های پایین بازتوزیع کنند، نقشی که به‌طور پیش‌فرض به دولت محول می‏شود. بسیاری از گروه‏های مردمی که اقدام به فعالیتی غیرانتفاعی می‏کنند؛ اغلب در دسته دوم قرار دارند. دسته‏ای که معتقد است، تنها سازمان کاملا خیریه‏ای می‏تواند بیشترین نفع را برای جامعه داشته باشد.  اما هریک از این دو نگرش دارای نقاط ضعفی هستند که نمی‏توان چشم‏پوشی کرد. برای مثال، سرمایه‏گذاری در شکل نخست، اغلب به‌روشی ساختار خود را شکل می‏دهد که بیشترین سود را کسب کند. این سود ممکن است در تضاد با منافع عده‏ای دیگر در جامعه باشد- امکانی که احتمال وقوعش در کشورهای درحال‌توسعه مثل ما بسیار بالاست- و هرچند مقداری از این سود توزیع مجدد شود، باز آثار مخربش برای جامعه در بلندمدت بیشتر خواهد بود. برای مثال، در بسیاری از کارگاه‏های تولیدی به هدف حداکثرسازی سود برای سرمایه‏گذار، بهینه خواهد بود که بدون توجه به بیکاری کارمندانش، ماشین‏آلات را جایگزین آنان ‏کند و اینچنین در حساب و کتاب سود و زیانش افزایش تعداد بیکاران جایی نخواهد داشت.
اما شکل دوم سرمایه‏گذاری نیز در بلندمدت مستهلک می‏شود و سازمان مجبور است همواره از جایی خارج از سازمان، کسب‌ درآمد کند. مشکلی که اغلب موسسات خیریه با آن دست‌وپنجه نرم می‏کنند و همواره این موسسات را وابسته نگه می‏دارد و در بلندمدت موجب بی‏ثباتی سازمان می‏شود.
اما در این میان، نگرش سومی می‏‏تواند راهگشا باشد. راهی میانه که نقاط قوت هر دو نگرش را در یک فعالیت اجتماعی جمع کند. سرمایه‏گذاری دیربازده، نوعی از سرمایه‏گذاری است که سازمان را روی پای خودش نگه می‏دارد و باعث می‏شود که برای بقای خود تنها وابسته به کمک‏های خارج از سازمان نباشد و در بلندمدت منافع جامعه را نیز تأمین کند.  این نوع سرمایه‏گذاری به‌مثابه نوعی پس‏انداز است که در آن فرد یا سازمان سرمایه‏گذار، چشمداشتی به کسب سود حداکثر ندارد. اصلی‏ترین هدف آن، ایجاد سود جمعی برای منافع کل جامعه است. باید توجه داشت که در نظر گرفتن منافع کل جامعه به معنی کمک بلاعوض به فرد یا گروه خاص نیست، حتی به معنای سرمایه‏گذاری در یک فعالیت خیریه صرف هم نیست، چراکه ماهیتش، اجرای یک پروژه اقتصادی با انتظار بازگشت مالی بسیار کم و بلندمدت است. برای مثال، کارگاه وابسته به چنین سازمانی هرگز به هدف ارتقای سطح سود خود ماشین‏آلات بیشتری را جایگزین کارمندان نمی‏کند. در این سازمان مشکل بیکاری جامعه، یک هزینه سازمانی تلقی می‏شود.
چنین سازمانی علاوه‌بر آن‌که تلاش می‏کند کارآیی خود را در هدف مورد نظرش بالا ببرد، سود یا زیان اجتماعی فعالیت خود را در  اهداف سازمانی در نظر می‏گیرد. هزینه‏های اجتماعی همچون بزهکاری، اعتیاد، کار کودکان و... و منافع اجتماعی همچون افزایش سطح آگاهی، افزایش سلامت روحی، جسمی و... در برنامه‏ریزی چنین سازمانی دیده می‏شود.
این نگرش در دهه‏های اخیر، یک ایده جدید و راهی باثبات برای مقابله با فقر در ادبیات سازمان‏های خیریه و نهادهای مردمی وارد کرده است. با گشت‌وگذاری در اینترنت نمونه‏های موفق این نوع فعالیت را می‏توان یافت. در این مجال تنها به چند نمونه از این فعالیت‌ها می‏توان اشاره کرد:  
- کارگاهی که در آفریقا تختخواب‏های ضد‏مالاریا برای کودکان تولید می‏کند و آن را با قیمت بسیار پایین (در حد قیمت تمام‌شده) می‏فروشد.
- کارخانه‏ای در بنگلادش برای برطرف کردن نیاز کلسیم در مناطق فقیرنشین، ماست غنی‏شده تولید می‌کند و با قیمت پایین می‏فروشد.
- آموزشگاهی در هند که با یاری‌گرفتن از دانش بومی مردم منطقه، توانسته مشکلات درون‌منطقه‏ای مانند کمبود برق و آب منطقه را حل کند.
- موسسه‏ای مالی در بنگلادش که توانسته با اهدای وام‏های کوچک به مردم فقیر، هزاران نفر را زیر حمایت خود قرار دهد.   دو نکته مشترک در تمام این نمونه‏ها هست. اول این‌که هرکدام به هدف برآوردن نیازی از جامعه خود فعالیت می‏کنند و هدف اصلی‏شان- برخلاف سازمان‏های صرفا اقتصادی- حداکثرسازی سود نیست. دوم، فعالیت خود را درقالب یک سازمان اقتصادی با درآمد غیر از کمک‏های صرفا بلاعوض ادامه می‏دهند. مردم یا گروه‏های ایجاد‏کننده و یاری‏رسان به این نوع فعالیت‌ها نیز سرمایه‏گذاری بلندمدت می‏کنند و نه کمک بلاعوض.
مثال‏های ایرانی این نوع نگرش نیز کم نیستند؛ بسیاری نیز در ایران به این نتیجه رسیده‏اند که برای رسیدن به راهی باثبات، می‏بایست فعالیتی را ایجاد کرد که خود بتواند با ضوابط یک کار حرفه‏ای اقتصادی، بیشترین نفع را به‌جامعه برساند. اما مانند هر تغییر نگرشی، انجام این نوع فعالیت با ناهمواری‏های فراوانی همراه است؛ چراکه تغییر عادت‏ها و   نوع نگرش در هر جامعه‏ای- و به‌ویژه جامعه ما- بسیار زمانبر و دشوار خواهد بود.
کار‏گروه کارسازان موسسه پیام‌امید نیز قصد دارد در چشم‏انداز بلندمدت خود، جزو همین نوع سازمان‏ها شمرده شود. سازمانی که سرمایه اولیه‏اش مستهلک نمی‏شود، ایجاد اشتغال می‏کند، در تمام سیاست‌ها و اهداف سازمانی‏اش منافع کارورزان را در نظر می‏گیرد، به آموزش و آگاهی کارکنانش در کنار کارآیی آنها اهمیت قایل است و در عین حال می‏تواند در بلندمدت مستقل عمل کند و سرمایه‏هایی درقالب سرمایه‏های دیربازده جذب کند.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  281